آرزوهای دختران در گرو عرفهای دستوپاگیر
بی سودادی، مشکلات اجتماعی، عرف و عنعنات ناپسند و محدودیتهای خانوادگی سبب شده تا شماری از دختران رویاهای چون بازیگری، مجریگری، آوازخوانی و پلیسی را به باد فراموشی بسپارند.
به باور این بانوان در جامعهی سنتی چون افغانستان به ویژه هرات، اهداف و خواستهای دختران هیچ ارزشی ندارد.
پریسا صمدی یکی از این دختران است. او دانشآموختهی رشته قابلگی است. میگوید از وقتی کوچک بوده فهمیده است که میتواند یک هنرپیشه خوب شود.
پریسا از رویاهای که دیگر نمیتواند به آن برسد چنین حکایت میکند: “وقتی طفل بودم همیشه با دوستانم نقش بازی میکردیم و من نقش مرکزی را داشتم و از همه بهتر بازی میکردم. کم کم بزرگ شدم و این رویا تبدیل به یک هدف شد، درس میخواندم و خودم را به هدفم نزدیک تر احساس میکردم اما غافل از اینکه جامعه ما از انسانهای پر است که به خواستهها و اهداف دختران هیچ ارزشی قایل نیستند.”
وی افزود: وقتی این موضوع را با خانواده اش در میان گذاشت با ممانعتهای خانواده روبرو شد و این موضوع سبب شد که دیگر به آرزوی خود فکر نکند.
پریسا تنها دختری نیست که به دلیل چالشهای موجود به آرزویش نرسید. بهار نیز هم چون پریسا میخواست مجری تلویزیون شود اما این آرزو تنها یک رویا باقی ماند.
بهارکه فعلا دانشجویی دانشکده طب است میگوید دوست داشت یک مجری موفق باشد و برنامههای انگیزشی و تاثیر گذار برای مردم داشته باشد اما مشکلات اجتماعی و خانوادگی سبب شد تا نتواند به هدفش برسد.
فروزان فروزش اما می خواست یک آواز خوان شود. آرزوی او نیز چون دختران دیگر دست نیافتنی شد. او اکنون از رشته اداره و پالیسی عامه دانشگاه هرات فارغ شده است.
فروزان میگوید: به موسیقی علاقه خاصی داشت چرا که فکر میکرد میتواند از این طریق به شهرت و محبوبیت برسد. او به دلیل شرایط و محدودیتهای خانوادگی نتوانست به خواست اش برسد و رویای آوازخوانی فقط در ذهنش باقی ماند.
عرفهای دست و پاگیر جامعه و محدودیتهای خانوادگی امروز یکی از چالشهای عمدهی است که سبب شده تا بیشتر دختران در افغانستان به ویژه در ولایتی چون هرات از خواستها و آرزوهای شان دست بکشند.
بنفشه همچون چند دختر دیگر رویای را در سر میپروراند که نتوانست به آن برسد. او میخواست از راه پیوستن به نیروی پلیس به جامعه خدمت کند و در ساختن کشورش سهم بگیرد. اما خانواده اش مانع رسیدن او به این خواسته اش شدند.
بنفشه که بر خلاف میل خود دانشآموحتهی رشته زراعت است میگوید پلیس شدن آرزوی دیرینه اش بود که نتوانست به آن برسد و هیچگاهی هم نخواهد رسید.
او اضافه کرده میگوید: وقتی این موضوع را با خانواده اش در میان گذاشت، آنان برایش به دلیل مشکلات موجود در جامعه برایش اجازه ندادند تا به نیروهای پلیس بپیوندد.
جامعه شناسان اما به این باور اند که در طول تاریخ عقیده بر این بوده که برخی از شغلها مردانه است و ریسک بالاتری دارد بنابر آن در جامعهی سنتی چون افغانستان زنان از این نوع شغلها منع میشوند.
عصمت الله جعفری آگاه امور اجتماعی به این باور است که مردم در جوامع سنتی حضور زنان را در مشاغلی چون آواز خوانی، پلیس و مجریگری مناسب ارزیابی نمیکنند چون به باور آنان این شغلها مردانه است و ریسک بالاتری را میطلبد، بناء خانوادهها هم دوست ندارند که دختران شان در این شغلها کار کنند.
آقای جعفری معتقد است که مبارزه یکی از راهکارها برای دست یافتن زنان به این شغلهای است. او میگوید این مبارزه است که مسیر برای دیگران باز میکند اگر زنان حضور پیدا نکنند در نتیجه همین وضع ادامه پیدا میکنند و شغلها هم چنان مردانه تصور میشود.
گزارشگر: فرشته رحیمی