جای خالی بانوی اول در تاریخ افغانستان
ما به درستی و روشنی کامل نمیدانیم همسر احمدشاه ابدالی کی بود و چه نقشی در زندهگی سیاسی او بازی کرده؟ همسر و همسران شاهان افغانستان در قرن نزدهم چگونه رازهایی در دل تاریخ گذاشتهاند؟
به صورت عمومی زنان در بسیاری از خانوادههای افغانستان تا زمانی که مسن نشدهاند و در نقش مادر بزرگ(مادرکلان) قرار نگرفتهاند کمتر مورد اکراماند و از آنها کمتر ذکر نامی در خانوادهها نیست و پس از آن است که گاهی در برخی خانوادهها مورد ارج قرار میگیرند.
نقاشیهای بانوان اول افغانستان در نمایشگاه هفته گذشته سه بانوی نقاش افغان در مقر پارلمان اروپایی بسیار توجهبرانگیز بود.
رأیزنی در مورد زنان در تاریخ مذکر افغانستان قابل انتظار نیست چون تاریخ را تا کنون در افغانستان مردها نوشته و تازه چشم امیدی است که زنان پژوهشگر از کارنامههایی بنویسند که حالا در تاریخ سیاسی کشورهای دیگر کشف میشود که تاریخ مذکر نیست.
بانوان اول افغانستان کیها بودند و چقدر در موردشان شناخت داریم؟
بسیار کم. در افغانستان این بانوان کمتر شناسا بودهاند و درخشش چشمگیری مثل کشورهای دیگر جهان نداشتهاند و به حکم سنت معمول ملکههای ما یا در حرمسراها اسباب عشرت شاهان و امیران را فراهم کردهاند یا در گمنامی روزگار به سر بردهاند یا هم خود قربانیان و مطیع سیاهبختیهای روزگار و بردهگان کاخها بودند که باید رنج چند همسری را نیز متحمل میشدند.
کسی تاکنون واقعات حرمسراهای افغانستان را تحریر نکرده تا بدانیم چه رازهای سر به مهری بوده به ویژه زمانی که مقام بانوی اول به چند زن و گاهی زنان بسیار تعلق میگیرد و امیری برای عشرت و شهوترانیاش بیش از ۱۰۰ زن را در حرمسرا به عنوان همسرانش نگه میدارد.
بانوان ناشناخته
ما به درستی و روشنی کامل نمیدانیم همسر احمدشاه ابدالی کی بود و چه نقشی در زندهگی سیاسی او بازی کرده؟ همسر و همسران شاهان افغانستان در قرن نزدهم چگونه رازهایی در دل تاریخ گذاشتهاند؟
به صورت عمومی زنان در بسیاری از خانوادههای افغانستان تا زمانی که مسن نشدهاند و در نقش مادر بزرگ(مادرکلان) قرار نگرفتهاند کمتر مورد اکراماند و از آنها کمتر ذکر نامی در خانوادهها نیست و پس از آن است که گاهی در برخی خانوادهها مورد ارج قرار میگیرند.
ما در مورد امیر حبیبالله خان میدانیم ک به یک روایت ۱۱۴ زن داشت. از یکی از زنان دربار که مسوولیت تنظیم روتا یا جدول خدمتگزاری شبانه زنان حرم را تنظیم میکرد، نقل شده که او هر شب ۳۰ زن را برای عشرت امیر مامور خدمت میکرد تا تسکین جنسی آن امیر فراهم شود. امیر چگونه میتوانست به این همسران رسیدهگی کند و سرنوشت زنان بیشمار حرم به کجا میانجامید؟
ملکه ثریا
و در مورد پسرش شاهامان الله آنچه روشن است که به یک همسری و نوعی عشق شاهانه پابند ماند و همسرش ملکه ثریا را درخور تعلیم و تربیتش منزلت و موقف بانوی اول بخشید.
ملکه ثریا که نامش با کارنامه درخشان اثرگذاری در دربار و دیوان رقم خورده است. او صاحب رسوخ و نفوذ بر زنان همعصرش نه تنها در پایتخت کابل که در منطقه بود و از آموزش و تجربه زندهگی در غرب فیض برداشته و ازموهبت پدرش محمود طرزی بهرهمند بود.
بیبی سنگری
همسر امیرحبیبالله کلکانی، بیبی سنگری که شوهرش نُه ماه قدرت را در دست داشت و در تاریخ، آن را به سالهای اغتشاش و نافرمانی پس از استقلال افغانستان میدانند، در یک مصاحبهای که نسخهای از آن را من در اختیار دارم، به حقیقت تلخ چندهمسری حاکمان و امیران اشاره دارد که در آن روزگار خوانین آزمند برای تقرّب به دربار، دختران جوانشان را به نام شاه عقد میکردند و پشت قصر سلطان میفرستادند.
او چند مورد را ذکر میکند که عروسهای جوانی با گادی پشت در ارگ فرستاده شده بودند. او میگوید روزگار سخت حبیبالله، روزگار کوتاه عشرت با ملکههای جوان بود.
چند همسری
شاهان، چندهمسری را بهانهای برای وحدت اقوام کشور میپنداشتند یک اصلی غیر سالم و جفاکارانه در حق زنان است و در واقع پوششی برای عشرت و تنوع در داشتن زنان است.
از ملکه حمیرا همسر محمد ظاهرشاه آنچه را به یاد دارم که او در دوران دموکراسی نوپای افغانستان همرکاب شاه دیده میشد و روزنامهها و مجلات کشور عکسهای او را در سفرها و دیدارهای تشریفاتی در داخل و خارج افغانستان نشر میکردند. یکی از پورترههای نقاشی شده توسط تهمینه تومیریس در نمایشگاه نقاشی، مرا به یاد عکسهایی از ملکه انداخت که در پشتی و گاهی متون مجلات معتبر در صفحه اول آن زمان نشر میشد و در برخی دفترها نیز در کنار عکس ظاهرشاه آویزان میبود.
آن وقت که افغانستان تجربههای نیمبندی در دموکراسی را میآموزد به نظرم نفس این عمل حضور ملکه در شهر و زندهگی بسیار متهورانه بود.
شاهدختها نیز آن زمان در حصار دیوارهای ارگ محصور نبودند و نقشهای نمادین در امور مملکت داشتند. آنها الگویی برای زنان شهری عمدتاً در پایتخت بودند و با استفاده از فرصت سفرهای اروپا معرف زندهگی مدرن در حلقه دختران جوان حلقات حاکم به حساب میآمدند.
جمهوریت
اما با تأسیس جمهوری در ۱۳۵۲ همسر محمد داوود نقش فعال کمتری داشت. زینب داوود بانوی اول مملکت بود، اما ملکه نبود و به تبع رعایت همسرش محمد داوود که شخص منضبط و سختگیر بود، بانوی اول از خطوط قرمز فراتر پا نمینهاد.
بانوان دوران کودتاه
یکی از بانوان دیگری که نقش فعال اجتماعی بازی میکرد، محبوبه کارمل بود. او نیز مانند ملکه حمیرا که حامی نهادهای خیریه و مؤسسه نسوان یا «د میرمنو تولنه» بود، در رأس یک نهاد خیریه قرار داشت و از کودکان یتیم در دوران جنگی که هر روز دهها کودک را بیسرپرست میکرد قرار داشت. محبوبه کارمل همسر ببرک کارمل از رهبران حزب دموکراتیک خلق بود که پرورشگاههای وطن را ریاست میکرد. مطبوعات آن دوران منظماً از تحرک و جنبوجوش و سفرهای کاری او به ولایات گزارش میداد و او در نقش یک بانوی اول در تلاش بود جای پایی برای گسترش فعالیت اجتماعی زنان باز کند. پیش از او همسران نورمحمد ترهکی و حفیظالله امین که رهبران حزبی بودند و پس از کودتاه، روی کار آمدند نقش محسوس سیاسی نداشتند و در حصار کاخ و امور منزل محدود بودند. فعالیت زنان در این دوران هر چند خوب درخشان بود ولی تحت شعاع هجوم ارتش سرخ شوروی اقبال خوشی به دست نیاورد.
همسر داکتر نجیبالله رییس جمهور پیشین افغانستان یک آموزگار بود و نشانههای دخالت او در سایر امور وجود ندارد و در کنار همسرش در محضر عام نیز دیده نمیشد.
بانوان اول مجاهد
دربارهی همسران رهبران مجاهدین که پس از ۱۹۹۲ روی کار آمدند، کمترین اطلاعات داریم، فقط سخنانی وجود دارد که همسر برهانالدین ربانی، زن بانفوذی و مدبری بوده و گاهی تشبثهای پشت پرده داشته است، ولی روشن نیست که او چه صلاحیت داشت و نفوذش در جمعیت اسلامی چگونه بود؟
اما در مورد دختران رهبران جهادی چشماندازی بهتری به وجود آمد. همین اکنون برخی از آنان دارای تحصیلات عالی و در موقفهایی دولتی یا خصوصی مشغول کار اند
بانوی اول دوران طالبان را نمیشناسیم، همسر ملامحمد عمر نقشش تعریف شده بود و نیاز به توضیح ندارد. طالبان به چیزی کمتر از بودن زن در حصار خانه و زاد و ولد راضی بودند و حتا از شنیدن صدای پای زنان با عذاب میشدند.
متأخرین
نقش دو بانوی دوران دموکراسی متأخر، زینت کرزی و رولاغنی چگونه بوده است؟
حامد کرزی با روش ویژه زمامداریاش همسرش را کمتر مجال حضور در مجالس حکومتی میداد، خودش ترجیح میداد چنین باشد. هر چند همسرش در محل اقامت رییس جمهور دعوتهایی برگزار میکرد و میزبان زنان مقامات عالیه دولتی میبود. رییس جمهور کرزی میگفت که همسرش داکتر طب است و به دلیل تعزیرات امنیتی اجازه نمیداد که او در جایی کار کند.
رولا غنی که زن تحصیلکرده متشبث است و از اول ریاست جمهوری همسرش برای خود جای پا باز کرد، چون رییس جمهور غنی در سخنرانی نخستینش برای او جای پایی باز کرد و اورا بی بی گل خواند. رولا غنی آهستهآهسته از نقاب بیرون شد و نشان داد که متهورتر از آن است که بانوان اول پیشین بودهاند. او مجری برنامههای هدفمند برای اعتلای نقش زنان شد.
رولا غنی برای نخستینبار دفتر ویژه بانوی اول را تأسیس کرده و به ایجاد یک تیم کاری از میان زنان نخبه پرداخت. کاری که از اقبال خوبی برای به دست آوردن وجوه مالی از خارج کشور برخوردار شد و برنامه «پروموت» یا رشد زنان را عملی میکند که در تواناکردن و بالا بردن ظرفیت زنان در رهبری نهادهای دولتی طرحهایی را اجرا میکند.
بانوان جهان
واژهی «بانوی نخست» برای نخستینبار به وسیلهی دوازدهمین رییس جمهور ایالات متحده امریکا، زکری تیلور، در سال ۱۸۴۹ به کار رفت. در مراسم خاکسپاری همسرش، دالی مدیسن، برای توصیف او این واژه را به کار برد.
مقایسه نقش بانوان اول افغانستان با بانوان اول کشورهای جهان در ۱۰۰ سال گذشته بیانگر یک حقیقت است که بانوان اول افغانستان فاقد شناسایی رسمی ظرفیتهای کاری و تواناییشان از سوی همسرانشان بودهاند و هیچ پادشاهی شاید نخواست که بانوی اول را طوری تربیت کند که دوشادوش او در کار رهبری کشور نقشی بازی کند و نمونهای برای زنان کشور شود.
اراده و توانایی سیاسی برای این کار کمتر بوده است.
در یک نظام مبتنی بر اصول دموکراسی انتظار میرفت زنان برخی مقامهای دیگر نیز نقش فعالتر اجتماعی به عهده میگرفتند و به عنوان بانوان پیشتاز دستکم الگویی برای خانوادهها و هزاران هزار دختران تحصیلکرده میبودند. در چند سال اخیر کسی نمیداند همسران سایر مقامهای عالی دولتی چه میکنند و کجا هستند، البته گفته میشود تعدادی از آنها با خانواده در خارج از کشور به سر میبرند.
بانوان اول در کشورهای منطقه و کشورهای غربی نقشهای متفاوتی را بازی کردهاند، ولی در تجربه کشورهای همسایه، پاکستان، هند و بنگلادیش، دختران رهبران سیاسی برای نقشهای کلانتری دستوپا کرده و با استفاده مثبت از موقعیتی که یافتهاند، تا راهیابی به مقام رهبری کشورها پیش رفتهاند. ایندرا گاندی، بینظیر بوتو و شیخ حسینه نامهای برجسته در منطقه در سیاست و حیات اجتماعی این کشورها اند.
در غرب هیلاری کلنتن بانوی اول در (۱۹۹۳-۲۰۰۱) تا مقام وزارت خارجه و به عنوان نخستین نامزد زن حزب دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۹ ریاست جمهوری امریکا رقابت کرد.
تجربه دموکراسی آلمان انگلا مرکل را ایجاد کرد. زنی قدرتمند که طولانیترین دوره قدرت و رهبری را در قدرتمندترین کشور صنعتی در غرب سپری میکند. او از پیشآهنگی در آلمان شرق تا رهبری در آلمان غرب رسید.
منبع: هشت صبح