آیا در مورد بحران 30‌سالگی شنیده‌اید؟

 روان‌شناسان می‌گویند که انسان در سن سی‌سالگی، تفکرات و احساسات جدیدی را تجربه می‌کند که تا پیش از آن حتی دغدغه‌ای برای آن‌ها نداشته‌ است از این‌رو شمار زیادی از افراد، دچار بحران روانی در سن سی‌سالگی می‌شوند. مطئنن با شنیدن نام این بحران، پرسش‌های زیادی در مورد چرایی و چگونگی آن در ذهن‌ خطور می‌کند که ما برای پاسخ‌ به این پرسش‌ها، گفت‌وگویی را با فاطمه توکلی، روان‌شناس بالینی و عضو انجمن روان‌شناسان هرات ترتیب داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

پرسش: بحران سی‌سالگی چه نوع بحرانی‌ست؟

پاسخ: معمولاً انسان‌ها در زندگی و در مراحل رشد، بحران‌هایی را پشت سر می‌گذارنند. مانند بحران نوجوانی، بحران سال‌مندی یا میان‌سالی و … که بحران 30سالگی هم جزئی از آنهاست. از نظر روان‌شناسان، چیزی که می‌تواند این بحران را سخت‌تر کند، فرهنگ و فشارهای اجتماعی جامعه است.

بحران 30سالگی بادرنظرداشت موقعیت و شرایط زندگی، در هر فردی متفاوت است. با توجه به این‌که هر فرد چه تجربیاتی در زندگی خود داشته است، تا چه میزانی به اهداف و خواسته‌های خود رسیده است و با توجه به میزان رضایتی که از خود و دورانی که پشت سر گذاشته است، چگونگی مدیریت این بحران فرق می‌کند.

 پرسش: چرا در سی‌سالگی؟

پاسخ: 30سالگی بین جوانی و میان‌سالی است. در دوران قبل از جوانی، یعنی نوجوانی که خود نیز بحرانی مهم در زندگی هر فرد به‌حساب میآید، انسان در جست‌وجوی هویت خود است. در دوران بعد از نوجوانی هویت فرد تثبیت می‌شود و فرد آماده پذیرش نقش‌ها، تصمیم‌گیری‌ها و انتخاب‌های مهم زندگی و مشخص‌کردن سبک زندگی خاص خود می‌شود.

معمولا انتظار بر این است که تا قبل از 30سالگی فرد باید هویت خود را تثبیت کند. زیرا این تثبیت هویت کمک زیادی در دهة سی‌سالگی به وی می‌کند. در این دهه انسان‌ها همواره به فکر  برنامه‌‌ریزی برای رسیدن به آرمان‌ها و خواسته‌های شان در میان‌سالی استند.

افراد در دوران قبل از سی‌سالگی، نوجوانی و اوایل جوانی، با انتخاب های مهمی روبرو هستند و برای رسیدن به آن‌ها انگیزه‌ی فراوانی دارند. از جمله انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل، انتخاب همسر و … که همه این‌ها در دهة سی‌سالگی بسیار تأثیرگذار است، چون ممکن است اهداف و آرمان‌هایی که هنوز به آن‌ها نرسیده‌ایم را به یادمان بیاورد و احساس کنیم که دیر شده و دیگر زمان نداریم که به اهداف خود برسیم.

نکته مهم دیگری که در این دهه وجود دارد، تردید است. تردید دربارة انتخاب‌هایی که داشتیم و سوال‌هایی که ذهن ما را به خود مشغول می‌کند.  مثلا این‌که در این سی‌سال چه کاری انجام داده‌ام؟ آیا رشتة تحصیلی‌ام همانی بود که باید می‌خواندم؟ چرا زود ازدواج کردم؟ چرا ازدواج نکردم؟ چرا صاحب فرزند شدم؟ چرا صاحب فرزند نشدم؟ چرا فلان تصمیم را نگرفتم؟ چرا مهاجرت نکردم؟ و …

نتیجة این همه پرسش و دغدغه این می‌شود که فرد فکر می‌کند آن‌طور که لیاقت داشته زندگی نکرده و به اهدافش نرسیده است، بعضی انتخاب‌هایش اشتباه بوده و فرصت‌هایش را از دست داده است و … که در نتیجه دچار نوعی بی‌حوصلگی و کلافگی می‌شود که در این زمان می‌گویند فرد دچار بحران سی‌سالگی شده است.

پرسش: بحران سی‌سالگی در زنان چگونه است؟

پاسخ: شاید بتوان گفت که این بحران برای زنان شدیدتر از مردان است. بخصوص در جوامع سنتی که بایدها و نبایدهای زیادی از طرف جامعه برای زنان حاکم است. در اکثر جوامع، زن را بر اساس جوانی و زیبایی اش ارزش گذاری می‌کنند و به طور مثال برای ازدواج و مادر شدن او را تحت فشار قرار می‌دهند.

در جامعة سنتی‌ای همانند افغانستان، بسیاری از مردم به این باور اند که زن‌ها باید زود ازدواج کنند و دختران بسیاری هستند که زیر سن قانونی تن به ازدواج‌های اجباری می‌دهند. حال در این میان اگر دختری تا 30سالگی مجرد بماند و تصمیم به ازدواج نگیرد، امکان دارد برچسب‌های مختلفی به او زده شود که این خود می‌تواند برای خانمی که وارد 30‌سالگی شده است، احساس ناامیدی، سردرگمی، افسردگی و … را ایجاد کند.

به طور کلی در این بحران مشکلاتی مانند افسردگی، بی‌حوصلگی، بی‌اشتهایی یا پرخوری، کم‌خوابی یا پرخوابی، پرخاشگری، انزوا، ناامیدی و … می‌تواند زندگی فرد و اطرافیان وی را مختل کند.

پرسش: راه‌کارهای عبور از بحران سی‌سالگی چیست؟

 پاسخ: مسئله مهم همین است که چطور این بحران را پشت سر بگذاریم. هر فردی بلآخره در زندگی با این بحران روبرو می‌شود و بهتر است یاد بگیرد که چطور این بحران را مدیریت کند تا تأثیر بدی در دوره‌ها و بحران‌های دیگر زندگی نگذارد.

بحران‌های زندگی مانند زنجیر به هم متصل اند. اگر نتوانیم بحران سی‌سالگی را به خوبی بگذرانیم، در دهة 40 و 50 و دهه‌های دیگر زندگی دچار مشکل می‌شویم.

راه‌کارهای زیادی است که انجام آن‌ها می‌تواند تأثیر بسیار خوبی برای این دوره از زندگی و دوره‌های دیگر داشته باشد. تجدید نظر در سبک زندگی، مراقبت از جسم و روان خود، رژیم غذایی سالم و مفید، ارتباط بیشتر با افراد خانواده و دوستان، داشتن اهدافی برای زندگی و برنامه‌ریزی و تمرکز برای رسیدن به آن‌ها، دنبال کردن علایق، ورزش کردن، رسیدن به خودشناسی و … می‌توانند راه‌کارهای خوبی برای مبارزه با این بحران باشند.

پرسش: چه کسی می‌تواند افراد را برای گذر از بحران سی‌سالگی کمک کند؟

پاسخ: واقعیت این است که تنها خودمان هستیم که می‌توانیم در چنین شرایطی به بهترشدن حال‌مان به خود کمک کنیم. نگرش مثبت در چنین مقطعی از زندگی می‌تواند راه‌کار مناسبی برای بیرون رفت از این بحران باشد. زیرا مثبت اندیشی در چنین شرایطی باعث می‌شود مسیر درستی را برای انتخاب‌های‌مان برگزینیم. در واقع این ما هستیم که خوب و بد زندگی‌مان را تشخیص می‌دهیم و برای رسیدن و نرسیدن به آن تلاش می‌کنیم.

باید به این جمله‌ی معروف باور زیادتری پیدا کنیم که سن تنها یک عدد است. مهم این است که در هر سن و هر شرایطی که هستیم، از لحظه حال لذت ببریم و به زندگی خود معنی بدهیم. این بحران می‌تواند فرصتی برای رشد نیز باشد.

ترتیب‌کننده: نادیه عالم‌یار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا