آن سوی بی‌سوادی

در جامعه‌های رو به توسعه که سواد افراد به حد لازم بنابر دلایل مختلف از قبیل جنگ، فقر، بی‌کاری، نبود سرپناه‌ درست و نداشتن مکان برای آموزش نوین رشد نکرده‌است، سواد را فقط خواندن و نوشتن می‌دانند. با وجودی که سواد تنها در برگیرنده‌ی خواندن و نوشتن نیست. اگر فردی بخواند و بنویسد، می‌گویند او یک شخص باسوادی است در حالی‌که سواد مختص دانستن خطِ‌ کتابت نیست؛ بلکه در حقیقت پرورش ذهن در روح آدمیت و تکامل انسانیت است و از طریق خواندن و نوشتن می‌توان به سواد حقیقی که همانا پرورش ذهن در روح انسانیت است، دست یافت. سواد نوعی تمرین برای رسیدن به یک جامعه‌ی انسانی و اجتماع فهمیده است که می‌تواند تمام سیستم‌های منفی آن‌ را خنثی کند و خود را به آن‌چه که شایسته‌ی جامعه‌ی سالم است برساند.

افغانستان یکی از کشورهایی است که همه‌ی شهروندان آن از نعمت سواد برخوردار نبوده‌اند و هنوز به سواد حقیقی دست نیافته‌اند و در چند سال اخیر برای مبارزه با بی‌سوادی، سعی و تلاش می‌کنند. جنگ‌های چندین دهه باعث شد که مردم این دیار نتوانند به صورت درست آموزش و پرورش یابند و در کمال تاسف باعث رشد خشونت‌های خانوادگی، مرد‌سالاری، فقر، بی‌کاری، از بین رفتن افکار نوین، عدم پیشرفت و توسعه شده است. از همین روی است که کشورهایی چون افغانستان به رشد و ترقی دست نمی‌یابند؛ چون در مبارزه با بی‌سوادی هنوز گام منسجم و استوار برنداشته ‌است. هم‌چنان بی‌سوادی و عدم آگاهی در این سال‌ها بزرگ‌ترین مانع رسیدن به صلح و آرامش شده‌است، چون همین جنگ‌ها که کشور را هر روز به دست نابودی می‌سپارند از بی‌سوادی‌ است. قاچاق انسان، اسلحه و مواد مخدر از بی‌سوادی وجدان است، خشونت علیه زنان از بی‌سوادی وقار و ارزش ‌انسانیت است، این انتحار و انفجارها از بی‌سوادی دین و اندیشه‌ی آدمیت است، برتر دانستن پسر نسبت به دختر هم از بی‌سوادی فکر و عدم معرفت است؛ می‌توان ده‌ها نوع از این‌گونه بی‌سوادی را نام برد. چهار سمت ما را بی‌سوادی ذهنی، علمی و اجتماعی فراگرفته است. پس باید بلند شد و به این همه مشکلات که فقط و فقط از بی‌سوادی فکری ناشی می‌شود، نقطه‌ی پایان گذاشت، مبارزه کرد و تسلیم نشد.

از هر جا می‌توان آغاز کرد، شاید با اندک‌ترین کار که از دست ما ساخته است، در عرصه‌ی تغییر پیش‌گام و در مبارزه با بی‌سوادی پیروز شد. از این تغییر و پیروزی که سخن گفته شد را نمی‌توان در یک مدت معین و کوتاهی به دست آورد چون این دغدغه‌ها در یک روز به وجود نیامده‌است که یک‌روزه حل شود، سال‌های‌سال این افکار کهنه و فرسوده پرورش یافته و خود را محکم و استوار جای داده‌است. یکی از مشکلات بزرگی که مانع رسیدن به پیشرفت جامعه‌ی ما شده‌است همانا عدم آگاهی، نبود دیدِ نوین و نگرش ‌واقع‌بینانه است که قبلا نیز ذکر شد، چطور در جامعه‌یی که در این حالت قرار دارد انتظار تغییر، اصلاح و سواد داشته باشیم که در یک زمان مشخص به آن نایل آییم.

در محیط و ملتی که بیش‌ترین افراد آن به فکر قدرت و ثروت اند و برای رسیدن به خواسته‌های‌شان دست به هرگونه جرم و جنایت می‌زنند که حتا جان بسیاری را قربانی خواسته‌های شخصی خود می‌کنند، نباید انتظار داشت که به این زودی دگرگون و مترقی شود. کسی را ندیدم که رسیدن به بلندای قدرت را برای خود نه؛ بلکه برای بهبودی شرایط سخت زندگی هم‌وطن و مردم‌اش بخواهد و با عشق و صداقت برای میهن‌اش خدمت کند و بیش‌تر از کمک از هر سو که بتواند ضربه‌ی شکننده به کشور و مردمش وارد می‌کند؛ آیا این هم نوعی بی‌سوادی نیست؟ پاسخ این سؤال زیاد دشوار نیست، چون همه‌ی بدبختی و بیچارگی ما از جانب این‌گونه افراد است و این‌گونه اشخاص را باید بی‌سواد و بی‌خرد خواند که حتا به هم‌دین و هم‌وطنان خود رحم و مروت ندارند و دست یاری به سوی دیگران دراز نمی‌کنند، اصلا انسانیت و وجدان ندارند و بانی عدم سواد و آموزش دیگران نیز می‌شوند مثلا: پدیده‌ی صلح که همه‌ی ما در انتظاریم که می‌آید و این خود نوع دیگری بی‌سوادی است؛ زیرا با منتظر نشستن که صلح نمی‌یابیم. به عقیده‌ی من صلح حقیقی همانا من، ما و شما هستیم؛ هر یک از ما خود صلح و امنیت استیم، ولی ما به این مسأله توجه نمی‌کنیم و صلح کشور خود را در گرو موافقت و رای دیگران می‌دانیم.

اگر چه خیلی دیر شده و بسیاری از آن‌چه که خود باشیم و نیز از جهان عقب مانده‌ایم؛ اما باز هم بگوییم هنوز نه!

درست است که تا اکنون کشور ما به رونق دست نیافته، شاید به خاطر‌ این بوده که ما نبودیم، شاید به خاطر این‌ که جوانان در جهت رفع و بهبودی کامل این مشکلات که از ناحیه‌ی بی‌سوادی است، تفکر و تلاش نکرده بودند. ما مبارزه با بی‌سوادی را ادامه می‌دهیم تا زمانی‌که برابری، انسانیت، علم و معرفت رنگ حقیقت را به خود بگیرد و دیگر هیچ‌کس به خود و دیگران به دلیل بی‌سوادی آسیب نرساند‌.

نویسنده: نادیه ناصری، عضو گروه حرکت برای تغییر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا