یک صد وبیست هزار زن افغان در دام اعتیاد به مواد مخدر
نویسنده: سودابه احراری روزنامه نگار
پدیده اعتیاد از جمله بزرگترین چالشهای اجتماعی است که این روزها برای بسیاری از ما معمول شده است. این رایج و عادی بودن، یا بخاطر گسترش روز افزون آن است یا شاید هم نا امیدی ما از مبارزه درست با این چالش بزرگ اجتماعی. اما اگر به دقت ببینیم اعتیاد همه روزه شمار زیادی از مردان، زنان و کودکان ما را همچون حیوانی خونخوار به دامش اندخته و میبلعد و آمار معتادان به مواد مخدر روز به بروز افزایش مییابد. طوریکه “اداره سازمان ملل متحد در امورمواد مخدر و جرایم” برآورد کرده است 920000 معتاد در افغانستان وجود دارند که از آن جمله 120000 نفر آنها زنان هستند.
زنان که در مقایسه با مردان سریع تر از پیامدهای منفی جسمی و روحی اعتیاد متأثر میشوند. به دلایل مختلف به اعیتاد روی میآورند و یا هم به این سو کشانده میشوند. یکی از عمده ترین دلیل اعتیاد زنان در افغانستان اعتیاد فرد اول خانواده خوانده شده است. چون وقتی شوهر، پدر و یا برادر در یک خانه معتاد باشد ترس ازدست دادن خانم و یا خانواده سبب میشود تا آنها را هم به دام این حیوان درنده بیندازد.
فقر، بیکاری و ناامنی از جمله عوامل روی آوردن به مواد مخدر در کشور دانسته شده است. اما روی آوردن زنان به اعتیاد بیشتر از اینکه متأثر از این عوامل باشد متأثر از زندگی خانوادگی آنها است. چون زنانی که شوهر معتاد دارند بیشتر از سایر زنان در معرض اعتیاد به مواد مخدر قرار دارند.
این بحران بزرگ پیامدهای بس خطر ناک را مانند برهم خوردن شیرازه زندگی، اعتیاد اطفال به دلیل ارتباط نزدیک با مادر،کشیده شدن زنان به انحرافات و طرد شدن زن از خانواده را در پی دارد.
در رابطه با این چالش اجتماعی که دامنگیر زنان کشور ما شده است این سوال پیش میآید که دولت برای مداوای این بیماران چه فعالیتهای را انجام داده است؟
در پاسخ به این سوال باید گفت که از کارکرد دولت همواره در هر مقطعی انتقادهای صورت گرفته است و در این راستا هم اعتراضاتی وجود دارد. اما با آن هم شماری از مراکز دولتی و غیر دولتی برای تداوی معتادان در افغانستان وجود دارد.
سوال اینجاست که آیا این زنان برای ترک اعتیاد به این مراکز درمانی مراجعه میکنند و یا این که شوهران ویا پدران شان آنها را برای درمان به این مراکز میبرند؟ چون بیشتر مواقع زنان راضی به ترک اعتیاد هستند؛ اما این تعصب و غیرت مردان خانواده است که این اجازه را به آنها نمیدهد. چون جامعهی افغانستان طوری است که مردم تصور منفی در باره اعتیاد زنان درمقایسه به مردان دارند. اینجاست که زنان معتاد به خاطر ترس از قضاوت و برخورد مردم، تاثیر پذیر از حرف مردان خانواده هستند. چالش دیگری که زنان معتاد با آن مواجه اند نبود مراکز ترک اعتیاد در مناطق دور افتاده و روستاهای کشور است. شماری از مراکز درمانی هم که به کمک سازمان ملل متحد در افغانستان ایجاد شده است در شهرهاست، پس اگر دولت همچنان در این راستا بیتوجه باشد این زنان باید بسوزند و بسازند تا بمیرند.
پس نقش دولت در اینجا الزامی است تا از زنان بیمار حمایت کند.
آگاهیدهی از خطرات و تبعات مواد مخد، فراهم کردن زمنیه مداوا در شهر و قریهها بصورت رایگان جلوگیری از کشت و انتقال مواد مخدر و برخورد جدی با عاملان از جمله راههای است که وزارت مبارزه با مواد مخدر و دیگرنهادها باید برای حمایت از این زنان بیمار انجام دهند.