روسپی‌گری؛ انحراف اجتماعی

روسپی‌گری پدیده‌ای است که از کهن‌ترین ادوار حیات بشر در جوامع انسانی وجود داشته، بنابر این آنچه این پدیده را از جامعه‌ای به جامعه‌ی دیگر متفاوت می‌کند، نوع و شکل آن و نحوه‌ی برخورد جوامع مختلف با این پدیده است.

روسپی در اصل مخفف روسپید است که به عنوان طعنه و تمسخر به زنانی گفته می‌شد که خودفروشی می‌کردند، واژه‌های فاحشه، بدکاره، خود فروش نیز استفاده می‌شود. روسپی‌گری در لغت‌نامه فارسی ریشه پهلوی داشته و به معنای معامله‌ی جنسی در ازاء دریافت پول است.

لازم به یادآوری است موقعی که بشر با کاشت، داشت و برداشت زراعت، زمین‌داری و برده‌داری آشنا شد و نقش زن از وجه تولیدی به وجهی برای ارضای امیال جنسی مردان تبدیل گردید و منابعی مثل زر و زور و زمین به عنوان منابع کمیاب، شناخته شد، روسپی‌گری کارکرد تجاری پیدا کرد، و این تجارت تلخ بشری، پدیدار گشت.

جامعه‌شناسان علت بروز این پدیده را فقر، گرسنگی چگونگی تعلیم‌وتربیت فرد در خانواده، بیکاری، نوسان اوضاع اقتصادی، مهاجرت و شهرنشینی، بی‌سوادی و ناآگاهی، اعتیاد به مواد مخدر، طلاق و کشمکش خانواده و انحراف والدین و بسیاری عوامل دیگر نسبت داده اند.

هاردمن در سال 1979 در زمینه‌ی ارتباط عوامل اقتصادی با روسپی‌گری بیان می‌کند که به دلیل محدودیت‌های مالی و اقتصادی ممکن است برخی زنان به نشانه‌ی مقاومت یا پاسخ به فقر به فحشا روی آورند. به عبارت دیگر، فحشا یک استراتیژِی فعال در مواجهه با فقر است؛ چرا که در دنیایی که مردان نسبت به زنان از حقوق بیش‌تری برخوردارند، شاید فحشا تنها راهی باشد که بیش‌تر زنان را که حامی ندارند، قادر به ادامه حیات می‌سازد.

اکثر دختران و زنان روسپی، فاقد تحصیلات و مهارت‌هایی هستند که امکان موفقیت آنان را در دست‌یابی به شغل مناسب تضمین کند و بیش‌تر این زنان و دختران، کسانی هستند که یا به طور کلی بیسواد اند و یا تحصیلات بسیار اندکی دارند.

علاوه بر جامعه‌شناسان، روان‌شناسان نیز تلاش کرده اند تا از سه دیدگاه متفاوت، روسپی‌گری را تحلیل کنند. گروهی بر هوش پایین افراد روسپی به عنوان عامل گرایش آنان به این انحرافات تاکید کرده اند و برخی نیز با تکیه بر نظریه‌های شخصیت به تبیین این پدیده پرداخته اند. سر انجام دسته‌ی سوم، زنان روسپی را از لحاظ روانی، بیمار تشخیص داده اند و وجود اختلالات روانی از جمله شخصیت مرزی، اختلال خلقی دو قطبی، اسکیزوفرنی، بیماری هیستریونیک و گاه نیازهای بیمار گونه مانند سادیسم و مازوخیسم را در بین آنان تایید کرده اند.

بنابر این برای بررسی این مسئله از منظری عمیق و موشکافانه، باید رویکرد سه‌بعدی‌زیستی، روانی و اجتماعی به آن داشت.

عوامل روسپی‌گری

این عوامل به دو دسته تقسیم شده که شامل عوامل فردی و اجتماعی است. عوامل فردی آن مانند:

  1. سابقه آزار جنسی: سوءاستفاده‌ی جنسی از کودکان، آثار روانی بسیار مخربی بر آنان وارد می‌کند. کودکان قربانی افسرده، پرخاش‌گر و روان‌پریش می‌شوند بر اساس نتایج پژوهش فارلی و بارکن در سال 1998 بیش از 50 درصد از زنان روسپی در کودکی مورد خشونت‌های جسمی و جنسی قرار گرفته اند.
  2. تاخیر در رشد روانی: نتایج مطالعات نشان از آن دارد که اغلب دختران روسپی به دلیل ابتلا به اختلال شخصیت، ضعف اراده، زودرنجی و دیگر مشکلات و بیماری‌های روانی، به تن‌فروشی گرایش پیدا می‌کنند.
  3. عقده‌های سرکوب‌شده: یکی از عوامل اساسی دیگر عقده است، این عقده معلول کم‌بود‌های عاطفی افراد در دوران کودکی است. بارکر به گزارش‌هایی اشاره می‌کند که طبق آن، دختران زیادی از سکس به‌عنوان وسیله‌ای برای جلب توجه و دریافت عاطفه استفاده می‌کنند. هم‌چنین وی معتقد است دخترانی که از رابطه اولیه و عاطفی با مادر یا سایر اعضای خانواده محروم هستند، روابط مخربی از قبیل سکس با مردان برقرار می‌کنند؛ تا از آن به جای خلاء عاطفی خود استفاده کنند.
  4. خانواده: خانواده اساسی‌ترین و مهم‌ترین نهاد در روند اجتماعی‌کردن کودکان است. کودکان نگرش‌های اجتماعی را از خانواده می‌آموزند. اغلب مطالعات درباره تن‌فروشی وجود مشکلات و بحران‌ها را در خانواده دختران و زنانی که وارد بازار تن‌فروشی شده اند تایید کرده اند. برخی تبیین‌های روان‌شناختی فحشا بر حس تحقیر زنان و کینه نسبت به مردان متمرکز شده است.

برنارد فیشر، دانشمند و استاد دانشگاه در امریکا معتقد است زنی که احساس تحقیرشده‌گی از شوهرش دارد با پناه‌بردن به مردان دیگر می‌خواهد مردان را تحقیر کند، تا از زن‌بودن خود دفاع کند. (فیشر، 1381) این طردشدن ممکن است از طرف پدر باشد، البته مطالعات جدید نشان دهنده‌ی آن است که روسپیان نسبت به مردان، کینه و دشمنی دارند و در پی تحقیر آنان هستند.

  1. عزت نفس پایین: فقدان عزت نفس یکی از عوامل موثر و مهم در پدیده‌ی روسپی‌گری است، برخی عوامل موجب از دست‌رفتن عزت نفس می‌شوند و به طور غیر مستقیم بر گرایش فرد به روسپی‌گری موثر اند( صابری، 1382).
  1. اختلالات شخصیتی: اختلالاتی مانند شخصیت مرزی، اسکیزوفرنی، شخصیت هیستریونیک، شخصیت سادیستیک و مازوخیستیک، شخصیت مانیک از جمله عوامل گرایش به روسپی‌گری هستند.

عوامل اجتماعی مانند:

  1. فقر و مشکلات اقتصادی: نظریه‌پردازانی مانند مارکس و انگلس، مرتون، ساترلند، بارت، لاسانت، رادوش، و میس به طور مستقیم و غیر مستقیم تاثیر عمیق عامل اقتصادی به خصوص فقر و نابرابری را بر بروز و شیوع تن‌فروشی تایید کرده اند.

عوامل دیگری مانند سابقه‌ی بازداشت یا زندان، سابقه فرار از منزل، وضعیت اشتغال و دیگر مواردی که می‌توانند از ابعاد اجتماعی به روسپی‌شدن زنان تاثیر فراوانی داشته باشد.

نتیجه‌گیری:

بررسی و ریشه‌یابی انحرافات اجتماعی از اهمیت زیادی برخوردار است. انحرافات و مسائل اجتماعی امنیت اجتماعی را سلب و مانعی برای رشد و توسعه‌‌ی جامعه محسوب می‌شود.

به طور کلی، هر رفتاری که از آدمی سر می‌زند. متاثر از مجموعه‌ای از عوامل است که به طور معمول در طول زندگی سر راه وی قرار می‌گیرد و وی را به انجام عملی خاص وادار می‌کند.

مهم‌ترین تفاوت زنان تن‌فروش با دیگر زنان آن است که روسپیان اغلب در برابر وضع اضطراری ناشی از فقر و نابرابری و برای گریز از پیامد‌های نکبت‌بار آن وارد بازار تن‌فروشی می‌شوند؛ تا خود و خانواده‌ی شان را از وضعیت اسف‌بار برهانند.

به طور متوسط، درآمد این حرفه از بسیاری از حرفه‌های ممکن برای زنان بیش‌تر است. بسیاری از زنان روسپی می‌توانند از طریق دیگری نیز زندگی خود را تامین کنند، اما طریقی که برگزیده اند، بدترین راه ممکن فراروی‌ شان نبوده و البته هرگز به معنای آن نیست که فاسد باشند، چه بسا از کلیشه‌های اجتماعی و پیش داوری‌ها، این حرفه از بسیاری حرفه‌های ممکن دیگر، نفرت انگیزتر نباشد.

بین زن و مردی که خود را در اختیار دیگری قرار می‌دهند فرقی نیست و واژه‌ی روسپی بر مردان نیز می‌تواند اطلاق شود، و با این وصف، احکام مرتبط بر روسپی‌گری، در وضع مشابه، شامل مردان روسپی نیز می‌شود. این تصور نادرستی است که در میان بخش بزرگی از مردم رایج است و تن‌فروشی را مختص زنان می‌دانند.

معمولا دختران و زنانی که به هر دلیل و انگیزه با مردان متعدد رابطه برقرار می‌کنند فاسد و فاحشه نامیده می‌شوند. اما اگر مردی با چندین زن و دختر رابطه برقرار کند به او هیچ لقبی و عنوانی نمی‌دهند. فقط عاشق‌پیشه می‌شمارند، چنین مردانی می‌توانند مانند دیگر مردان زندگی کنند و در برابر وجدان اجتماعی چندان مواخذه نشوند و در جامعه، احساس انفعال و سر افکندگی نکنند و حتی با افتخار از هوس‌رانی خود سخن برانند.

نویسنده: شکریه مشعل

منابع:

  • دانینو، آندره مورالی (1384). جامعه شناسی روابط جنسی. تهـران: انتشارات توس.
  • وروایی، اکبر (1384 ) بررسی عوامل مؤثر بر روسپی گری در تهران پایان نامه دکتری دانشگاه تهران.
  • مدنی، سعید ( 1382) پیامدهای جنسیتی تخریب سرمایه اجتماعی، فصلنامه پـژوهش زنـان، دور 1، شـماره 5
  • زیبـایی نـژاد، محمدرضـا (1385) نگـاهی دیگـر بـه روسـپیگـری: علـل، پیامـدها و رویکردهـا، مجموعـه مقـالات و گفتگوهای نظام اسلامی و مسئله روسپیگری، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان.
  • ستوده، هدایت االله (1379). جامعه شناسی انحرافات، تهران: آوای نور.
  • کامرانی فکور، شهربانو (1381). بررسی مقایسه ای خصوصیات روانشناسی زنـان ویـژه بـا زنـان عـادی، تهـران : دانشـگاه تربیت مدرس.
  • فاتحی، ابولقاسم(1389). توصیف و تحلیل ویژگی های جامعه شناختی و روان شناختی دختران و زنان روسپی در استان اصفهان.
  • فلاحتی، علی. روسپيگري و سكوت سنگين قانون. فصلنامه كتتای زنان، شماره 22.
  • زینتی، علی. انحرافات زنان از عرصه فكر تا ورطه عمل، فصلنامه كتاب زنان، شماره 19.
  • وايت، راب (1321) در آمدی بر جرم و جرم شناسی. ترجمه صديق بطحایی، نشر دادگستر.
  • Alexander, Priscilla, Prostitution: A Difficult Issue For Feminists, Cleis Press, 1987.
  • Barry, Kathleen “The Prostitution of Sexuality”, New York Univ. Press, 1995.
  • International Organization for Migration, (IOM). “Trafficking and Prostitution: the Growing Exploitation of Migrant Women from Central and Eastern Europe. (CEEC) Budapest: IOM Migration Information Program, May, 1995.
  • Wollstonecraft, Mary, Vindication of Rigths of Women: With Structures on Political and Moral Subject, 1797.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا