ترجیح فرزند پسر؛ دخترانی که طفیلی میشوند
در کشورهای هند، چین و نیپال که تا هنوز رسم چندشوهری رایج است، بیشتر به جمعیت کم زنان ارتباط میگیرد که علت آن، رواج قتل کودکان دختر در بعضی مناطق دور افتادۀ این کشورهاست. آنان گاهی نوزادان دختر را با دستمال مرطوب خفه میکنند و یا مخلوط شیره مانند سمی به او میخورانند یا در مورد دلخراش دیگری به نوزاد، برنج شالیکوبی نشده خورانده که باعث پاره شدن نای و مرگش میشود.
در کشور ما هم ترجیح فرزند پسر، چیز غریبی نیست. بسیاری از ما شاهد این بودهایم که دختران اگر از بین نروند با اکراه پذیرفته میشوند و با تبعیض با آنها برخورد میشود. در یک خانواده ممکن است دختری از سوتغذیه رنج ببرد در حالی که در همان خانواده پسر با شرایط مناسب جسمی رشد کند و از مزایای تحصیل و شغل بهتر برخوردار شود.
مردانی هستند که حتی نام بردن دخترشان را از زبان دیگران شرم دانسته و با داشتن فرزند پسر بیشتر حس مردانگی میکنند.
از ازدواج عبدالله و مریم چند ماه میگذرد، عبدالله دوست ندارد اولین فرزندش دختر باشد، او میگوید: «اگر اولین فرزندم دختر باشد و مرا بهنام پدر فاطمه یا … صدا کنند، برایم خیلی شرمآور خواهد بود؛ با آنکه تعیین جنسیت به دست خودما نیست، اما دوست ندارم، اولین فرزندم دختر باشد.»
شکیلا خانمی است که دو دختر زیبا به نامهای یلدا و شیدا دارد، برای اینکه دو دختر پشت سر هم به دنیا آورده، بعد از باردار شدن سوم، وقتی در معاینات تلوزیونی مشخص شده که دوگانگی دختر در بطن دارد از ترس شوهرش آنها را سقط کرده است.
«شوهرم میگفت تو دخترزا هستی اگر بار سوم هم دختر بیاری ازدواج دوم میکنم، وقتی بعد از معاینات فهمیدم که دو دختر در بطن دارم از ترس اینکه بالایم امباغ نیاید، هر صبح پنهانی چیزهای سنگین را بلند میکردم، تا اینکه دخترانم را از بطنم جدا کرده و به زندگیشان خاتمه دادم، حالا که خیلی پشیمان هستم، همیشه با دیدن اطفال دوگانگی، خودم را نفرین میکنم.»
رواندرمانگر امینه طبیبزاده میگوید: «آوردن فرزند دختر یا پسر مربوط زن نمیشود، در حقیقت بطن مادر تنها پناهگاهی است که کودک در آن قرار میگیرد».
او میگوید: من مراجعان زیادی دارم که از این ناحیه به شدت آسیبپذیر شده و مورد خشونت شوهر و مادرشوهرشان قرار گرفته اند.
به گفته بانو طبیب زاده، زنان که از این ناحیه آسیبپذیر هستند و دورهٔ بارداری را با اضطراب و ناراحتی سپری میکنند، علاوه بر اینکه کودک آنها آسیبپذیر میشوند، ادامۀ زندگی برای خود آنها نیز دشوار خواهد بود.
لیلا خانمی است که بعد از سالها انتظار صاحب فرزند نشده و بلاخره تصمیم گرفت که دختری را به فرزندی بگیرد، او که از راه خیاطی کردن مقدار پول را جمعآوری کرده بود، توانست با همان پول دختر نوزادی را از یکی شفاخانههای شهر کابل خریداری کند.
دختر لیلا که امروز ده ساله شده و صنف چهارم مکتب را میخواند، لیلا را با واژههای لبریز از محبت مادر میگوید؛ اما لیلا گاهی با افسوس به سوی دخترش میبیند و میگوید:« ای کاش آن زمان پول بیشتری میداشتم و میتوانستم، پسری را به فرزندی بگیرم؛ حتی بهای فرزند پسر در شفاخانهها دو برابر دختران هستند.»
بانو طبیبزاده دربارهٔ خانوادههایی که فقط به پسرانشان توجه دارد، میگوید: ترجیح دادن فرزند پسر در خانوادهها بالای روحیه و رفتار دخترانشان تأثیر عمیقی میگذارد، در این خانوادهها دختر کم جریٔت و ترسو بار آمده در هیچ موضوعی نمیتوانند مشارکت داشته باشند؛ چون آنها بالای خودشان باور ندارند و با اعتماد به نفس پایین، همیشه خودشان را جنس دوم پنداشته و از هر موضوعی پا پس میکشد.
بعضی افکار و برداشتها چنان در اذهان مردم جا گرفته که هیچ جغرافیایی قادر به تغییر آن نخواهد بود.
محمد که در یکی از کشورهای اروپایی زندگی میکند، سه فرزند پسر دارد، او که از نداشتن دختر خشنود هست میگوید: از اینکه دختر ندارم، خداوند را سپاسگزار هستم؛ چون در کشورهای اروپایی دختران بعد از سن هجدهسالگی در اختیار خودشان هستند، برای پسران که فرقی نمیکند؛ اما من تحمل برداشت این را نداشتم که دخترم خودش تصمیم زندگیاش را بگیرد و با پسری زندگی مشترک داشته باشد.
سلیمه که هنوز نامزد هست و نمیخواهد که فرزند دختر داشته باشد، میگوید: نمیخواهم دختردار شوم و دخترم مثل خودم بدبخت شده و با هزار قسم جنجال دچار شود؛ چون پسر میتواند از حقوق خود دفاع کند در آینده اگر یک پسر هم داشته باشم برایم کافی است.
معصومه احمدی قابلهٔ شفاخانه مرکز صحی دولت شاهی میگوید:« اکثریت مراجعه کنندهگان که میتوان آمار آنها را ۷۰ فیصد تخمین زد خواهان پسر هستند، چون آنها تنها پسر را حامی خود دانسته و دختر را نان خور اضافه میپندارند، اما خانوادههایی هم داریم که فقط به سلامت نوزادشان توجه کرده و هیچ تبعیضی را بین دختر و پسر قایل نیستند.
میر حسین سه فرزند دختر دارد او که دخترانشان هر کدام در موقف خوب اجتماعی قرار دارند از داشتن دخترانش اظهار رضایت میکند و میگوید: من هیچگاه احساس نکردهام که من فرزند پسر ندارم، برای اینکه دخترانم هم برایم پسر بوده و هم دختر.
بانو طبیب زاده در بارهٔ خانوادههای که در بین فرزندانشان تبعیض قائل نیستند میگوید: فرزندان این چنین خانوادهها از ابعاد مختلفی فکری و اجتماعی رشد همه جانبه کرده و بدون در نظرداشت جنسیت آنها میتوانند یک به حیث یک فرد سالم و مفید در اجتماع عرض وجود نمایند.
شمیم فروتن
منبع: روزنامه راه مدنیت