فرزندخواندگی در افغانستان؛ عرفی آلوده با رنگ‌و بوی تبعیض جنسیتی

هنگامی‌که تولد شد، مادر نام‌اش را دنیا گذاشت، او پنجمین فرزند دختر در خانواده بود. مادر دنیا مانند بسیاری از زنان افغانستانی دوست داشت فرزند پسر داشته باشد، بناً دنیای چهارماهه را به برادر شوهرش به فرزندی داد. اکنون دنیا شانزده سال دارد و می‌گوید، پس از این که فهمید او متعلق به پدر و مادر دیگریست وضعیت روحی خوبی ندارد.

مسئله‌ی فرزند‌خواندگی و فرزندی گرفتن، در همه‌ی کشور‌ها مروج است و به طور معمول زوجی که بنا به دلایلی فرزندی نداشته باشند، مطابق به قانون دختر یا پسری را به فرزندی می‌گیرند. اما این قضیه در افغانستان اندکی متفاوت‌تر است، در افغانستان فرزندخواندگی یک عرف است و  مسئله‌ی جنسیت در این موضوع پررنگ است. معمولاً در بیشتر مواقع دختر به فرزندی داده می‌شود و پسر به فرزندی گرفته می‌شود.

دنیا نیز به دلیل این‌که دختر بود، به فرزندی داده شد. او می‌گوید، هفت سال داشت که فهمید پدر و مادر اصلی‌اش در واقعیت کاکا و همسر کاکایش هستند.

در شماری از کشورها قوانین اجازه می‌دهد افرادی که به فرزندی داده شده‌اند، از این موضوع آگاه شوند. در افغانستان اما در برخی موارد به افراد گفته نمی‌شود که به فرزندی گرفته شده‌اند و آنان تا پایان عمر از این حق محروم می‌شوند و نمی‌دانند پدر و مادر اصلی‌شان کیست.

«پدرکلانم برایم گفت تو دختر کاکا و زن کاکایت هستی اولش باور نمی‌کردم، اما به محض شنیدن، دیگر نفهمیدم کجا هستم. چشمانم را که باز کردم همه‌ی اعضای خانواده را دور و بر دیدم.»

دنیا می‌گوید، پس از آن رویداد، حس بیهودگی می‌کند. مدام در ذهنش این پرسش تکرار می‌شود که چرا مادر و پدرش این کار را با او کردند، آیا او هیچ ارزشی برای آنان نداشت!؟

دنیاهای زیادی به دلیل دختر بودن به فرزندی داده شده‌اند، که از مشکلات روحی و روانی رنج می‌برند. الهام 25 ساله دختر دیگری است که او نیز مانند دنیا به فرزندی داده شد.

او می‌گوید، با آن‌که خانواده‌‌اش را دوست دارد، اما رنج این‌که خود را متعلق به این خانواده نمی‌داند مانند خوره به جانش افتاده و سبب شده است که مدام دل‌گیر و گوشه‌گیر باشد.

می‌گوید: «حس بیهودگی داری وقتی می‌دانی به خاطرجنسیتت تو را به دیگری دادند.»

برخی از دختران می‌گویند، پس از سال‌ها، هنگامی‌که از واقعیت آگاه شدند، زندگی‌شان پر از فراز و نشیب شده و از این موضوع گلایه دارند.

شکیبا، مادر دو کودک است او می‌گوید، پدر و مادرش در شیرخوارگی او را به خواهرش که فرزندی نداشت، به فرزندی دادند. او اما از این موضوع گلایه کرده می‌گوید: «مدام با خودم می‌گویم، مهر مادری چطور به مادرم اجازه داد، تا مرا از خودش جدا کند.»

«با خودم می‌گویم مادرم مرا دوست نداشت؛ اگر می‌داشت، از خودش جدایم نمی‌کرد.»

با این حال شماری از زنانی که دختران شان را به فرزندی داده‌اند، می‌پذیرند که فرزندان خود را به دلیل دختر بودن به فرزندی داده‌اند.

مریم، مادر شش دختر است. او می‌گوید: «خوب است که آدم دل مسلمان دیگری را شاد کند، شش دختر به دنیا آوردم. دوست داشتم فرزند پسر داشته باشم به همین دلیل، وقتی متعاقباً چند دختر به دنیا آوردم یکی از دخترانم را به برادر شوهرم به فرزندی دادم چون احساس می‌کردم ثواب دارد.»

این در حالیست شماری از زنانی‌که کودکی را به فرزندی گرفته‌اند می‌گویند، فرزندی گرفتن پسر را نسبت به دختر ترجیح می‌دهند.

نسیمه، دو کودک به فرزندی گرفته است او می‌گوید: «دختر مال مردم است، خوب است که فرزند پسر داشته باشیم. اول یک دختر به فرزندی گرفتم چون پسر به سختی پیدا می‌شود. بعدا با تلاش زیاد یک پسر هم برای خود پیدا کردم.»

این در حالیست که آگاهان امور دین می‌گویند، فرزندی دادن و فرزندخواندگی در اسلام جایگاهی ندارد.

عبدالمجید صمیم، استاد دانشکده‌ی شرعیات دانشگاه هرات، در رابطه می‌گوید: «اسلام مسئله فرزندخواندگی را کاملاً منتفی دانسته است. شرعیت اسلام فرزندخواندگی را نهی کرده بنابر این، کسی که این عمل را انجام می‌دهد مرتکب گناه می‌شود.»

جزئیات فرزندخواندگی در افغانستان همیشه پنهان نمی‌ماند. بسیاری از این قضایا میان خانواده‌های آشنا و نزدیک صورت می‌گیرد و گه‌گاهی با تنش هم همراه می‌شود که ناراحتی‌های روحی کودکانی که به فرزندی داده می‌شوند را به دنبال دارد.

روان‌شناسان می‌گویند، زمانیکه فردی از این واقعیت زندگی‌اش در خصوص اینکه متعلق به پدر و مادر دیگری است آگاه شود، زندگی عادی او مختل می‌شود و فشار روانی زیادی به او وارد می‌شود.

فصل‌الرحمان فاضل، روان‌شناس می‌گوید: «زمانی‌که فرد از چنین واقعیت باخبر می‌شود، پرسش‌های زیادی نزد او خلق می‌شود که به هیچ یک از آن پاسخی ندارد و تداوم این وضعیت سبب می‌شود که به مرور زمان به مشکلات حاد روانی مبتلا شود.»

در بین این داستان‌های تلخ و شیرین در گوشه و کنار افغانستان، سوال مهم، مبهم بودن سرنوشت حقوقی این کودکان است. در افغانستان سرنوشت حقوقی کودکانی که والدین‌شان آنها را با رضایت خود به خانواده دیگری به فرزندی می‌دهند مبهم است. در افغانستان، قانونی در مورد فرزندخواندگی وجود ندارد.

به باور آگاهان حقوقی، وجود یک قانون مدون و کامل نیاز مبرم برای تضمین مسئله‌ی فرزندخواندگی در افغانستان است.

جمشید نیک‌جو، رئیس دانشکده‌ی شرعیات دانشگاه هرات، در رابطه می‌گوید، اگر چارچوب حقوقی برای فرزندخواندگی در افغانستان وجود نداشته باشد، امکان سواستفاده از این کودکان وجود دارد. چون رابطه‌ی عاطفی بین پدر و مادر و کودک وجود ندارد میزان این سواستفاده را بالا می‌برد.

آقای نیک‌جو در ادامه می‌افزاید، با درنظر داشت شرایط افغانستان وجود یک چارچوب قانونی برای فرزندخواندگی یک باید است باید این قانون مدون، کامل و تعریف شده برای همه باشد.

هر چند آمار دقیقی از شمار کودکانی که به رضایت والدین به فرزندی داده شده‌اند در دست نیست اما گفته می‌شود این رقم به هزاران مورد می‌رسد.

گزارشگر: ضیاگل عظیمی

نوشته های مشابه

‫2 دیدگاه ها

  1. موضوع فرزندخواندگی، آن‌طور که در فرهنگ افغان‌ها جای گرفته که به روش قدیمی و بدون درنظر گرفتن کدام قانون و قاعده‌ی خاصی صورت می‌گیرد که آینده فرزندخوانده را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.
    زنان افغانستان، بیشترین قربانی را در این مورد متقبل می‌شوند.
    حتی در برخی موارد، دادن فرزند به کس دیگری، بدون مشوره زنان و رضایت شان که در جایگاه مادر قرار دارند، صورت می‌گیرد.

  2. موضوع فرزندخواندگی، آن‌طور که در فرهنگ افغان‌ها جای گرفته که به روش قدیمی و بدون درنظر گرفتن کدام قانون و قاعده‌ی خاصی صورت می‌گیرد که آینده فرزندخوانده را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.
    زنان افغانستان، بیشترین قربانی را در این مورد متقبل می‌شوند.
    حتی در برخی موارد، دادن فرزند به کس دیگری، بدون مشوره زنان و رضایت شان که در جایگاه مادر قرار دارند، صورت می‌گیرد.
    نیاز است تا در این مورد، آگاهی رسانی شود تا همه آگاه شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا