زنان عرب دیگر نمیخواهند که تنها از مسائل زنان حرف بزنند
تصویر چشمگیر زنی بلندقد با لباس سفید و حجابی اندک که گوشوارههای بزرگ طلایی به گوش دارد و انگشتش را بالا گرفته است و صدها مرد و زن را در شعارهای اعتراضآمیز علیه عمر البشیر، رئیس جمهور سودان، رهبری میکند در ماه آوریل همهگیر شد.
این دختر ۲۲ ساله که ملقب به ملکهی نوبیایی (Nubian queen) است به سرعت به نماد جنبشی برای پایین کشاندن البشیر تبدیل شد ــ حضور گستردهی زنان در جمع معترضان در نهایت به برکناری البشیر انجامید. تلاشهای آلاء صلاح و بسیاری زنان دیگر به شدت توجه رسانهها را به عنوان رویدادی خارقالعاده و حتی استثنائی به خود جلب کرده است.
اما پیش از سودان، زنان در سال ۲۰۱۱ در خط مقدم اعتراضات در بنغازیِ (لیبی) و یمن بودند و توکل کرمانِ یمنی بعداً برندهی جایزهی نوبل صلح شد. زنان در اعتراضات و مقاومت مردمی علیه رئیس جمهور سوریه، بشار اسد، هم نقش مهمی داشتند و اکنون صدها یا هزاران نفر از آنها در زندانهای حکومتی به سر میبرند.
هر چند بسیاری از این تظاهرات سرکوب شد اما این اعتراضات لحظاتی گذرا از ابراز وجود و اِعمال قدرت زنان عرب نبود. در سراسر تاریخ، زنان خاورمیانه در حوزههای گوناگون فعالیت داشتهاند، از روزنامهنگاری در اوایل قرن بیستم گرفته تا بانکداری و سیاست در زمان حال، اما نقش ایشان معمولاً نادیده گرفته شده است.
اکنون اما صدای هر چه رساتری از زنان عرب شنیده میشود تا جایگزین صدای مردانه و گهگاه مستبدانهی حاکم بر این جوامع (و رایج در رسانههای غربی) شود. زنان از طریق رسانههای مختلف مانند روزنامهنگاری، تلویزیون و ادبیات، سعی در شکستن روایت زن رام و سربهراه عرب دارند.
این چیزی است که به وضوح در کتاب جدید زنان ما در میدان: مقالاتی از زنان عرب که از دنیای عرب گزارش میدهند نمایان است. ویراستار این کتاب زهرا هانکر، نویسنده و روزنامهنگار لبنانی است که ۱۹ مقاله از زنان روزنامهنگار عرب یا آمریکایی عربتبار را گردآوری کرده است.
بعضی از مقالهها انتقادآمیز، بعضی دیگر غمانگیز و پارهای خندهدار هستند اما وجه مشترک همهی آنها قدرت عظیم نویسندگی زنان است. حال چه حنا اعلام باشد که در روزهای بعد از اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ وقایع این کشور را در حالی که از ترس بمباران در حرمی پناه گرفته است برای روزنامهی مککلاچی (McClatchy) پوشش میدهد؛ یا نور ملس که در وال استریت ژورنال از افول سوریه، زادگاهش مینویسد؛ و یا هویدا سعد، گزارشگر لبنانی نیویورک تایمز در بیروت که از طریق همدلی و استفادهی هوشمندانه از شبکههای اجتماعی ارتباط خود با منابع خبری در سوریه را حفظ کرد. کار این نویسندگان به غنای درک مخاطب غربی از وقایع منطقه انجامیده است. آنها زنان «ما» در میدان هستند و همگی مقالههای ایشان را میخوانیم.
هانکر میگوید، «هیچکدام از آنها سعی نکردهاند تا کهنالگوهای موجود را از بین ببرند. در عوض، بر موضوع، بر کار خود، و گاه بر زنده ماندن خود تمرکز کردهاند. فقط یک گونه زن عرب وجود ندارد؛ تنها یک روش برای زن عرب بودن موجود نیست؛ و فقط یک تجربهی زنانهی عربی وجود ندارد. این زنان، بیتوجه به مخاطب غربی، داستانهایی تعریف کردهاند و به این ترتیب روایتهای رایج مبتنی بر گفتمان غلط پسااستعماری را تضعیف کردهاند.»
برخی از این نویسندگان برای رسانههای محلی قلم میزنند، مانند شمائل النور که در سال ۲۰۱۵ به استان جنگزدهی دارفور سفر کرد تا با رهبر مخوف شبهنظامیان جنجاوید مصاحبه کند؛ یا اسماء القول که با قلم و چشمان خیرهاش در برابر ستیزهجویان حماس در غزه ایستاد و برای روزنامهی فلسطینی الایام گزارش تهیه کرد. برخی از ایشان در برابر خانوادههایشان ایستادند زیرا این خانوادهها با انتخاب و شغل خطرناکشان موافق نیستند؛ و برخی دیگر زمانی که ستیزهجویان با آزادی عمل زنان مخالفت میکنند با تکیه بر حمایت پدران خود در برابر ستیزهجویان میایستند.
در این مقالهها مخاطب با زنان دیگری از لیبی گرفته تا یمن ملاقات میکند که استقامت و قدرتی ستودنی دارند و در سختترین شرایط همچنان از شوخطبعی شیطنتآمیزی بهره میبرند. این زنان روزنامهنگار، معلم، یا فعال اجتماعی هستند اما هیچ وقت صرفاً به زن تقلیل نیافتهاند و خود را به بحث دربارهی جنسیت محدود نکردهاند.
بدیهی است که زنان عرب باید غیر از نظر دادن در مورد زندگی و جنسیت خود حرفهای بیشتری داشته باشند. دقیقاً به همین دلیل بود که روزنامهنگار لبنانی، نادا عبدالصمد، میزگرد هفتگی خود به نام «دنیانا» ــ که در عربی به معنی دنیای ما است ــ را در تلویزیون بیبیسی عربی راه اندازی کند. (این برنامه از سال 2014 در حال پخش بوده است زیرا بیبیسی میخواهد فرصت بیشتری برای اظهارنظر به زنان دهد تا به برابری جنسیتی دست یابند.)
عبدالصمد این ایده را بسط داده است. در برنامهی او نه تنها تمامی اعضای میزگرد را زنان تشکیل میدهند و مردان گاهی فقط در قالب مهمان حضور مییابند بلکه از موضوعاتی مانند بحث در مورد مادری و بچهداری که در دیگر برنامههای زنانه رایج است، دوری میشود. در عوض، این برنامهی یک ساعته بر موضوعات مختلف اجتماعی و سیاسی تمرکز میکند. در این برنامه، کارشناسان زن در مورد هر چیزی از بیکاری جوانان گرفته تا ادبیات مدرن عرب تا راهبردهای مبارزه با تروریسم بحث میکنند. تا کنون، ۷۲۰ کارشناس زن از تمامی کشورهای عربی در برنامهی عبدالصمد شرکت کردهاند و خود او هم از این گنجینهی ظاهراً پایانناپذیر زنان کارشناس متعجب شده است. او از حضور سیاستمداران در برنامهاش پرهیز میکند و هر چند برخی از زنان مهمانش در کشورهایشان شخصیتهای شناختهشدهای هستند اما هیچ یک معروف نیستند.
عبدالصمد به من گفت در منطقهای که مناظره همیشه توسط قدرتهای حاکم سرکوب شده است، «متقاعد کردن مهمانان به قطع کردن حرف یکدیگر برای داشتن گفتگویی سیالتر، در ابتدا کار سختی بود». وی گفت که متوجه شده بود زنان معمولاً از قطع کردن یا مخالفت با حرف مهمانان مرد خودداری میکردند. برای ارتقای سطح مناظره، او مجبور شد تا در انتخاب اعضای میزگرد، موضوع و ساختار برنامه بیشتر دقت کند.
یکی از قسمتهای مورد علاقهی او مناظرهی داغی پیرامون خداناباوری است که در آن مهمان سعودی، بوثینه نصر که مجری تلویزیون است تصمیم گرفته بود بدون حجاب جلوی دوربین برود؛ همین طور قسمت دیگری در مورد آیندهی نفت، انرژی تجدیدپذیر و آب در منطقه که با حضور سارا اکبر، مهندس نفت از کویت، و شوروق الاباجی، کارشناس آب و کشاورزی از عراق برگزار شد.
چند ماه پیش ساختار «دنیای ما» تغییر کرد و از آن پس در میزگردی متغیر، سه کارشناس زن از کشورهای گوناگون بر سر یک یا دو موضوع با یکدیگر و یک مهمان مناظره میکنند. عبدالصمد که از ابتدای پخش برنامه به عنوان مجری در آن حضور داشت دیگر جلوی دوربین نیست اما همچنان دبیر برنامه است. در یکی از قسمتهای اخیر این برنامه که بازتاب گسترده در شبکههای اجتماعی داشت، منال خضر، هنرپیشه و کارشناس هنر فلسطینی، دربارهی آزادیهای فردی و آزادی بیان با یک کشیشی مناظره کرد ــ اخیراً یک گروه راک مستقل لبنانی به توهین به مقدسات متهم شد، امری که به لغو کنسرت آنها در ماه جاری در لبنان انجامید.
برنامهی عبدالصمد حتی در آمریکا و دیگر کشورهای غربی نیز نوآورانه به شمار میرود زیرا هنوز میزگردهای تماممردانه پدیدهای رایج به شمار میرود و ارجاع به اثر کارشناسان زن در روزنامهنگاری و مقالات دانشگاهی همچنان نادر است. به گزارش سازمان غیرانتفاعی «ویدا» نویسندگان و منتقدان مرد همچنین در نقد کتاب نیز غالب هستند و این در حالی است که اکثر نویسندگان و خوانندگان، زن هستند. بنابراین، زنان عرب با موانع دوگانهای روبرو هستند: تبعیض نژادی خود غرب، و روایت تقلیلی آنان از زن عرب.
در نتیجه، اعطای جایزهی بینالمللی بوکر به یک رمان عربی ــ نوشتهی یک زن ــ آن هم برای اولین بار در تاریخ این جایزه، اهمیت مضاعفی دارد. رمان میان-نسلی، چند لایه و اعجابانگیز جوخه الحارثیِ عمانی به نام اجرام آسمانی که به زیبایی به انگلیسی ترجمه شده است، داستان زندگی سه خواهر در یک روستای کوچک در بحبوحهی تغییرات اجتماعی و اقتصادی سریع در عمان را بازگو میکند. داستان پر است از تاریخ، شعر، فلسفه، به علاوهی بردهداری، ازدواجهای ناموفق، عشق و عاشقانی نه چندان پنهانی.
رئیس هیئت داورانِ جایزه، بتانی هیوزِ مورخ، گفت که این رمان به اعضای هیئت داوران فرصت داد «تا به تجربیات، ایدهها و تفکراتی دست یابند که به طور معمول در زبان انگلیسی یافت نمیشوند. رمان از تمامی آن پیشفرضها و کهنالگوهای مرسوم در تحلیل جنسیت، نژاد و تمایز اجتماعی، و بردهداری خودداری میکند.»
هدف هانکر از انتشار کتاب زنان ما در میدان نیز همین بود. او مینویسد که هر چند خبرنگاران خارجی خاطرات فراوانی از این منطقه نوشتهاند اما «پیش از این کتابی که صدای زنان عرب منطقه را در فضای ادبی به گوش برساند منتشر نشده بود و وقتش فرا رسیده بود که چنین کتابی انتشار یابد.»
هانکر به من گفت که هر چند سؤالاتی که مخاطبان در مراسم مختلف از وی میپرسند عمدتاً مثبت است اما وی از تکرار یک سؤال از سوی روزنامهنگاران شگفتزده شده است: آنها از او میپرسند که این کتاب چطور میتواند به تغییر در روایت زن رامِ عرب کمک کند، پرسشی که حاکی از ماندگاری نگرش رایج است. برخی از روزنامهنگاران غربی (و فیلمنامهنویسان هالیوود و دیگر اهالی رسانه) هنوز از این دریچه به زن عرب مینگرند و این امر به تداوم این کلیشه کمک میکند.
بنابراین باید پرسید که در حالی که صدای زنان قدرتمند عرب بلندتر میشود، آیا غرب خواهان شنیدن آن هست یا خیر؟
منبع: ویبسایت آسو