زنان درآگهیهای بازرگانی؛ کلیشههای جنسیتی حرف اول را میزند
پخش تبلیغات بازرگانی در رسانههای محلی هرات، با گذشت هر روز بیشتر میشود. به موازات آن، پخش تبلیغات غیر حرفهای نیز کم نیست. غیرحرفهای هم از چشمانداز ساختار و هم محتوا. در این یاد داشت غیرحرفهای بودن تبلیغات از نظرساختاری مدنظر نیست؛ اما از نظر محتوا دلایلی زیادی برای نگران شدن وجود دارد. دستکم ازدید یک زن. دانسته و یا هم ندانسته زنان بیشتر از هر گروه دیگری چوب این ندانمکاری را می خورند. چرا؟
این حرف دومینگ استریناتی نظریه پردازحوزۀ جامعه شناسی تبلیغات که گفته بود “بررسیهای آگهیهای بازرگانی نشان میدهد که جنسیت همیشه بر اساس قالبهای سنتی فرهنگی به تصویر کشیده میشود زنان موجودیتی فوقالعاده زنانه دارند به عنوان یک شیء جنسی، زن خانه دار، مادر و کد بانو و مردان در موقعیتهای قدرت و تسلط بر زنان به تصویر کشیده میشوند.” در بیان این نگرانی ما را کمک کند. بازنمایی زنان در تبلیغات رسانههای محلی هرات بیشترین همخوانی را با این حرف دارد.
در بسیاری از تبلیغات بازرگانی یا چه بسا تمام آنها کلیشههای جنسیتی حرف اول را میزند. دستکم درسالهای اخیر تلاشهای زیادی برای تغییر نگاههای کلیشهای نسبت به زن درافغانستان صورت گرفته است. هم دولت افغانستان، هم نهادهای بین المللی نسبت به تغییر این نگاههای کلیشهای اهتمام داشته اند. مهمتر از همه زنان زیادی در این راه خون دل خورده اند و حتی قربانی شده اند. اما این تلاشها هنوز آن چنان که باید موفق نبوده است .یکی از دلایل این ناکامی بهطورحتم، مغفول ماندن همین مشکلی است که ما از آن نگرانیم.
تبلیغات در عصر ارتباطات به یکی از اجزای جدایی ناپذیر زندگی انسان تبدیل شده است. ارزشهای اجتماعی حاکم را منعکس میکند. این تبلیغات است که در معرفی و سبک زندگی مخاطبان و افکار عمومی تاثیر میگذارد؛ پس بنابر اهمیت تبلیغات و تاثیرگذاری آن برافکار عموم باید کلیشههای که نقشهای سنتی و ابزاری زنان را عمیق کرده و بر اذهان تاثیر میگذارد در این رسانهها باید برعکس شود. سوگمندانه رسانههای محلی در هرات به کلیشههای زنانه بی توجه اند و در تبلیغات بازرگانی به کلیشههای که نباید به آن پرداخته شود تاکید کرده آنرا جامعه پذیر میکنند. درتمامی آگهیهای بازرگانی که در رسانههای هرات پخش و نشر میشود، زنان معمولا در قالب کلیشههای چون یک زن خانهدار، کدبانوی خانه، وابسته و تابع مردان، افسونگر و زیبا، بازنمایی میشوند. این نوع بازنمایی که بیشتر به هدف فروش محصول صورت میگیرد در آن از زن به عنوان یک ابزار نامناسب استفاده میشود. در آگهیهای انواع نوشیدنیها، که از رسانههای محلی هرات پخش میشود زن طوری نمایش داده میشود که با استفاده از زیبایی و افسونگری دیگران را به خرید کالا ترغیب میکند. یا در برخی از آگهیها زن با آوازخواندن تلاش برای جلب مشتری دارد. یاکلیشهی زن به عنوان کدبانوی خانه؛ در بیشتر رسانهها تصویر سنتی از زنان بازتولید و نمایش داده میشود. در تبلیغ برخی از کالاها که از رسانههای محلی بخش میشود بیشتر بر نقش خانهداری و کدبانو بودن زن تاکید میشود طوری که زن در حال پخت و پز، شستوشو و نظافت خانه در بخشی از این پیامهای بازرگانی نمود پیدا مییابد. به همین شکل در بیشتر تبلیغات زن به عنوان یک عنصر وابسته و تابع مرد نمایش داده میشود و منتظر است تا مرد از بیرون چیزی بیاورد و او نقش کدبانوبودن خود را ایفا کند. درهیج آگهی بازرگانی نمیتوان چهره زنان را فراتر از کلیشههای جنسیتی دید. بنابر این، انتظار میرود برنامهریزان رسانهای و سازندهگان آگهیهای بازرگانی باید چهرهی از یک زن کارآفرین، زن مقتدر، مستقل و زن فراتر از کلیشههای جنسیتی را نمایش دهند و درجامعهپذیر ساختن آن کمک کند. هرچند انجام کار خانه برای زن عیب نیست اما نقش زنان بیشتر ازخانه و خانواده داری وکدبانویی است.
از نگاه دیگر؛ محدود کردن زنان درقالب کلیشههای جنستی مانع رشد زنان شده و این برخلاف انتظار است. این نگرانی یک جنبه دیگر نیز دارد و آن بی تفاوتی زنان فعال و مسوولان حکومتی و غیر حکومتی در برابر این مشکل است. پس؛ زنان فعال و مدافعان حقوق زن باید بر مسوولیت اجتماعی شان عمل کرده و در برعکس کردن این کلیشهها تلاش کنند. در کنار آن ریاست اطلاعات و فرهنگ نیز باید بر تبلیغات رسانهها نظارت کند. وبرای شکستن این کلیشهها برنامه داشته باشند. بدون شک در برایند این تلاشها میتوان چهره زنان را فراتر از کلیشههای جنسیتی شاهدبود.
سودابه احراری