روایتی از تراژدی‌ها و موفقیت‌های زهرا رضایی

خبرگزاری بانوان افغانستان، به سلسله‌‌ی معرفی زنان قهرمان، در این برنامه به معرفی  زهرا رضایی پرداخته است. زهرا رضایی دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی اقتصاد از یکی از دانشگاه‌های خصوصی هرات است و اکنون در یکی از اداره‌های دولتی ایفای وظیفه می‌کند.

او متولد سال 1360ه.ش در ولایت دایکندی است. جنگ‌های داخلی مانند هزاران خانواده‌ی دیگر دامن‌گیر خانواده‌ی او نیز شد، به ناچار  به کشور ایران مهاجرت کردند؛ اما زهرا رضایی به این مهاجرت خوشبین بود و آن را روزنه‌ای در راه پیش‌برد تحصیلات‌اش می‌دانست.

خانم رضایی، در دوران مهاجرت در حالی که نوجوانی بیش نبود، مکلف بود تا امورات خانه را پیش ببرد، به مکتب می‌رفت، قالین‌بافی و گل‌دوزی نیز می‌کرد. با این همه مکتب را با درجه‌ی اعلی به پایان رساند؛ اما موفق نشد تا رضایت خانواده‌اش را برای ادامه‌ی تحصیل کسب کند.

با دنیایی از نا امیدی تحصیل‌اش را متوقف کرد. خانواده‌اش تصمیم برای ازدواجش گرفتند و او را مجبور به ازدواج با پسر عمه‌اش کردند.‍‍‍‍‍‍‍ پس از ازدواج خانم رضایی و همسرش از لحاظ اقتصادی در مضیقه قرار گرفتند؛ اما خانم رضایی دوشادوش همسرش  برای بیرون ‌رفت از  آن وضعیت کار کرد. می‌گوید: «هرکاری که در توانم بود انجام می‌دادم. از بافتن جوراب، دست‌کش گرفته تا پسته شکستن و دهقانی. زمین‌های زراعتی را اجاره می‌کردیم و به کاشتن سبزیجات میپرداختیم. من و همسرم با هم به قلبه کردن، آبیاری زمین، برداشت محصول و کشت کردن آن می‌رفتیم. در پهلوی آن با فرزندانم در دروس شان کمک می‌کردم. و به بهانه‌ی آنها سری هم به کتاب های قدیمی خودم می‌زدم‌.»

بانو رضایی و خانواده‌اش پس از ختم جنگ‌های داخلی در سال 1383ه.ش به‌صورت داوطلبانه به افغانستان برگشتند. او برای گردش چرخه‌ی اقتصاد زنده‌گی‌اش با تحصیلات دوره‌ی متوسطه وارد مووسسه‌ی brac شد. او هشت سال در بخش قرضه‌دهی این مووسسه کار کرد. وی که علاقه‌ی فراوانی به فراگیری مجددعلم و دانش داشت پس براین شد تا بخشی ازدرامدش را صرف تحصیلات‌اش کند. او در یکی از مکتب‌های خصوصی از صنف  دهم مجدداً ادامه تحصیل داد. خانم رضایی دوباره وارد فضایی شده بود که همیشه خواب‌اش را می‌دید و کاملاً با آن آشنا بود. در کنار مکتب، برای افزایش توانایی‌هایش به کورس‌های کامپیوتر و زبان انگلیسی هم ثبت نام کرد. نمی‌خواست فقط در یک سکو توقف کند. او هم‌زمان کار می‌کرد، به مکتب می‌رفت، به امورات خانه رسیده‌گی می‌کرد و به آموختن زبان انگلیسی و کامپیوترهم پرداخته بود.

پس از آنکه موفق به کسب مدرک بکلوریا شد، تصمیم گرفت تا به مسیرش جهت فراگیری  دانش همچنان ادامه دهد. در سال 91 13ه.ش با تشویق همسر و فرزندانش وارد دانشگاه شد و رشته‌ی اقتصاد را برای ادامه‌ی تحصیل انتخاب کرد؛ سپس در یکی از بست‌های ریاست زراعت ولایت هرات از طریق رقابت آزاد توانست موفق شود.

او که در سال اخیر تحصیل‌اش قرار داشت سعی می‌کرد تا موضوع مناسبی را برای پایان نامه‌اش پیدا کند که طالبان زودتر پایان تراژدی و هولناکی را برایش رقم زدند.

طالبان همسرش را که کارمند شرکت‌های مخابراتی بود، اختطاف کردند و پس از چهار روز به قتل رساندند.

خانم رضایی یگانه حامی‌اش را در زنده‌گی از دست داد. دیگر او مانده بود و چهار فرزند از همسرش که برعلاوه‌ی مادری باید پدری هم برای آنان می‌کرد.

زهرا رضایی از لحاظ روحی در شرایط خوبی قرار نداشت با آن هم تسلیم نشد و با چنگ و دندان زنده‌گی و فرزندانش را چسپید، اکنون که چهار سال از آن زمان گذشته به تنهایی مخارج زنده‌گی‌اش را تأمین می‌کند. از راه همان تحصیلی که خانواده‌اش زمانی مخالف آن بودند.

بانو رضایی شش ماه پیش در بست رقابتی مدیریت یکی از بخش‌های ریاست زراعت امتحان داد و موفق شد وی برای ادامه تحصیلاتش در دوره‌ی ماستری مصمم است و می‌گوید به‌زودی این دوره را شروع خواهد کرد.

خانم رضایی بارها به‌خاطر فعالیت‌های مثمرش از سوی ریاست زراعت، موسسۀ brac و نهاد‌های حامی حقوق زنان تقدیر شده است.

تهیه کننده: مریم محمدی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا