جامعهی مدنی به دنبال مرهمی برای زخم کرونا
کرونا که به ایران رسید، مدام یاد سال ۸۲ بودم که بم لرزید و به فاصلهی کوتاهی دهها سازمان غیردولتی در دفتر یکی از انجمنها جمع شدند و با تشکیل ستاد هماهنگی برای جمعآوری کمک و رفتن به منطقهی زلزلهزده برنامهریزی کردند. حالا اما در بحبوحهی بحرانی فراگیرتر از زلزلهی بم، جامعهی مدنیِ زخمخورده و سرکوب شدهی ایران چه توان و ظرفیتی برای سازماندهی کمکهای داوطلبانهی مردمی دارد؟ آیا در شرایطی که بسیاری از انجمنهای فعال در دههی ۸۰ از بین رفتهاند و نهادهای جایگزین آنها اغلب شیوهی کار متفاوتی را در پیش گرفتهاند، همچنان توان و ارادهای برای جلب مشارکت اجتماعی و کمکرسانی به آسیبدیدگان باقی مانده است؟
مروری بر فعالیتهای مدنی در چند ماه اخیر، در نگاه نخست نشانگر تغییر شیوهی فعالیتها در مقایسه با دههی هشتادی است که بسیاری آن را بهار جامعهی مدنی ایران میدانند. از یک سو نحوهی سازماندهی حرکتهای داوطلبانه و حتی نقطهی شروع آنها تغییر کرده است و از سوی دیگر استفاده از شبکههای اجتماعی، شیوهی کار و دسترسی و ارتباط نهادهای مدنی با مخاطبانشان را تغییر داده است.
خیریهها، پشقراولان امداد فوری
انجمنهای خیریه، از جمله معدود بازماندگان جامعهی مدنی هستند که پس از دورههای مختلف سرکوب همچنان اجازه داشتهاند که به فعالیتشان ادامه دهند. در بحران کرونا نیز همین انجمنها نخستین گروههایی بودند که به دلیل داشتن ساختار و شبکههای ارتباطی پیشین، توانستند زودتر از بقیه وارد عمل شوند و به نیازهای ضروری همچون توزیع بستههای غذایی و بهداشتی در بین طیفهای آسیبپذیر بپردازند. تهیه و توزیع ماسک و لباسهای حفاظتی برای کادر درمانی، تجهیزات ضدعفونیکننده و بهداشتی برای مردم و ضدعفونی اماکن عمومی سه نیاز فوری دیگری بودند که به سرعت در مرکز توجه اغلب انجمنها و گروههای مردمی قرار گرفتند.
کارهای امدادی و خیریهای شبیه آنچه هربار پس از بحرانهای طبیعی همچون سیل و زلزله با آزمون و خطا در پیش گرفته میشود. این بار اما با توجه به فراگیری این بحران و تبعات آن و امکان شیوع بیماری و خطر جانی برای مردم، نیاز به اقدامات بلندمدتتر و هدفمندتر بود، اقداماتی فراتر از کنترل پیامدهای اقتصادی و نیازهای اولیهی مردمی که جان و معیشتشان در خطر قرار گرفته و روابط اجتماعیشان کاملاً دگرگون شده است.
هشدار جامعهی مدنی به تکرار بیاعتمادی مردم به حکومت
بنا به همین ضرورت بود که شبکهای گسترده و کشوری از سازمانهای غیردولتی، در اسفندماه گذشته اعلام موجودیت کرد. «شبکهی کمک»، که ائتلافی از ۱۴ شبکهی متشکل از سازمانهای غیردولتی است، هدفش را تجمیع امکانات و تجارب جامعهی مدنی، برای سازماندهی فعالیتهای هماهنگ برای مقابله با تبعات شیوع کرونا در ایران قرار داده است. این شبکه در اولین بیانیهاش ضمن اعلام آمادگی برای همکاری در مقابله با کرونا، یادآور شد که «رئیس جمهور و دولت نباید اجازه دهند بیاعتمادی عمومی در مسائلی همچون بنزین و سقوط هواپیما در بحران کرونا در جامعه تکرار شود.»
توصیههای جامعهی مدنی به رئیسجمهور اما چندان جدی گرفته نشد و گلایههای این شبکه در سومین بیانیهاش حاکی از بیتوجهی «ستاد ملی مدیریت بیماری کرونا» به تذکرات کارشناسان فنی و اجتماعی در مدیریت چالش کرونا و آسیبهای اجتماعی ناشی از آن است. در شرایطی که آنچه از جامعهی مدنی ایران باقیمانده، حتی در وضعیت بحرانی به کار گرفته نمیشود و ارادهای برای استفاده از ظرفیت و سرمایهی اجتماعی آن وجود ندارد، خود این سازمانها برای مقابله با بحران دست به ابتکاراتی زدهاند. ابتکارهایی که بهرغم محدودیتهای ناشی از عدم همکاری و سنگاندازیهای حکومت، همچنان حاکی از ظرفیت این نهادها برای سازماندهی حرکتهای اجتماعی و حرکتهای داوطلبانه است.
سقز، نمونهای از پتانسیل جامعهی مدنی برای کنترل بحران
شهر سقز در استان کردستان، یکی از نمونههای موفق فعالیت نهادهای مردمی برای مقابله با بحران شیوع کرونا است.
در سقز دستکم هشت گروه مدنی و دو کمپین برای سازماندهی کمکهای مردمی شکل گرفته است. در «کمپین پیشگیری از کرونا در سقز» شماری از معلمان شهر با همراهی چند تن از پزشکان، بازاریها و جوانان فعال مدنی، بر کمکرسانی به مناطق حاشیهنشین و فقیر سقز متمرکز شدهاند.
هر چند این کمپین در هفتههای اخیر تشکیل شده اما برخی اعضای آن سابقهی همکاری در وقایعی همچون زلزلهی کرمانشاه، سیل لرستان و جمعآوری کمک برای کوبانی و شنگال را نیز داشتهاند.
اعضای این کمپین چهار اولویت را در دستور کارشان قرار دادند: کمک به کادر درمانی و بیماران بستری برای تهیه تجهیزات ضروری، توصیه به مسئولان محلی برای رسیدگی بە وضع مردم و بیمارستانها در شهر، کمکرسانی به مناطق حاشیه، و الگوسازی رعایت بهداشت فردی و جمعی و توصیه به مردم برای در خانه ماندن.
این کمپین در ابتدا همچون بسیاری از دیگر گروههای مردمی، بستههای مواد غذایی و بهداشتی را بین افرادی تقسیم میکرد که زندگیشان بر اثر کرونا آسیب دیده بود. اما به دلیل نگرانی از انتقال ویروس از طریق این بستهها، کارتهای هدیهای به ارزش ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان را جایگزین این بستهها کردند. این کارتها علاوه بر ۸۰۰ خانواده بین شماری از معتادان، افراد بستری در مراکز ترک اعتیاد و رفتگران شهرداری توزیع شدهاند. کار دیگر این گروه تولید لباسهای مخصوص کادر درمانی از مواد مناسب، و تحویل آنها به بیمارستانها بوده است.
«کمپین پرسمان» گروه دیگری است که بازاریها، فعالان اقتصادی و برخی از اعضای سابق شورای شهر سقز تشکیل دادهاند. تمرکز این کمپین بر پخش مواد غذایی و بهداشتی است و علاوه بر این گاهی از طریق بلندگوی مساجد مسائلی را که باید دربارهی کرونا رعایت شود اعلام میکنند.
گروهی هم که با اسم «جوانان سقز» فعالیت میکنند، مسئولیت ضدعفونی کردن شهر را بر عهده گرفتهاند. آنها هر شب با یک نیسان و تراکتور گوشهای از شهر را ضدعفونی میکنند و «کمپین پیشگیری از کرونا در سقز» برای تهیهی لباسهای ایمنی و مواد ضدعفونی به آنها کمک میکند.
علاوه بر اینها، «کمیتهی مردمی محلات سقز» نیز به دنبال فعال کردن همسایگان و اهالی هر محله برای گذر از این بحران است. آنها معتقدند که «راهحل مبارزه با این بیماری تنها با تصمیم، فعالیت و همفکری جمعی امکانپذیر است»، و از اهالی هر محله میخواهند که مواد ضدعفونی، ملزومات زندگی در قرنطینه و اطلاعات مورد نیاز برای آگاهی بیشتر را با هم به اشتراک بگذارند. منابع مالی و انسانیِ کمیتهها هم نیز توسط خود مردم و دوستان و آشنایانشان در سقز، و باقی استان و گوشه و کنار کشور تأمین میشود. برای مثال، در محلهی تازهآباد سقز، کمیتهی محله نه تنها به تأمین ماسک و مواد ضدعفونی پرداخته است بلکه در کانال تلگرامی خود دربارهی فعالیتهای گروه، وضعیت محل و مشکلات کار کمیتههای مردمی محلات اطلاعرسانی میکند.
اما مأموران حکومت و تشکیلات امنیتی کار این گروهها را تأیید نمیکنند، و با فشار بر بعضی از این نهادهای مردمی آنها را در آستانهی توقف فعالیتهایشان قرار دادهاند.
کمپین فراموششدگان، حاصل تجربهی فعالیت مدنی
در ایران بسیاری از نهادهای مدنی که تجربه و آمادگی واکنش صحیح و سریع در چنین بحرانهایی را داشتند، از سالها پیش سرکوب و تعطیل، یا بسیار کمتوان و محدود شدهاند.
اما تجربهی نهادهای مدنی نشان میدهد که وجود گروههایی که علاوه بر کمکهای خیریه، در پی اصلاحات و ظرفیتسازی مستمر باشند، توان کمکرسانی جامعه در بحرانها را به شدت افزایش میدهد. از جمله نشانههای این تفاوت، سرعتعمل سازماندهی، کمکهای پایدار و توجه به گروههای آسیبپذیر اجتماعی است که اغلب در کمکهای فوری خیریهای نادیده گرفته میشوند. شفافیت مالی که موجب جلب اعتماد مردم و کمکدهندگان میشود، از دیگر ویژگیهای بسیاری از این گروههاست، به گونهای که برخی از آنها هر روز و برخی دیگر به طور هفتگی و ماهانه گزارشی از مبالغ جمعآوری و هزینه شده و تراز مالی خود را منتشر میکنند.
مؤسسهی مهرگیتی که بیش از ۱۰ سال است در زمینهی احداث فضاهای آموزشی در مناطق محروم فعالیت میکند، یکی از سازمانهای غیردولتی است که تجربهی خود را در بحران شیوع کرونا به کار گرفته است.
این مؤسسه نیز همچون بسیاری دیگر با کمکهای مردمی، تجهیزات مورد نیاز کادر درمانی را تهیه میکند و در کار حمایت از کسانی است که در دوران قرنطینه از عهدهی تأمین معاش خود برنمیآیند. این گروه میدان فعالیتش را کردستان و سیستان و بلوچستان قرار داده، و علاوه بر جمعآوری کمکهای مردمی، شبکهای از سازمانهای غیردولتی را نیز برای تأمین تجهیزات بسیج کرده است.
فعالیت دیگر این سازمان توجه به نیاز کودکانی است که با تعطیلی مدارس و تمرکز بر آموزش آنلاین به وسایل و امکانات لازم دسترسی ندارند. این مؤسسه با فراخوان برای اهدای تلفنهای هوشمند و تبلتهای دستدوم و سالم، به دنبال تأمین امکانات یادگیری آنلاین برای دانشآموزان مناطق کمبرخوردار است.
«جمعیت همیاران شهر»، با سه سال تجربهی فعالیت در منطقهی ۱۷ تهران یکی دیگر از این نهادهای مدنی است. این جمعیت پیش از شیوع کرونا در ایران، کمپین فراموششدگان را برای کمک به افرادی مانند کودکان کار، اتباع غیرایرانی، کارتنخوابها و زبالهگردها که دسترسی به امکانات پزشکی ندارند، به راه انداخته بود. اکنون نیز با تکیه بر همان تجربه، بر کمک به این فراموششدگان برای مقابله با بیماری کرونا متمرکز شده است.
کمپین نَفَس، برای جلب مشارکت اجتماعی بخش خصوصی
بخش خصوصی به عنوان یکی از بازوهای جامعهی مدنی نیز این روزها به میدان آمده و شماری از فعالان اقتصادی بخش خصوصی با حمایت اتاقهای بازرگانی سراسر کشور، «کمپین نَفَس» را برای کاهش صدمات ناشی از شیوع کرونا راه انداختهاند.
این کمپین به دنبال جلب مشارکت اجتماعی بخش خصوصی، از صاحبان صنایع و بازرگانان گرفته تا معدنکاران و اصناف و کسبه است. هدف این کمپین نه تنها کمک مالی و همکاری در تولید یا تهیهی اقلام مورد نیاز کادر درمانی، بلکه محافظت از نیروی انسانی شاغل در بخش خصوصی، شناسایی آثار اقتصادی این بحران و پیشنهاد راههای مقابله با آسیبهای آن است.
استارتآپها، شبکههای اجتماعی اینترنتی و ابتکاراتی برای قرنطینه
گروههای دیگری که بیشتر به تأثیرات بلندمدت این بحران توجه دارند، با استفاده از شبکههای اجتماعی جلسات پرسش و پاسخ دربارهی تأثیرات این بحران بر روابط اجتماعی، وضعیت اقتصادی، گروههای آسیبپذیر و چگونگی برونرفت از این وضعیت به راه انداختهاند. برای مثال، گروههای تلگرامی و واتسآپیای که جمعیت مامایی مازندران برای آموزش و پاسخگویی به پرسشهای مادران و زنان باردار راهانداخته یکی از این ابتکارات است. جمعیتهای مامایی فارس و گیلان هم همین کار را کردهاند.
برخی استارتآپها نیز به چنین ابتکارهایی دست زدهاند. مثلاً استارتآپ «تیکِ نیک» با همکاری دفتر توسعهی محلهی باغ آذری کمپینی برای ترویج «فرهنگ مسئولیتپذیری اجتماعی» به راه انداخته و از مردم محله خواسته که در اپلیکیشن تیکِ نیک با زدن دکمهی تیک، اعلام کنند که در خانهماندهاند و با هر تیک، درج عبارت «برای سلامتی محله من در خانه میمانم»، یک محلول ضدعفونیکننده از طرف حامی کمپین برای توزیع رایگان بین خانوادههای آسیبپذیر محله در نظرگرفته میشود. این اپلیکیشن با برنامههایی همچون مسابقه و قصهگویی دربارهی بیماری کرونا و مقابله با آن اطلاعرسانی میکند.
یک حرکت ابتکاری دیگر، راهاندازی سامانهی «دارمت» برای کمک مردم به یکدیگر در هر محله است. اگر در نزدیکی شما همسایهی بیمار یا سالمندی در این سامانه برای درخواست کمک ثبتنام کرده باشد، دارمت شما را به او وصل میکند تا بتوانید برای خرید مواد غذایی، دارو و کارهایی شبیه این به او کمک کنید. البته این سامانه هنوز در مرحلهی تأیید صلاحیت داوطلبان است و کارش را شروع نکرده است.
در پلتفرم «مهربانه»، اولین پایگاه تأمین سرمایهی جمعی در ایران نیز که از چهار سال پیش، با هدف جمعآوری کمکهای مالی برای مؤسسات خیریهی رسمی راهاندازی شده است، چندین پروژه دربارهی کرونا دیده میشود. از مشارکت برای تهیهی ماسک و تجهیزات مورد نیاز کادر درمانی و کمک به دانشآموزان و دانشجویان نیازمند در بحران کرونا گرفته تا حمایت از یک کارآفرین نوپا و دارای معلولیت شدید که به دلیل وضعیت موجود استارتاپش در آستانهی تعطیلی قرار گرفته است.
گروههای جهادی، راهکار حکومت برای کنار زدن جامعهی مدنی
در رسانههای رسمی اما بیشتر از فعالیت «گروههای جهادی» میشنویم تا سازمانهای غیردولتی، خیریهها و بخش خصوصی. گروههای جهادی از افراد عمدتاً مذهبی و نزدیک به حکومت تشکیل شدهاند که در قالب گروههای محلیِ زیر نظر بسیج، مشغول تهیهی ماسک و وسایل ایمنی، توزیع بستههای غذایی و بهداشتی در میان نیازمندان و ضدعفونی کردن اماکن عمومی هستند.
گروههای جهادی، با همراهی جوانان مذهبیِ همسو با حکومت، از همان سالهای نخست پس از انقلاب برای فعالیتهای عمرانی و فرهنگی در مناطق محروم تشکیل شده بودند. پس از تشکیل «جهاد سازندگی» گروههای جهادی در قالب این وزارتخانه فعالیت میکردند و پس از ادغام وزارت جهاد سازندگی و کشاورزی، در قالب اردوهای جهادی ادامه یافتند. در دههی ۷۰ طلبهها، دانشجویان بسیجی و دانشآموزان برخی مدارس اسلامی هر تابستان در قالب این اردوهای جهادی به روستاهای دورافتاده میرفتند و در کنار ساختن مسجد و مدرسه و … به ترویج ایدئولوژی اسلامی حکومت میپرداختند. از سال ۱۳۷۹ با تأسیس «بسیج سازندگی» این گروهها به طور رسمی در زیرمجموعهی سازمان بسیج مستضعفین قرار گرفتند و با بودجهای که از سوی سپاه و دستگاههای دولتی تأمین میشود، فعالیت میکنند. اکنون بیش از ۲۳ هزار گروه جهادی در کشور فعال هستند. گروههایی که به صورت رسمی زیر نظر بسیج کار میکنند و بسیاری از آنها تحت عنوان برنامههای خیریهی محرومیتزدایی، اجرای پروژههای عمرانی سپاه پاسداران را بر عهده دارند.
در حالی که در ادبیات رسمی حکومت از گروههای جهادی با عنوان حرکتهای داوطلبانهی مردمی یاد میشود، حکومت این گروهها را جایگزین جامعهی مدنی میداند. جایگزینی که از یک سو به تمامی در راستای اهداف ایدئولوژیک حکومت و چارچوبهای سیاسی آن است و از طرف دیگر ظرفیت موجود در جامعه برای کمکرسانی و کار داوطلبانه را به سمت امور خیریهی کوتاهمدت و کنترلشده هدایت میکند.
اما مروری بر فعالیتهای مردمی اخیر، نشان میدهد که آنچه از جامعهی مدنی مستقل دههی ۷۰ و ۸۰ باقی مانده، همچنان ظرفیت آن را دارد که در مواقع بحران به مدد جامعه بیاید. بهرغم سرکوب شدید نهادهای مستقل مدنی، ارادهی مشارکت اجتماعی همچنان در بین بخشهای چشمگیری از مردم دیده میشود و برونرفت از بحران کرونا و ترمیم آسیبهای آن بدون همکاری و مشارکت فعالانهی جامعهی مدنی ممکن نخواهد بود.
منبع: ویب سایت آسو