نامهای به زنان شرکتکننده در «کنفرانس مشروعیتبخشی به طالبان»
من مهتاب ساحلم، شاعر و نویسنده. این نامه سرگشاده را به اشتراککنندهگان محترم مذاکرات صلح با طالبان، به ویژه زنان شرکتکننده در این گفتوگوها مینویسم. برای من قابل درک است که شما طی هژده سال گذشته، امکانات، جایگاه و نامونشانهایی را با استفاده از حقوق و هویت زنان این سرزمین، به بهانهها و ترفندهای گوناگونی به دست آوردهاید. هم خودتان و هم مردم میدانند که کار و فعالیت شما اندکترین تأثیری در بهبود وضعیت زنان فرودست و بیدفاع کشور نداشته است. پس نگرانی از وضعیت زن، دغدغهی اصلی شما نیست. آنچه شما را پای میز مذاکره با طالبان کشانده است، نگرانی تنازع بقای شما در موقعیتهایی است که در این مدت به دست آوردهاید و این نگرانی شما را به دوحه برده است تا با کسانی گویا مذاکره کنید که هنوز هم به ریختن خون زنان و کودکان این سرزمین ادامه میدهند.
در نخست میخواهم بدانم که تعریف شما از صلح چیست. مگر صلح در افغانستان با به قدرت رسیدن کامل این گروه قابل تصور و تأمین است؟ یا شاید تصور میکنید که طالبان به مشارکت در قدرت با دیگران، آن هم زنان و سایر اقوام، رضایت خواهند داد؟
شما با چه کسانی صلح میکنید؟ مگر طالبان همان یک گروه تفنگبهدست بیابانی نیست که از جان طفل و زن و سرباز و پیر و جوان نمیگذرد؟ یا طالب، اندیشه و تفکر متحجرانهای است که میتوانم ادعا کنم در تعدادی از شما زنان نیز تزریق گردیده است و در هر خانه برادری، پدری، کاکایی، مامایی، در قالب یک طالب، دختری را به اجبار شوهر میدهد، زنی را از تحصیل و کار باز میدارد، مادری را لتوکوب میکند و…
در ابتدا اشتراک عدهای از شما که در رسانهها صحبتهای زیبایتان را در دفاع از آزادیها و ارزشهای زنان ایراد میفرمودید، برای خیلیها امیدبخش بود، اما با همهگانی شدن قطعنامه مذاکرات صلح دوحه و سکوت مرگبار شما، آن امیدواری نیز از دست رفت.
من در این مجال کاری به سایر مواد قطعنامه ندارم که هریک در جای خود مهم و قابل بحث است، اما به عنوان یک زن برایم جالب بود که در مادهی ششم قطعنامهی مذاکرات صلح دوحه «حقوق زنان را در چارچوب ارزشهای اسلامی» تعریف کردهاید. سوال این است که چرا حقوق زن در چارچوب قانون اساسی پذیرفته نمیشود، در حالی که قانون اساسی افغانستان بر مبنای احکام دین اسلام وضع گردیده است؟ آیا شما هم شبیه طالبان قانون اساسی افغانستان را خلاف ارزشهای اسلامی میدانید؟ اساساً شما بهتر از هرکسی میدانید که قرائت طالبان از چارچوب اسلامی حقوق زن چیست. شما یا در افغانستان دوران طالبان زندهگی کردهاید و یا در مورد آن روزگار خوانده و شنیدهاید. قرائت طالبان از حقوق زن در چارچوب اسلامی، از افغانستان، جامعهای مانند مالیزیا نمیسازد. همان افغانستان طالبانی و در بهترین صورت، وضعیت حاکم بر عربستان را نسخهبرداری خواهد کرد و نیک است اگر بدانید که آن قرائت با فرهنگ عمومی بسیاری از مردم افغانستان در تناقض قرار دارد و مورد تمسخر جهانیان است.
خانمها و آقایان صلحآور وطنم!
اگر واقعاً آرزوی افغانستان آباد و آرام را دارید، کلید صلح را در جیب چند هیولای جیرهخوار جستوجو نکنید.
طالبان هنوز خودشان متوجه نیستند که در خدمت منافع کیها قرار دارند و برای تأمین منافع کیها کمر به بربادی وطن خود بستهاند. ما امروز میبینیم که جهاد افغانستان در دهه هشتاد میلادی توسط کیها سفارش داده شد و صاحبان اصلی منافع جهاد افغانستان کیها بودند، در صورتی که ما همه چیز خود را در نتیجهی آن جهاد از دست دادیم.
دوست داشتم شما با مدعای مدافع حقوق زن فرقی میان خود و اپوزیسیون امروزی حکومت میگذاشتید که دلهره از دست دادن سود و حاصل پربرکت جهاد، آنها را به هر نوع معامله با طالبان آماده کرده است؛ ولی شما وقعی به انتظار من و میلیونها زن امیدوار دیگر نگذاشتید.
برگردید و بچسبید به بازسازی فرهنگ مسالمتآمیز زیستن انسانی، فرهنگ مشارکت سیاسی و فرهنگی، فرهنگ همدیگرپذیری و دوستی که سالهای زیادی را در بر خواهد گرفت و به پاس بیش از یک دهه رنگین بودن سفرهایتان که از برکت رسانهای شدن چشمان اشکبار مادران سربازان، شکم خالی یتیمان، ضجه و نالههای زنان بیوه و… حاصل گردیده است، قانون اساسی افغانستان، آزادی بیان، حقوق زن، حقوق بشر و… را به پای دشمنان قسمخورده وطنتان نریزید. «این ره که تو میروی به ترکستان است.» با روی کار آوردن حکومت امارات اسلامی، جنگی خونینتر از جنگهای صورت گرفته در افغانستان رخ خواهد داد.
غیر از سوغاتهایی که از سفر دوحه آوردهاید، یگانه دستآورد شما، سنگینتر ساختن وجهه طالبان آدمکش است، زیرا قطعنامه طالبان بدون شما هم چیزی متفاوتتر از چیزی که هست، نمیبود.