باورهای پوسیده مانع اصلی رشد زنان
مسعوده کوهستانی
در کشور ما از گذشتهها بدینسو باورهای پوسیده در مقابل زنان با ریشههای قوی وجود داشته است. چرا که این باورها باعث عقبماندهگی است، که زنان را همیشه دست دوم شمردهاند. حتا این که در بحثها میان خانوادهها و اجتماعهای کوچک و بزرگ مروج بوده و میگویند، او زن است چیزی را نمیداند، اولویت و بهتری را برای مردان قایلاند، یعنی مردم در تمام موضوعات عادی و مهم همیشه به مردان برتری میدهند.
خشونت بر زنان در دوره سیاهی طالبان به شکل عملی و علنی بالای زنان تطبیق میشد، حتا امروز در قلمرو طالبان جریان دارد. طالبان حق انسانی زنان را به طور آشکارا، از روی صحنه اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی به ویژه سیاسی پاک کرده بودند. تعداد خیلی کمی از زنان در پهلوی مسوولیتهای کار خانه، مصروف فعالیتهای اقتصادی بودند، مانند خیاطی، صفاکاری/ خانهکاری، مورهدوزی، نانوایی، نخود پاکی، بادام و پسته پاکی، قالینبافی و غیره کارهای عایداتی، مگر با مزد ناچیز، حتا بسیاری از مالکین کار همان مزد تعیین شده را مکمل پرداخت نمیکردند، این روند فعلاً هم ادامه دارد.
یکی از شهروندان ما چنین حکایت کرد، ما سه خواهر با مادر و یک برادرزاده، در زمان طالبان قالین بافی میکردیم. شخص ارتباطی و اجاره کار خیلی پول ناچیز را برای ما پرداخت میکرد و همیشه میگفت شما زن هستید، با پول زیاد چه خواهید کرد، همین که مصارف روزانه زندهگیتان را تکمیل میکند، کافی است.
به هر صورت در هر دوران زنان قربانیان و به نوعی سرکوب و حق شان تلف شده است، با وجود همه بدبختی و سختیها خوشبختانه عده زنان در هر زمانی به اندازه توان خود آرام ننشسته بودند، در زندهگی زنان با تمام چالشها و مشکلات که سر راهشان قرار داشته دست و پنجه داده مبارزه مینمایند. چرا که زنان بیشتر آسیبپذیر و قربانیان باورهای پوسیده جامعهاند.
جالبتر از همه علمای دینی، ملاها و اشخاص اسلامگرا که تحصیلات مدرسه و دینیشان را در کشورهای همسایه (ایران و پاکستان) به پایان رسانیدهاند از دید بیگانهها و افکار قدرتمندانه و مذهبیشان زنان را دلیل گناه میدانند، از نگاهی آنها زنان باعث گناه و گناهکار اند، تقصیر زنها است که اسلام را در خطر مواجه میکنند. در خطبه روزهای جمعه، محور اساسی و مهم بحثهای اسلامی را موضوع زنان تشکیل میدهد و تبلیغ مینمایند.
از نگاهی جامعهشناسی و انسانشناسی قدرت مردانهگی و پدرسالارانهیشان را حفظ میکنند. همین است که با گفتار و روشهای تاریک و باورهای پوسیدهیشان را بیشتر قوت میبخشند و افکارشان را به گونه مستحکم پیاده و تطبیق مینمایند. از نگاهی اسلامی هیچ گاهی در باره صداقت، شرافت، انسانیت، احترام و نظافت در منبر مساجد بحث صورت نگرفته است. در اسلام حتا این که استفاده از الفاظ رکیک، پوچ و ناشایسته گناه دارد. از نگاهی اسلامی دروغ گفتن، فریب دادن، تخلف، آزار و اذیت دیگران موجب گناه و حتا قابل قبول در اسلام نیست، ملاها بحث ننمودهاند.
از همه خطرناکتر این که تعداد زیاد قدرتهای جهانی و معترض کهنه و فرسوده، که کشور را قلمرو و مستعمره خویش میشمارند، حتا بیشتر اکثریت زنان به بهانه دید اسلامگرایانه و حفظ فرهنگ اجتماعی، ذهنیت و باورهای پوسیده که در رگرگشان جا دارد، و باورهای پوسیده را قوت بخشیده و ریشههای آن را نیروی بیشتر میدهند و مثالهای زنده زیادی وجود دارد.
طور مثال: اگر یک خانم و دوشیزه خانم، در هر نوع عرصه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی انکشاف کنند، مهر این که فلان زن و دختر خانم، نظر به ارتباط بد اخلاقی و ناشایسته که دارد ارتقا نموده و به سطح بلند رسیده است، پیشوند و پسوند اسم خانمها استفاده میکنند. گویی راه انکشاف و ارتقای کاری برای زنان بد اخلاق ساده و باز است و زمینههای کاری بیشتر و سادهتر مساعد و برای زنان وجود دارد.
روی هم رفته در این ۱۷ سال اخیر در هر مجلس سخن و دیدگاه همهگانی این بوده، گویی تمام وظایف دولتی و غیردولتی را زنان اشغال کردهاند و زنان میتوانند، به آسانی وظیفه مورد نیاز و دلخواهشان را بگیرند و درآمد خوبی هم داشته باشند.
تمام فریادها، دادخواهیها و خواستن حق برای زنان کدام نفع و نتیجه مثبت نداشتند، بلکه کوتاهمدت و پروژه بودند که برعکس به حیثیت زنان صدمه وارد کردند. مثلاً بعضی از نهادهای دولتی و غیر دولتی زنان باسواد و بیسواد را روی هر برنامه آموزشی و آگاهیدهی گردهم آوردند و آنها را از خانههایشان بیرون کردند، چه به دلیل ایجاد کارهای بیاساس، برای زنها شعارهای جنجالبرانگیز که اذهان مردم عام را علیه زنان زهرآگین کردهاند. بیشتر مردم حتا افراد باسواد که در ظاهر، خودشان را روشنفکر جلوه میدهند، مگر در باطن با باورهای پوسیدهای که دارند در ساحه عمل با تعصب برخورد میکنند.
در اوایل دوران کرزی بهانه میکردند، این که اول زنان تحصیل کافی ندارند، که در پستهای بلند مدیریتی نمیتوانند وظیفه اجرا کنند و حتا این که زنان جرأت ندارند در پستهای ریاستی و مدیریتی وظیفه انجام دهند، بهانه دیگر این که زنان اجازهی فامیلی ندارند، که در پستهای بلند وظیفه بگیرند. و بالاخره این که جامعه و محیط آماده نیست که زنان را قبول کند و زنان بتوانند در پستهای بلند کار کنند.
عامل اصلی خشونت بر زنان همین باورهای پوسیده و مردسالارانه است که با دیدگاههای بیرونی و تعصبات جنسیتی زنان را عقب راندهاند، زنان در پستهای پایین و بیارزش استخدام شدند و تا امروز ساکت و بیحرکت در بخشهای بیارزش باقی مانده و صلاحیتی ندارند.
منبع: هشت صبح