یک کتاب و ۲۶ داستان از موزه‌های زنان

چگونه میتوان تجربههای زنان ده کشور از پنج قارهی جهان را در جمعآوری و نگهداری منابع تاریخ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زنان در یک کتاب گرد آورد؟ آیا انتقال تاریخ اجتماعی زنان کشورهای مختلف از طریق تجربههای روایی در یک کتاب امکانپذیراست؟ آیا اساساً چنین تلاشی ضروری است؟ آیا موزههای زنان یا مکانهای تبارشناسی تاریخ اجتماعی زنان فضایی برای توسعهی رویکرد تعلیم و تربیت فمینیستی است؟‌ آیا نگاه جنسیتی به تعلیم و تربیت موجب تحول در حافظهی جمعی زنان میشود؟ اصولاً رویکرد جنسیتی و مباحث مربوط به جنبشهای فمینیستی چگونه از طریق حافظهی جمعی انعکاس مییابد؟

طرح چنین پرسشهایی ملات تهیه و شکلگیری مطالب کتاب تعلیم و تربیت فمینیستی: موزهها، حافظهی جمعی، روشهای یادسپاری[i] شده است. این کتاب به ابتکار موزهی زنان استانبول و به همت «مارال آکنت» مؤسس این موزه در سال ۲۰۱۹ به دو زبان ترکی و انگلیسی منتشر شده است و اولین کار گروهی اعضای «انجمن بینالمللی موزههای زنان»[ii] است. این انجمن در سال ۲۰۰۷ همزمان با مراسم گشایش موزهی زنان ایتالیا در شهر مرانو اعلام موجودیت کرد و در همان مراسم شیرین عبادی برندهی ایرانی جایزهی نوبل به عنوان مادرخواندهی موزهی زنان مرانو انتخاب شد. یک سال بعد در سال ۲۰۰۸، با پیشنهاد خانم عبادی، طرح موزهی زنان ایران با فراهم آوردن نمایشگاه و گزارش مصور «زنان بزفروش میناب»[iii]، به عنوان عضو ایرانی به عضویت این شبکهی بینالمللی درآمد. هرچند این عضویت برای نگارنده که مسئولیت تهیهی آن گزارش و راهاندازی موزه را به عهده داشت، موجب مشکلات امنیتی و اجتماعی زیادی شد و روند تأسیس موزه نیز در سال ۲۰۰۹، توسط نیروهای امنیتی در ایران متوقف شد،[iv] اما پس از طی فراز و نشیبی ده ساله، سرانجام در روز جهانی زن در سال ۲۰۱۸ موزهی جنبش زنان ایران، با برگزاری نمایشگاهی از کارهای دستی فعالان زن محبوس در زندان اوین، با حضور شیرین عبادی و مسئولان انجمن بینالمللی موزههای زنان در شهر لاهه و هزاران کیلومتر دورتر از موطن اصلی خویش، به طور رسمی عضو این شبکهی جهانی شد.[v]

«موزه‌های زنان» از اوایل دههی هشتاد میلادی شکل گرفتند. اولین موزهی زنان در آلمان در سال ۱۹۸۱ در بن راهاندازی شد. داستان تأسیس این موزه خود از منابع جذاب تاریخ جنبش زنان در آلمان است. به گفته‌ی مؤسسان موزهی زنان بن، محل فعلی این موزه جزو ساختمانهایی بوده که پس از پایان جنگ جهانی دوم خالی از سکنه بوده و شهرداری از آن استفاده نمی‌کرده است. در آن زمان نهادهای مدنیای که در حال شکلگیری بودند، نیازی مبرم به محلی برای فعالیتهای خود داشتند. در همان ایام،‌ گروهی از زنان هنرمند فمینیست دههی شصتی آلمان پس از تحقیقات اولیه دربارهی محل و اطمینان از بدونِ استفاده ماندن این ساختمان،‌ یک روز همگی با هم وارد این ساختمان شده و با تحصنی طولانی سرانجام آن را مصادره به مطلوب کرده و در همان ساختمان اعلام موجودیت کردند. اندکی بعد، یا به روایتی دیگر همزمان با آن، موزهی زنان دانمارک در کپنهاگ تأسیس شد.

پس از آن موزههای زنان در نروژ و اسپانیا و دیگر شهرهای آلمان همچون نورنبرگ و برلین تأسیس شد. اکنون شبکهی بینالمللی موزههای زنان جهان شامل ۲۶ موزه در پنج قارهی جهان است که در سال 2017 به نام انجمن بینالمللی موزههای زنان از طریق اتحادیهی اروپا ثبت شد. این موزهها ترکیبی متنوع از گالریهای هنری، موزه‌های تاریخ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زنان، و نیز مکانهایی برای گردآوری اطلاعات مردمشناختی مرتبط به زندگی روزمره و عادت‌های زنان در کشورهای مختلف است.

