جهان حق بخشیدن منافع زنان را از جیب خلیفه ندارد!
“بیایید مثل سیاستمداران مرد که طالبان را به طالبان سمتی، قومی و فکری تقسیم کردند ما نیز طالبان را به طالبان سیاسی و طالبان عامی تقسیم کنیم! طالبان سیاسی همانهاییست که در زمان آتشبس با فرزانهی عکاس و مدینهی فیلمبردار آیسکریم خوردند و سلفی گرفتند و با قسمت شدن منافع مادی شان هیچ مشکلی با زنان ندارند تا مامور نشوند؛ ولی طالبان عامی از درون خانههای ما تا کوچه، دفتر، دانشگاه، قوم و کل جغرافیای ما را در برمیگیرند.” اینها گوشهیی از سخنان ویدا ساغری فعال رسانهای و فعال حقوق زنان است، در این گفتگو نظر او در مورد گفتگوهای بین افغانان در رابطه به صلح پرسیدم.
معرفی
پاسخ: ویدا ساغری هستم. در کابل مکتب خواندم از دانشگاه کابل لیسانس اقتصاد گرفتم و از دانشگاه پیام نور ایران ماستریام را در منابع بشری به پایان رسانیدم. بیش از پانزده سال است که در حوزهی ژورنالیزم و فعالیتهای مدنی اجتماعی برای فرودستان تجربههای کافی دارم. مینویسم و فعال زبده دنیای مجازی- اجتماعی هستم.
من زاده و بزرگ شده دورهی جنگ هستم و تا امروز نفسهایم را در جنگ شمرده و گامهایم را در میان خون و آتش برداشتهام. مطالعات میدانیام در زمینهی ادبیات، زنان، ژورنالیزم، جامعه شناسی و اقتصاد سیاسی است. ورزش، خیاطی و سخنرانی جز استعدادهای درخشان من است.
پرسش: دیدگاه شما در مورد گفتگوهای صلح چیست؟
پاسخ: افغانستان در نقشهی سیاسی جهان میدان جنگ تعیین شده است. این انتخاب هم پیش زمینههای تاریخی مثل سر راه بودگی، همسایهگی با کشورهای دارای نفوس بالا، مردمان با ذهنیت مذهبی و ارزشهای سنتی، کم آبی و محدودیت منابع زمینهساز تولید که چون ابزاری راه را برای ورود جنگ و منازعه آسان میسازد داشته است. بنابر این، صلح در افغانستان یک پدیده موهومی و ناسازگار است. یعنی این جنگ است که حرف اول را در شکلگیری تعاملات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی این خطه زده و میزند. حالا اگر حرف روی این روند صلح جدید بزنیم نیز جز دنبالهی همین بحث تاریخیست. جنگی در راستای منافع برونمرزیها به واسطهی ابزارسازی منافع فردی درونمرزیهای افغانستان راه اندازی شد و امروز قرار است روی نتایج این تجارت دور یک میز بنشینند و برای شروع پروژه دیگر ختم بخیر کار کهنه را بخوانند. صلحی که گرد یک میز روی پول و تعداد چوکیهای قدرت توسط گروههای باهم درگیر با لابیان غیرصادق دنبال شود جز تداوم جنگ چه چیزی را بار خواهد آورد؟ صلح برای من و تو مگر جز از صلح اجتماعی و رفاهی چیزی دیگریست؟
پرسش: سهم زنان را در گفتگوهای صلح چگونه ارزیابی میکنید؟
پاسخ: زنان سوژهی از سر شکمسیری میدانهای بزرگ فتح شده توسط مردان است. دنیا انگار چون ریسمانیست که توسط منافع مردانه انداخته شده و آنطرف دیگر نیز با تعریف ارزشهای مردانه از قدرت به جایی گره زده شده است و ما زنان گاهی از یک جایی این تناب خود را میاوزیم و تا توان داریم همچنان آویخته حرکت میکنیم و در وسط راه بیآنکه چیزی بدست آورده باشد.
زنانیکه از سوی طالبان چادری پوشانیده شدند و برای اعمال فشار بر مردان کوچه شان، شلاق زده شدند و بخاطر تحقیر ارزشهای تاریخی خطهی شان بهزور نکاح یا سنگسار شدند چه موقفی گرد میز صلح با این گروه زن ستیز خواهند داشت؟ کاش تنها این یک طرف موضوع را میداشتیم. زنانیکه به عنوان مدافع منافع زنان به لیست مصالحه درج میشوند نیز از آدرس ذهنیتهای مردانه با دید که از آن بیتفاوتی بر سرنوشت و آیندهی زنان میبارد معرفی میشوند. یعنی زنانیکه منافع شخصی گره خورده با دنیای مذکر دارند یا زنانیکه هیچ حس رسالت و سواد مسوولیت در قبال حق زنان ندارند. زمانیکه در دورهی اول گفتوگوهای صلح یکدسته از زنان چادر سر کرده دنبال گلهی از مردان منفعتطلب به سوی مسکو راه افتادند. من شاهد تحقیر و دست کم گرفتن آنها در میز مذاکرات از طریق نشرات زنده بودم.
یکی از خانمهای غولِ نام و نشان ما را حتا اجازه نشستن بر میز ندادند و کل آن دوره به بازار رفت و خرید کرد.
پرسش: چقدر امیدوارید در صورت سهیم شدن طالبان در حکومت، آزادی نسبی که زنان اکنون دارند، از بین نرود؟
پاسخ: زمانیکه آزادی به معنی اعمال نکردن جبر و داشتن اختیار است آیا زنان در افغانستان از آزادی برخوردارند؟ زمانیکه اینجا قوانین در قبال احوال شخصیه و مدنی یک زن وابستهگی، احتیاجی، فقر و دوم بودگی را تعیین کرده است، میشود از آزادی ولو نسبی نام برد؟ بیایید مثل سیاستمداران مرد که طالبان را به طالبان سمتی، قومی و فکر تقسیم کردند ما نیز طالبان را به طالبان سیاسی و طالبان عامی تقسیم کنیم! طالبان سیاسی همانهاییست که در زمان آتشبس با فرزانهی عکاس و مدینهی فیلمبردار آیسکریم خوردند و سلفی گرفتند و با قسمت شدن منافع مادی شان هیچ مشکلی با زنان ندارند تا مامور نشوند ولی طالبان عامی از درون خانههای ما تا کوچه، دفتر، دانشگاه، قوم و کل جغرافیای ما را در برمیگیرند. همیشه همه جا برای محدودیت ما بودند و هستند! با آنها نیاز به صلح نیست در عوض نیاز به جنگ آهسته و پیوسته به منظور آوردن تغییر است.
پرسش: از دیدگاه شما طالبان چقدر قابل اعتماد اند تا در صورت کدام توافق، به وعدههای شان عمل کنند؟
پاسخ: در سیاست نه دوست دائمی وجود دارد نه دشمن دائمی جز منفعت دائمی. پس در قبال تغییر منافع گروههای سیاسی همیشه تخطی از تعهدات وجود دارد. هیچ اعتمادی به گروهیکه به زنان به دید تحقیر آمیز و ناکاملی مینگرد وجود ندارد که در آینده در حالیکه هیچ زیربنای مدنی و مدرن به اساس ارزشهای امروزی جهان برای زنان، در قوانین مردانهی این وطن درج نشده که از حیات مادی و معنوی شان ضمانت کند، سو استفاده نکرده و دست افگار نگیرند یا دوباره نقطه اعمال فشارمان قرار ندهند.
پرسش: از دیدگاه شما، رسالت زنان در این برههی زمانی چیست؟
پاسخ: اول شناخت آسیبهای که ضرر جمعی میزند، دوم تعیین منافع مشترک، سوم داشتن سواد برای مبارزه تا رسیده به هدف و چهارم حس رسالت زنانه است.
زنانیکه امروز حاضر نیستند بار منفی تاریخ از بیتفاوتیهای نسل قبل را جز بار رسالت امروز در قبال فرو کردن ریشههای حقوق ابتدایی زنان نسل آینده کرده بردارند، قصهی حقطلبی ما دوباره بهجایی نخواهد رسید. تا زمانیکه سلسلهی تحویلدهی قدمهای مبارزه از یک نسل به نسل دیگر به صورت منظم و پویا آغاز نشود قصهی بیعدالتی در قبال ما تمام نمیشود.
پرسش: فکر میکنید در صورت سهیم شدن طالبان در حکومت، با توجه به موضع طالبان در قبال زنان، تکلیف قوانینی که به نفع زنان و کودکان در این چند سال اخیر تصویب شده، چه خواهد شد؟
پاسخ: جهان در قبال حق نصف پیکر از جامعهی افغانستانی چنانچه خود آنرا ابزار بازیهای سیاسیاش ساخته مسوول است! عد! بیایید با جرات بگوییم که طالبان گروه مستقل و دارای فکر مشروع نیستند که جهان در میز مذاکره حقوق ما را بخشش کند.! حکومت بخاطر دولت شدن به مردم نیاز دارد و این مردم عبارت از مجموعهی از یک مناصفهی برابر از زنان و مردان است! پس هضم کردن و دود ساختن حقوق زنان در روند ادغام طالب به حکومت آیندهی ناقصی برای وجود یک دولت دارای عدالت جنسیتی با نقشهای مردانه- زنانه خواهد داشت. نبود یا ضعیف بودن نقش زنان در حیات سیاسی آیندهی افغانستان شروع یک بحران سخت اجتماعی دیگری خواهد بود.
مصاحبهکننده: سیمین صدف