حرکاتی میان جان و جانان
در یک مراسم پُر شکوه ادبی حضور داشتم. بخشهای مختلف برنامه یکی پی دیگر اجرا میشد. یکبار سکوتی در فضای صالون حکمفرما گردید و بعد از لحظاتی چند، صدای دف و نی، گوشها را به نوازش گرفت.
لحظهیی نگذشته بود که دختری با لباس ویژه، با چرخشها و گردشهای موزون که تمام چشمها را محو تماشا میکرد به صحنه آمد. او میچرخید و به آسمان دست میافشاند، تمام حرکات و جزییات رقصش دارای تفسیر و معنای منحصر به خودش بود.
او که با چرخشهای مکررش روح همهٔ ما را بدمست کرده بود «فهیمه میرزایی» لیسانس اداره و تجارت، بنیانگذار اولین گروه رقص سماع دختران (شهود عارفان) در افغانستان است.
فهیمه در ارتباط با رقص سماع میگوید:
من در ابتدا به حیث یک تماشاچی این رقص را تعقیب میکردم. این حرکات برایم معنی خاصی را افاده میکرد. علاقهام به این رقص شدت گرفت و بعدا به قسم خودآموز، شش ماه را در خلوت خودم با چرخشهای موزون، میان جان و روانم، رابطه برقرار کردم.
فهیمه میگوید: من بعد از تحقیقات بسیار این مسیر را انتخاب کردهام. وقتی میدیدم که سماعگران با چه احساس عمیقی سماع میکنند، وادار به تجربه میشدم و من که در شروع کاملا تنها بودم؛ به مرور زمان با دعوت دوستانم توانستم گروه کوچکی را بنام (شهود عارفان) شکل بدهم.
فهیمه مدت سه سال هست سماع میکند و هر روز بر علاقهاش به این رقص افزوده میشود.
او مراقبه را نیاز معنوی انسانها تعریف میکند و با شور و اشتیاقی وصفناشدنی به حرکات موزونش ادامه میدهد.
فهیمه سماع کردن را نوعی عبادت عرفانی میداند و دربارهٔ معنویت این رقص میگوید:
«از وقتی سماع را شناختهام میخواهم این مسیر مقدس را برای وصال جانانم بپیمایم.»
فهیمه از جامعه زنستیز گلهمند است؛ برای اینکه نمیتواند در هر مکانی آزادانه سماع کند.
او میگوید: «با آنکه مکانهای خاصی برای این فرقهها اختصاص داده شده، بعضا سماع کردن، زمان و مکان نمیشناسد. من برای آرامش روحی خودم اگر زمینهٔ سماع کردن برایم مساعد باشد، در هر زمان و مکانی که هوایش بیاید سماع میکنم؛ سیر و سلوک سماع ممکن است در کوچه و بازار نیز اتفاق بیفتد.»او که رهبر گروه شهودعارفان است، دربارهٔ این گروه میگوید:
«ما ۳۰ برنامهٔ فرهنگی، هنری و عرفانی داریم، ۱۵گروه آن که شامل درویشان و سماعگران است، فقط مربوط گروه شهود عارفان میشود.»
او هدف اش را از راهاندازی این گروه، زنده نگهداشتن اصالت خراسان زمین میداند.
فهیمه دربارهٔ سفرهای عرفانیاش میگوید:«سفرهای من برای ترویج فرهنگ سماع در افغانستان است.»
او که علاقه دارد رقص سماع را به تمام مردم افغانستان معرفی کند، برای ترویج فرهنگ سماع در مزارشریف (در روضه مبارک و مدرسه پدر مولانا در بلخ که زادگاه مولاناست) و در معبد بودا، شهر غلغله، بند امیر و کنار آبشاران مملو از پاکی طبعیت مراقبه کرده است. بعد به شهر باستانی هرات نیز سفر داشته و در کنار مقبرهٔ گوهرشاد، مقبرهٔ امیر علی شیر نوایی، کاروانسرای مختارزاده و در حوض چهارسو با صدای چنگ و نی با گردش موزون روحانی، روحش را به جانانش متوسل کرده است. فهیمه مصمم است که در ولایت دیگر نیز سفرها خواهد داشت.
جعفر احسانی، استاد ادبیات دانشگاه تعلیم و تربیه استاد ربانی سماع را اینگونه تعریف میکند:
سماع از لحاظ لغوی به معنی شنیدن صدای خوش است و تعریف عام که ما به دنبال آن هستیم، برمیگردد به تعریف اصطلاحی سماع. سماع بهوجد آمدن و بهشور آمدن از صدای دلنواز است. مطابق روایتی: «روزی مولانا از کوه زرگران گذر میکند که آواز چکُش زدن زرگران او را به وجد میآورد او در همانجا میچرخد و میرقصد و میگوید:
«برون ز هر دو جهانی چو در سماع آیی
برون ز هر دو جهانست این جهان سماع»
سماع که از قرن سوم شروع شده بود، در قرن هفتم توسط مولانا جلالالدین محمد بلخی، ترتیب خاصی به خود گرفته است.
رقص سماع حرکات موزونی همانند دیگر رقصها نیست که بتوانیم آن را در آموزشهای چند ساعته بیاموزیم، بل مراحل رقص سماع که حالات عرفانی واقعی در آن پدیدار میشود؛ حتی ممکن است به مرگ افراد در حین خلسه نیز منجر شود.
در شاهنامه فردوسی از «کی خسرو» یا «خسرو کیانی» شخصیتی با خصوصیات مشابه با حضرت خضر نام برده شده است. او سماعی به مدت پنج هفته داشته و در حین سماع کردن، جان خود را از دست داده است.
استاد احسانی میگوید: «سماع پیشینهٔ کهن تاریخی داشته و پس از اسلام موافقان و مخالفانی هم دارد.»
سماع قبل از اسلام در آیینهای مختلفی جایگاه ویژه داشت؛ اما از نظر آیین اسلامی، بعضی از مشایخ سماع را حلال، بعضی سماع را حرام و عدهیی دربارهٔ حلال و حرام بودن سماع هیچ حرفی ندارند.
شمیم فروتن