کتاب «تعلیم و تربیت فمینیستی…» شامل بخشی از تجربیات این موزه‌ها در ارتباط با مراحل راه‌اندازی، فرصت‌ها، تهدیدها، برنامه‌ها و چشم‌اندازهای آنان است. این کتاب شامل ۲۶ مقاله از ده کشور است. تهیه‌کنندگان این کتاب با بررسی ارتباط میان یادسپاری، فراموشی و دیگرپذیری در تعلیم و تربیتِ فمینیستی به ارائه‌ی نمونه‌ها و مطالعات موردی کشورهای خود پرداخته‌اند.

در این کتاب تعلیم و تربیت فمینیستی همچون ابزار آموزشی مبتنی بر دیدگاه جنسیتی تعریف میشود که برای بحث و بررسی پیرامون فرایندهای چندلایهی ستم و تبعیض به کار گرفته شده است. این دیدگاه با پذیرش هویت چندگانه‌ی فرد، تحول فردی و اجتماعی را از اهداف خود میداند.

هرچند مقالات این مجموعه دربارهی نمایشگاه‌های گوناگون و منابع و اطلاعات متفاوت از کشورهای مختلف است و عمدتاً بر ابعاد عاطفی ویژهی هر نمایشگاه تأکید می‌کند اما عنصر مشترک تمامی این مقالات پرداختن به موضوعاتی همچون نابرابری، مهاجرت، جنگ، انواع خشونت، تعصب و سنتهایی است که عمیقاً بر زندگی زنان تأثیر می‌‌گذارد. برای مثال، میتوان به چند نمونهی پژوهشی از کشورهای مختلف در این کتاب اشاره کرد:

  • ترکیه: موزهی «نادیدنیها» عبارتی است که موزهی زنان استانبول برای تعریفی مفهومی از خود انتخاب کرده است. این مجموعه نشان میدهد که چگونه میتوان بدون بازتولید تصاویر خشونتبار،  تاریخ خشونت را همواره به یاد سپرد.
  •  ژاپن:‌ «موزه‌ی زنان در دوران جنگ و صلح» در توکیو به شرح و نمایش جنایاتی میپردازد که در دوران جنگ و درگیری بر زنان تحمیل شده است. روششناسی این موزه مبتنی بر شیوههای یادسپاری، حفاظت و شبکهسازی است.
  • بریتانیا:

الف .موزهی لندن از عبارت «همدلی» برای نامیدن خود استفاده کرده تا در مواجهه با چالشهایی همچون تعصب، تعارض، تبعیض و نابرابری، الهامبخش مفهوم تعامل و رواداری باشد.

ب. در گلاسکو «کتابخانه‌ی زنان» شهر با فعالیتهای متنوع نوعی تعامل میان اهداف و فعالیتهای کتابخانهای و اهداف و فعالیتهای موزهای ایجاد کرده است.

  • ایران: موزه‌ی جنبش زنان ایران خود را با مفهوم «دیاسپورا» تعریف میکند زیرا اجباراً در مهاجرت آغاز به کار کرده است. تاریخچه‌ی این موزه نشان میدهد که حافظهخانههای جمعی زنان گاه چگونه با مداخلات سرکوبگرانه به فراموشخانههای امنیتی تبعید میشوند. اما سرانجام در حلقهای از مهر خواهرانه‌ی فراملیتی در جغرافیایی سیال سر بلند میکند. موزهی جنبش زنان ایران با الهام از شعار «ممنوع، ممنوع استِ» فمینیست‌های موج دوم، کار خود را بر نمایش قدرت زنان ایران در رویارویی با ممنوعیتهای سنتی و قوانین تبعیضآمیز متمرکز کرده و نتیجهی پژوهشهای خود را در قالبهای هنری و نمایشی ارائه میکند.

جذابیت تجربههای روایی در این کتاب نشانه‌ی قدرت تحول قصهگویی فمینیستی در نقل تاریخ زنان است. این تجربهها میتواند الهامبخش مسئولان و کارکنان موزهها و کتابخانهها و آرشیوهای زنان باشد تا بازدیدکنندگان را تشویق کنند که با نگاهی مبتنی بر اندیشهی انتقادی به تماشای چنین نهادهایی بروند. تهیهکنندگان این مجموعه همچنین امیدوارند که با انتقال تجارب خود دیدگاه نوینی در میان محققان و دانشجویان حوزهی پژوهشهای موزهشناسی ایجاد کنند.

هرچند پیرنگ روایات نقل شده در این کتاب، با تلخیها و سختیهای زنان هر کشور ساخته شده اما نقش آخرینی که همچون شبنم بر برگبرگ این کتاب نشسته است تصویری روشن از امید به تحقق صلح، عدالت، برابری، آشتی و همدلی درسراسر جهان است.

منبع: ویب‌سایت آسو

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا