ویروس کرونا چه اهمیتی برای تغییرات اقلیمی دارد؟
اتفاقی عجیب در حال وقوع است. نه فقط بیماری و مرگ که سراسر زمین را فرا گرفته یا بسته شدن مرزها و میخانهها و مدارس … بلکه اتفاق دیگری هم در شرف وقوع است. در چین و ایتالیا اکنون هوا به طرز چشمگیری تمیز است. آب در «کانال بزرگ ونیز» که معمولاً به دلیل رفتوآمد زیاد قایقها متعفن و راکد بود حال به زلالی جریان دارد. در بخشهایی از ایالات متحده، گرد و غبار ناشی از آلودگی برطرف شده است. حتی انتشار گازهای کربنی در سطح جهانی کاهش یافته است.
ویروس کرونا به طرز چشمگیری فعالیتهای اقتصادی را متوقف کرده و باعث کاهش شدید استفاده از سوختهای فسیلی شده است. در چین، تمهیدات برای جلوگیری از شیوع ویروس، تنها در ماه فوریه سبب حدود ۲۵ درصد کاهش در انتشار گازهای کربنی شده است. مرکز تحقیقات انرژی و هوای پاک تخمین میزند این مقدار معادل ۲۰۰ میلیون تن گاز دیاکسیدکربن یعنی بیش از نیمی از انتشار سالیانهی گازهای کربنی در بریتانیاست. به نظر میرسد که در کوتاهمدت پاسخ به این بیماری عالمگیر تأثیر مثبتی بر انتشار گازهای کربنی داشته است. اما در بلندمدت آیا ویروس به نفع شرایط اقلیمی است یا به ضرر آن؟
ویروس عالمگیر کرونا یک فاجعه است ــ کابوسی که با سرعت سرسامآور در بیمارستانها و ادارههای بیمهی بیکاری که ظرفیتشان پر شده است، میپیچد و به سوی افقی تاریک حرکت میکند که در آن فاجعهای اقتصادی به کمین نشسته است. اما بحران جهانی کرونا درعین حال نقطهی عطفیست برای بحران جهانی دیگری که آهستهتر اما پرمخاطرهتر بر دنیای امروز سایه افکنده است. همان طور که اخیراً دبیر کل سازمان ملل متحد اشاره کرده، خطر ویروس کرونا گذراست، در حالیکه خطر موجهای گرما، سیل و طوفانهای شدید که زندگی انسانها را نابود میکند، تا سالها با ما خواهد بود.
پاسخ ما به بحران بیماری کرونا، شکلدهندهی بحران اقلیمی در دهههای آینده خواهد بود. تلاش برای احیای فعالیت اقتصادی از جمله طرحهای محرک اقتصادی، کمکهای مالی و برنامههای بازگشت به کار که دولتها هم اکنون در دست طرحریزی دارند، در تعیین وضعیت اقتصاد و زندگی ما در آینده نقش خواهند داشت و بر میزان انتشار گازهای کربن اثر خواهند گذاشت که عواقبش هزاران سال در سرتاسر کرهی زمین باقی خواهد ماند.
مشکل بتوان گفت که چقدر میتوانیم به مسیری که در پیش گرفتهایم امیدوار باشیم. اخیراً یکی از دوستانم میگفت شاید نوعی انتقال فرویدی (Freudian transference) میان ویروس کرونا و بحران اقلیمی اتفاق بیفتد یعنی احساس ترس و اضطرار، از بحرانی که دارد سریع گسترش مییابد به بحرانی که پیشرویاش کندتر است منتقل شود و این انتقال محرکی برای اقدامات لازم در زمینهی مسائل اقلیمی باشد. تا این لحظه، اما به نظر میرسد که انتقال در جهت معکوس است، یعنی قرنطینه و فاصلهگذاری اجتماعی موجب مجموعهای از کارهای ضروری شده که ترسها و اضطرابهای ناملموس در مورد مسایل اقلیمی را کنار زده است. در چنین وضعیتی، مصرفگرایی، به طرز انحرافی، کمی باعث آرامش میشود، و مردم میتوانند خواربار بخرند و برای آخرالزمان آماده شوند.
اما حقیقت این است که مصرف شخصی و عادات سفر در حال تغییرند و این مسئله سبب شده است که برخی از مردم از خود بپرسند آیا این شروع تغییری اثرگذار است یا نه. شاید مردمی که این روزها در خانههایشان نشستهاند و کابینتهایشان را از مایحتاج پر کردهاند، درکشان از نیازهای واقعی خود تغییر کند. یا شاید حتی پس از اینکه مرحلهی حاد بحران کرونا سپری شد، بیشتر دورکاری کنند. کسانی که مکرر به سفرهای راه دور میروند، همین حالا هم با توجه به بحرانهای اقلیمی این سفرهایشان، از حیث اخلاقی پرسشبرانگیز به نظر میرسد. در زمانهای که دنیا از یک بیماری عالمگیر زخم غیرقابل ترمیمی خورده است، احتمالاً این شیوهای زندگی به شدت غیرمسئولانه محسوب خواهند شد. شاید در آینده غیرقابل تصور باشد که ثروتمندان با هواپیما به سفرهای آخر هفته بروند.
تغییرات بزرگ در عادات فردی ــ به خصوص در کشورهای ثروتمند که مصرف سرانهی بالایی دارند ــ میتواند به کاهش انتشار گازهای کربنی منجر شود که مسلماً قدمی مثبت است. اما اهمیت آن بیشتر از آن که کاهش مستقیم گازهای کربنی باشد، به دلیل «شیوع رفتاری» (behavioral contagion) است؛ اصطلاحی در علوم اجتماعی که به انتشار افکار و رفتارها در یک جمعیت اشاره دارد و در مورد فعالیتهای زیستمحیطی، میتواند منجر به تغییر در افکار عمومی و رأی مردم و حتی سیاستگذاری شود.
به عبارت دیگر، برای اینکه تغییر در عاداتِ مصرفیِ مردم منجر به کاهش مؤثر میزان انتشار گازهای کربنی در سطح جهانی شود، باید از حد افراد فراتر برود و به ساختارهایی راه یابد که زندگی ما را شکل میدهند. در چین، این توقف ناگهانی تولیدات صنعتی بود که به ۲۵ درصد کاهش در انتشار گازهای کربنی انجامید نه دورکاری یا متوقف شدن پروازها. منظور این نیست که مصرف شخصی بیاهمیت است ــ کاهش چشمگیر در مسافرتهای هوایی میتواند انتشار گازهای کربنی ناشی از هوانوردی را کم کند. اما سفرهای هوایی تنها ۲.۵ درصد از انتشار گازهای کربنی در کل جهان را سبب میشود، میزانی که در مقایسه با صنایع سنگین بسیار ناچیز است.
بهبودهای اقلیمی کوتاهمدتی که امروز میبینیم، در واقع یادآوری مهمیست که اگر نتوانیم اقتصاد جهانی را کربنزدایی کنیم، تغییر در عادات مصرف شخصی مردم در بلندمدت تأثیر چندانی نخواهد داشت.
از طرف دیگر، بهرغم هوای تمیز و کانالهای آب زلال در چند هفتهی گذشته، دلایل موجهی برای این نگرانی وجود دارد که شیوع ویروس کرونا میتواند فاجعهای برای شرایط اقلیمی باشد.
شرکت مبادلات نفتی ترافیگورا پیشبینی میکند که در نتیجهی شیوع ویروس کرونا امکان دارد میزان تقاضای جهانی نفت تا حدود ۱۰ میلیون بشکه در روز کاهش یابد، که این مقدار کاهش در طول تاریخ نفت سابقه نداشته است. هر چند این تحول مثبتی برای کاهش انتشار گازهای کربنیست، اما هیچ ضمانتی وجود ندارد که همچنان پایین بماند.
بدیهیست که با رکود اقتصاد و درگیری روزانهی مردم با واقعیتهای دشوار رکود جهانی میتوانیم شاهد کاهش مداوم انتشار گازهای کربنی باشیم. در بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ و شوکهای نفتی دههی ۱۹۷۰ نیز انتشار گازهای کربنی کاهش یافته بود اما در این هر دو مورد، با بهبود شرایط اقتصادی، بار دیگر وضعیت به حالت قبل بازگشت. بحران کنونی مطمئناً متفاوت است اما پس از سپری شدن دوران حاد، تولیدات صنعتی و انتشار گازهای کربنی به احتمال زیاد بار دیگر سیر صعودی خواهند داشت.
رکود جهانی در اثر اختلالات ناشی از شیوع کرونا همچنین میتواند روند گذار به استفاده از انرژیهای پاک را کند یا متوقف کند. اگر بازارهای سرمایه قفل شوند، شرکتها در تأمین مالی پروژههای انرژی خورشیدی، بادی و برقی با مشکل مواجه میشوند و سرعت برنامهریزی پروژههای جدید کم میشود. هم اکنون نیز پروژههای انرژیهای تجدیدپذیر در سراسر جهان به دلیل اختلالات در شبکههای حمل و نقل جهانی با مشکل روبرو شدهاند (بخش بزرگی از پنلهای خورشیدی، توربینهای بادی و باتریهای یون-لیتیوم در چین تولید میشوند.) همچنین اگر در آینده تجارت میان چین و ایالات متحده به دلایل اقتصادی یا سیاسی مختل شود این پروژهها نیز به شدت لطمه خواهند خورد.
به علاوه، پایین ماندن قیمت نفت میتواند اثر منفی بر شرایط اقلیمی داشته باشد. انرژی ارزان اغلب موجب میشود مصرفکنندگان با صرفهجویی از آن استفاده نکنند. قیمت پایین بنزین میتواند فروش خودروهای برقی را کاهش دهد و باعث شود که مردم به پروژههایی همچون نوسازی خانهها و دفاتر برای صرفهجویی در مصرف انرژی کمتر تمایل نشان دهند.
ویروس کرونا حتی در کلانترین سطوح نیز برای مسائل اقلیمی مضر است. قرنطینهها و فاصلهگذاری اجتماعی، پژوهشها در زمینهی اقلیم را در سراسر جهان کند یا متوقف کرده است.
گردهماییهای رهبران جهان برای پرداختن به بحران اقلیمی نیز به تأخیر افتاده یا متوقف شده است و احتمال میرود که نشست اقلیمی سازمان ملل متحد (COP26) که قرار است در ماه نوامبر در گلاسکو برگزار شود با سرنوشت مشابهی مواجه شود. به عبارتی، این بیماری عالمگیر اقدامات بینالمللی در زمینهی اقلیم را که به هرحال بسیار کند و ناکافیست، به احتمال زیاد کندتر خواهد کرد. این مسئله میتواند گفتگوهای اقلیمی را از مسیر خود منحرف کند، آن هم درست در زمانی که بنا بر معاهدهی پاریس کشورها موظفاند اهداف جدید خود را برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای اعلام کنند.
اگر این انحراف پیش آید، احتمال این امر افزایش خواهد یافت که دولتها از محدودههای تعیین شده برای افزایش دما فراتر بروند. ترس فزایندهی مردم از بیماری و مسائل مالی، احتمالاً توجه عمومی را از مسئلهی اقلیم منحرف خواهد کرد و کنشگری اقلیمی که نیازمند اعتراضات عمومی گسترده است به داخل خانهها و فضای آنلاین رانده خواهد شد.
هم اکنون نیز نشانههایی از این دیده میشود که چین قصد دارد در جبران تعطیلیهای دوران کرونا، برای رونقبخشی به اقتصادش نظارت زیستمحیطی بر شرکتها را کم کند. یعنی آن ۲۵ درصد کاهش چشمگیر انتشار گازهای کربنی میتواند به سرعت از میان برود، و انتشار گازهای گلخانهای از قبل نیز بیشتر شود.
در ایالات متحدهی آمریکا نیز میتوان سیاستهای بازیابی مشابهی را انتظار داشت، که هدفشان برگرداندن اقتصاد به سطح دوران پیش از کرونا است، و با شدت بیشتری باعث افزایش انتشار گازهای کربنی خواهند شد. قوانین حمایتی دولت آمریکا تا حالا به انرژیهای پاک و مسائل اقلیمی نپرداخته است.
اینکه سیاستگذاران چگونه با خطر رکود اقتصاد جهانی برخورد میکنند، و این بیماری عالمگیر چگونه ارادهی سیاسی برای اقدام در مسایل اقلیمی را در سرتاسر جهان تغییر میدهد، بزرگترین مجهولهای معادلهی کنونیست. نخستوزیر جمهوری چک، آندری بابیش، گفته است که بستهی سیاستگذاری جدید اتحادیهی اروپا موسوم به «قرارداد سبز اروپایی» که کشورهای عضو را موظف میکند تا سال ۲۰۵۰ انتشار گازهای گلخانهای خود را به صفر برسانند، باید کنار گذاشته شود تا کشورها بتوانند بر مبارزه با این بیماری عالمگیر تمرکز کنند.
همچنین شاهد تغییری نگرانکننده در روایت محافظهکاران از ویروس کرونا هستیم که بسیار شبیه الگوهای آشنای انکار تغییرات اقلیمی است. کاترین هِیهو، دانشمند اقلیمشناسی، میگوید: «شش مرحلهی انکار تغییرات اقلیمی عبارتند از: این بحران واقعیت ندارد. به ما مربوط نیست. آن قدر هم بد نیست. حل آن بسیار گران تمام میشود. یک راه حل عالی سراغ داریم (که در حقیقت هیچ فایدهای ندارد). و در نهایت اینکه حالا دیگر خیلی دیر است، باید زودتر به ما هشدار میدادید.»
اما جهان دیگری را نیز میتوان تصور کرد که در آن سیاستگذاران و سیاستمداران در برنامههای خود برای بهبود اقتصادی تصمیم میگیرند ساختن جامعهای عاری از کربن را در اولویت قرار دهند. هر چند این وضعیت جدید میتواند به راحتی ارادهی سیاسی و منابع مالی را از اختصاص به بحران اقلیمی منحرف کند اما از سوی دیگر، در زمانهای که سیاستمداران به ناگهان حاضرند مقادیر هنگفتی هزینه کنند، این وضعیت میتواند برای مقابله با مسایل اقلیمی در آنان حس فوریت ایجاد کند. در این صورت، دولتها میتوانند مشاغل مفیدی در حوزههایی همچون آموزش، مراقبتهای پزشکی، مسکن و انرژی پاک ایجاد کنند و تأکیدشان بر پروژههای آماده و «کلیدخورده»ای باشد که مردم بتوانند به سرعت به کار در آنها مشغول شوند.
این رویکرد، بحران اقلیمی را با فوریت لازم مورد توجه قرار میدهد و در عین حال نیازهای کارگران و کارمندانی را برآورده میکند که به دلیل تعطیلیها شغل خود را از دست دادهاند یا ساعات کاریشان کاهش پیدا کرده است.
چنین رویکردی به جای اینکه انتقال به انرژی پاک را متوقف کند، خود محرک آن میشود و در همان حال اقتصاد را نیز رونق می بخشد. بیش از ۷۰ درصد سرمایهگذاریها در زمینهی انرژی در سطح جهان سهم دولتهاست، که میتوانند در برنامههای بهبود اقتصادی این سرمایهگذاریها را جابهجا کنند و سرمایههای بزرگ دیگری را هم به تقویت پروژههای توسعه، و بهکارگیری و تلفیق فناوریهای مبتنی بر انرژی پاک اختصاص دهند.
البته سیاستهای بنیادیتری هم وجود دارد که میتوانند سلامت کرهی زمین، جوامع مردم، و زندگی همهی ما را بهبود بخشند. مثلاً کاهش ساعات کار به هفتهای ۳۲ ساعت میتواند به کاهش انتشار گازهای گلخانهای بینجامد و به شدت کیفیت زندگی را ارتقا دهد. اختلالهای شدیدی که در اثر این بیماری عالمگیر به وجود آمده، با وجود درد و رنج شدید، فرصت کمنظیری در اختیارمان گذاشته تا در برداشتهای خود از امکانات جامعه بازنگری کنیم. شاید گسستی که زندگی در قرنطینه ایجاد کرده برای لحظهای نشان دهد که چه نوع مشاغلی برای جامعه واقعاً «ضروری» است ــ مشاغل مراقبتی، آموزش، و توزیع مواد غذایی. شاید این وضعیت بتواند درکی، هر چند معوج به ما بدهد که اگر همه کمتر سر کار برویم زندگی چگونه خواهد بود.
بهترین نتیجه، شاید بازآفرینی قرارداد اجتماعی تازهای برای حمایت و تأمین آسیبپذیرترین اعضای جامعه در زمان مخاطرات فزاینده باشد. باید بپرسیم که دولت چه دِین و وظیفهای در قبال مردمانش دارد؟ بحران اقلیمی به ما نشان داده است که نحوهی سازماندهی جوامع و اقتصادهایمان بر این کرهی خاکی با منابع محدودش، قابل دوام نیست. در شرایطی که مردم با مخاطرات فزاینده و نابرابر تغییرات اقلیمی روبهرو هستند، منطقی است که از خود بپرسیم چه حمایتی میتوانیم از دولتمان انتظار داشته باشیم. وقتی جامعهی ما در بحران است، حکومت ما چگونه عمل میکند؟ این بیماری عالمگیر فرصت دردناکی برای بازبینی واقعیت است.
آسیبپذیرترین جمعیتهای ما، از جمله فقرا، سالمندان، بیخانمانها، آوارگان بیوطن، زندانیان و کسانی که کار درست و مطمئنی ندارند، در معرض شدیدترین آسیبها از بیماری عالمگیر کرونا و بحران اقلیمی قرار دارند. این در حالی است که شرکتهای بزرگ بینالمللی به احتمال زیاد از اثرات این بحرانها نسبتاً محفوظ خواهند ماند. همان شرکتهایی که با منطق سود و رشد بیوقفه، فتح بازارهای جدید، نیروی کار ارزان، و به قول جیسون مور (جامعهشناس) «طبیعت ارزان»، باعث اتصال جهان میشوند و به ایجاد بحران کمک میکنند.
ویروس کرونای جدید از طریق فعالیت بازارهای جهانی منتشر شد و باید دید چگونه خواهیم توانست بدون بازتولید این منطق بحرانساز بازار یا تکیه بر آن با این بحران مقابله کنیم. برای آن که بتوانیم با چالشهای بیماریهای عالمگیر ــ که ویروس کرونا آخرین آنها نخواهد بود ــ و آسیبهای تغییرات اقلیمی مواجه شویم، باید بیاموزیم که چگونه به نیازهای خودمان در مقابل نیازهای بازار اولویت دهیم.
ساده است که بگوییم انسانها بلایی برای کرهی زمیناند، و اینکه هرجا ما عقبنشینی میکنیم طبیعت دوباره جان میگیرد. آسان است فکر کنیم که این ویروس مردم را به داخل خانهها رانده و «طبیعت» در غیاب ما سلامت خود را بازیافته است. اما این برداشت اقلیمیِ اشتباهی از این بیماری عالمگیر است.
انسانها بخشی از طبیعتاند، نه جدای از آن. هر کار بشریای که به محیطزیست آسیب میزند خود بشر نیز از آن آسیب میبیند. مارشال بورک، استادیار علوم سیستمهای زمین در دانشگاه استنفورد، میگوید در چین، تنها دو ماه آلودگیِ کمتر احتمالاً جان ۴ هزار کودک زیر ۵ سال و ۷۳ هزار بزرگسال بالای ۷۰ سال را نجات داده است. شاید پرسش واقعی این نیست که آیا ویروس کرونا برای شرایط اقلیمی «خوب» است یا «بد»، یا اینکه آیا ثروتمندان در آینده کمتر با هواپیما سفر خواهند کرد یا نه بلکه باید پرسید آیا میتوانیم اقتصادی کارآمد طراحی کنیم که زندگی مردم را تأمین کند بیآنکه حیات کرهی زمین و زندگی خود انسان را به خطر بیندازد؟
منبع: ویبسایت آسو