«یادم که از بچههایم میآید، مثل دنبهی روی آتش آب میشم»
«چندین بار قصد خودکشی کردم، یادم که از بچههایم میآید، مثل دنبهی روی آتش آب میشم.» میگوید، با زندانی شدناش، خانهاش خراب شد، شوهرش دوباره ازدواج کرد و با پول او و بچههای او، استراحت زندگی را میکند. اینهای گفتههای عادلهی 28 ساله است که دو سال از میعاد حبساش را گذرانده و قرار است ده سال دیگر از زندگی خود را در زندان هرات سپری کند.
عادله چهارده سال پیش، با پسری که هم پسر عمه و هم پسر مامایش بود ازدواج کرد، در آنزمان، چیزی در مورد ضرورت رضایت یا عدم رضایت دختران در ازدواج نمیدانست و همانگونه که از سوی خانوادهاش برای او گفته شده بود، تن به این ازدواج داد.
کلیشهی عشق پس از ازدواج اما در زندگی عادله رخ داد و دیگر شوهرش را دوست داشت، مشکلات زندگی عادله از زمانی آغاز شد که شوهر ش پس از ازدواج، نه شغلی داشت تا با آن مخارج خانوادهی خود را تامین کند و نه هم ارادهی. از همین سبب، عادله با حرفهی آرایشگری آغاز به کار کرد.
او تمام خرج خود و خانواده و حتی جیبخرجی شوهرش را نیز میپرداخت اما یکی از روزها که شوهرش برای گرفتن پول از پدرش به خانهی آنها رفته بود، پدر از پرداخت پول به پسر انکار کرد و شوهر عادله نیز پدرش را تهدید به اختطاف برادرش کرد و این آغازِ 12 سال زندان برای عادله بود.
عادله و شوهرش، به سبب همان تهدید، دو سال پیش، به اتهام اختطاف برادر شوهرش زندانی شدند او اما میگوید، چون برای نگهداری از دو فرزند اش یکی از آن دو باید آزاد میبودند، جرم را خودش قبول کرد و شوهرش را آزاد کرد.
شوهرش اما پس از آزاد شدن از زندان، دوباره ازدواج کرد و عادله را از دیدن فرزنداناش محروم کرد.
او میگوید، یک و نیم سال است که فرزنداناش را ندیده است. شوهرش پس از این اتهام، باری دیگر ازدواج کرده و با پول عادله زندگی خوبی برایش ساخته است.
عادله میگوید، قربانی مشکلات خانواده شوهرش شده است.
او پس از ازدواج، کمتر از یکدهه را در آرایشگاه خود کار کرده و ثروت زیادی را برای آیندهی خود و فرزنداناش سر هم کرده بود، ثروتی که اکنون شوهرش با زن دوم و فرزنداناش از آن بهره میبرد.
عادله اما در این میان، دغدغهی فرزنداناش را دارد و میگوید، به محض آزاد شدن از زندان، فرزنداناش را میگیرد و به جایی دور میرود، تا یک دل سیر زندگی کند و هوای آزادی از زندان و رنج مشکلات خانوادگی را نفس بکشد.
گزارشگر: سیمین صدف