“دوازه سالِ مکتب را اشک ریختم”
سمیه نبیزاده، یک تن از زنان توانیاب «معلول» است. او در کنار این که دانشجوی ادبیات فارسی دری است، فعالیتهای اقتصادی نیز دارد. وی باور دارد که معلولان، به ویژه زنان، باید برای بهبود وضعیت خود و جامعه دست به کار شوند و در عرصههایی که استعداد و توانایی دارند، فعالیت کنند. برای معرفی بیشتر با وی گفتگویی داریم که در ادامه میخوانید.
پرسش: از فعالیتهای اقتصادی تان برای مان بگویید.
پاسخ: از سه سال به این سو در بخشهای گلسازی و ساخت وسایل تزئینی برای خانه کار میکنم. قبل از آن نیز خیاطی میکردم، به دلیل اوضاع نامناسب اقتصادی مردم، آنچنان که توقع داریم، صنایع دستیمان به فروش نمیرسد اما رویهمرفته استقبال مردم از کار ما خوب است.
پرسش: بیاعتمادیهایی نسبت به کار زنان توانیاب همیشه وجود داشته است، از چالشهای سد راه تان بگویید.
پاسخ: در گذشتهها نگاههای تحقیرآمیز و ترحمآمیز آزارم میداد. بسیاری به این باور بودند که معلولان به ویژه زنان ناتوان اند. اینطور بود که من دوازه سالِ مکتب را اشک ریختم و همیشه با حرفهای زشت دیگران در مورد خودم مواجه میشدم که تلاشهایم را نقد میکردند و باور داشتند که چون من معلول هستم باید در خانه بنشینم و کار و فعالیت نکنم و درس نخوانم. اما اکنون دیدگاهها نسبت به ما تغییر کرده، حالا در برخی اوقات حتی مردم ما را تشویق میکنند و میگویند در اصل ما سالم هستیم و آنها ناتوان.
پرسش: فعالیتهای اقتصادی شما چه تاثیری بر روحیهی شما و اقتصاد خانوادهی شما داشته است؟
پاسخ: من در یک خانوادهی بزرگ به دنیا آمدم که هر کدام مجبور اند برای پیشبرد زندگی شان کار کنند. ما هفت خواهر هستیم و من دختر ششمی خانواده هستم. شروعِ کارم برای من همزمان بود کنار آمدن با خودم و اجتماع و این که برای دیگران ثابت کنم من اگر بخواهم میتوانم آرزوهایم را تحقق ببخشم. از زمانی که کار میکنم توانستم اعتماد بهنفسام را ترمیم کنم و نقش مهمی در اقتصاد خانواده داشته باشم، همین که من میتوانم از پس مخارج خودم بر بیایم و دیگر مجبور نیستم مصارفام را از پدر و مادرم بگیرم برایم خوشآیند است.
پرسش: یادآور شدید که قبل از شروع فعالیتهای اقتصادی، گوشهگیر و خانهنشین بودید، حامی شما برای مشارکت در اجتماع کی بود؟
پاسخ: مهمترین حامی من برای شروع فعالیتهایم در اجتماع و ترک گوشهنشینی، تشویقهای خانوادهام بود. برخی از استادان و شماری دیگر از مردم که درک درستی از زندگی اجتماعی داشتند تشویقام میکردند، من هم به این نتیجه رسیدم که معلولیت نباید برای من محدودیت به بار بیاورد.
پرسش: برای آینده تان چه برنامههایی دارید؟
پاسخ: دوست دارم در آینده بتوانم آدم مهمی شوم و تغییر افکار عمومی در مورد افراد معلول به ویژه زنان و همچنان پیشرفت کشور نقش مهمی داشته باشم.
حرف آخر:
پاسخ: مردم در مورد ما دید خوبی نداشتند از آنها میخواهم در مورد برخوردهای شان تجدید نظر کنند و از معلولان هم میخواهم که سهم خود را برای پیشرفت و آبادانی کشور ادا کنند، تا بتوانند در وضعیت خود و هموطنان خود تغییری بیاورند. همچنان از زنان معلول میخواهم گوشهنشین نباشند و در اجتماع اشتراک کنند، تا انگیزهی شان برای زندگی بیشتر شود.
مصاحبه کننده: سیمین صدف