کتابی در انتظار چاپ؛ بی‌سرنوشتی پیانوی سرنوشت

ثنا رحیم محتسب‌زاده، دختری شانزده‌ساله است که از هشت سالگی به نویسندگی روی آورده است، او تا‌کنون داستان‌های زیادی نوشته است که از آن جمله می‌توان به ادامه‌ی داستان هری‌پاتر اشاره کرد. برای صحبت بیشتر در مورد چگونگی علاقه‌مندی نوجوانان به مطالعه و نویسندگی، با وی گفت‌گویی ترتیب دادم که در ادامه می‌خوانید.

پرسش: نویسندگی در افغانستان، کار دشواریست که از آن استقبال کم‌تری می‌شود، چطور شد که به نویسندگی علاقه‌مند شدید؟

پاسخ: من صنف دهم مکتب هستم، از زمانی که هشت ساله بودم، شروع به خواندن و نوشتن کردم. در اولین کارم در نه سالگی کتابی را با عنوان حقوق مان برابر است نوشتم چون تعصب خاصی روی نابرابری حقوق زن و مرد داشتم.

در ده سالگی، روی داستان‌های کوتاه خود تمرکز کردم و روی آن خوب کار کردم، در یازده سالگی، کتابی به نام “پیانوی سرنوشت” نوشتم که در انستاگرام یک هزار نفر علاقه‌مند پیدا کرد و تشویق زیادی شدم که در آن سن برایم افتخار بزرگی بود.

پرسش: بیشتر در چه سبکی می‌نویسید؟

پاسخ:  من بیشتر سبک علمی و تخیلی را دنبال می‌کنم. در دوازده سالگی، علاقه‌ی زیادی به موضوعات علمی پیدا کردم و در همان زمان، برای این که نثر من متفاوت و قوی‌تر از دیگران باشد، 75 کتاب در همین زمینه خواندم.

از 13 سالگی متوجه شدم که علاقه‌ی زیادی به سبک علمی- تخیلی دارم چون فکر می‌کنم برای جامعه‌ی افغانستانی ضرور است تا ساعتی از درد و رنج زندگی خود دور شوند و به دنیای دیگری پای بگذارند و اگر یک نفر هم از کتاب من استقبال کند، برای من باارزش است و تمام زحمت خود را حتی برای همان یک نفر می‌کشم.

پرسش: چه انگیزه سبب شد تا علاقمند نوشتن ادامه‌ی مجموعه‌ی هری‌پاتر شوید؟

پاسخ: در سیزده سالگی از طریق صفحات اجتماعی آگاه شدم که نویسنده‌ی هری‌پاتر از دیگر نویسنده‌ها خواسته بود تا ادامه‌یی برای سری فیلم‌های نه قسمته‌ی هری‌پاتر بنویسد. علاقه‌یی که خودم داشتم و اعتمادی که خانواده‌ام به من داشتند، مرا وادار کرد تا ادامه‌یی برای هری‌پاتر بنویسم. از 13 سالگی تا 16 سالگی روی آن کار کردم و حالا به خوبی می‌توانم درد انگشتان خود را پس از قلمک‌زدن تا طلوع خورشید به یاد بیاورم و این که چندین بار پشت میز تحریر مرا خواب برده بود؛ چون می‌خواستم نثر من متفاوت از دیگران باشد و کسی که آن را بر می‌دارد تا آخر بخواند.

زمانی که روی هری‌پاتر کار می‌کردم، دید من وسیع‌تر شد و پس از چند بار تلاش، ایمیلی از سوی شرکت وارنی برادرز دریافت کردم و بیوگرافی خود را همراه با ادامه‌ی که برای هری‌پاتر، به نام هری‌پاتر و بازماندگان ارتش لوردواردی‌موت شامل 400 صفحه نوشته بودم، فرستادم، زمانی جواب ایمیل آمد، در آن گفته شد، به ایمیل دیگری باید نامه بدهم. تا این که پس از مدتی ایمیل خانم “جی.‌کی رولِنگ” را دریافت کردم که در آن گفته شده بود که ایشان علاقه‌مندی برای نوشتن ادامه‌ی هری‌پاتر از سوی نویسندگان دیگر ندارند و اگر بخواهند خودشان ادامه می‌دهند، اما من ناامید نیستم و باز هم تلاش خواهم کرد. باور دارم که با پشت کاری که دارم روزی توجه خانم جی‌.کی رولِنگ را جلب خواهم کرد و افغانستان به وجود من افتخار خواهد کرد.

بیشترین تلاشم این است که کتابی بنویسم که جاودانه بماند. پس از “پیانوی سرنوشت” که در صفحات اجتماعی مورد استقبال زیادی قرار گرفت، روی هری‌پاتر کار کردم که متاسفانه اجازه نشر آن را پیدا نکردم.

پرسش: از میان نوشته‌های شما، چند اثر تا کنون چاپ شده است؟

پاسخ: برای همه آشکار است که چاپ کتاب در افغانستان کار آسانی نیست، چون در این جا نویسنده‌ها برای چاپ آثار شان حمایت نمی‌شوند. به همین دلیل من هم تا کنون هیچ اثری از خودم چاپ نکردم و آثارم روی کاغذ مانده است. امیدوارم روزی برسد تا نویسنده‌ها برای چاپ آثار شان حمایت شوند.

پرسش: از شروع کار تا حال چه چالش‌های سد راه کار نویسنده‌گی تان قرار گرفته است؟

پاسخ: یکی از مشکلات کسانی که تازه به نویسندگی روی آوردند همین است که مورد استقبال قرار نمی‌گیرند. اگر در افغانستان بنیادی می‌بود که من به آن رجوع می‌کردم که صدای مرا همگانی می‌کرد، حتما بیشتر دیده می‌شدم و صدایم شنیده می‌شد.

پرسش: برای آینده‌ی شغلی تان چه برنامه‌هایی دارید، از آثاری که روی دست دارید بگویید!

پاسخ: یکی از آرزوهای هر کسی که به نویسندگی روی می‌آورد این که است که خوانندگان خاص خود را داشته باشد. من هم تلاش دارم تا بیشتر کار کنم. “ادوارد در نبرد خونین” با ژانر علمی- تخیلی کاری است که روی دست دارم.

کتاب‌های دیگری به نام رد پای اژدها، ظاهر فریبنده، انتقام، مکث فرزند دو رگه، کلبه‌ی وحشت، شاه‌دخت انگلستان، نگهبانان زمین، هیولا و برای کتاب یازدهم که هنوز نامی پیدا نکردم در مورد نبرد میان زمینی‌ها و فرازمینی‌هاست و هشدار، شما ذره‌ی کوچکی هستید و نه به نژاد پرستی از جمله آثاری هستند که روی برخی آنان فکر می‌کنم و برخی را نیز آغاز کرده ام.

پرسش: چرا شاه‌دخت انگلستان، قهرمان تان نمی‌شد اهل افغانستان باشد؟

پاسخ: چون من فرامرزی فکر می‌کنم. دوست دارم کتاب‌هایی با ژانر علمی- تخیلی برای جهان بنویسم، من در عین حال که افغانستان را دوست دارم، فرزند زمین‌ام. هر کدام از کتاب‌های من در یک کشور خلق می‌شوند. دوست ندارم فقط در مورد افغانستان و بدبختی‌هایش صحبت کنم.

پرسش: قهرمانان داستان‌های شما در چه رده‌های سنی اند و با راوی غیر هم‌جنس چقدر موافق اید؟

پاسخ: قهرمانان داستان‌های من هر کدام از رده‌های سنی مختلف و زن و مرد اند. دوست دارم مخاطب کتاب من در هر سنی که هست و یا اگر مرد است یا زن بتواند با قهرمان داستان من همذات‌پنداری کند و برایش جالب و جذاب باشد.

ترتیب: سیمین صدف

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا