از کمپین «من اعتراض دارم» تا فیمینیسم فراملیتی

ماه مارچ سال پیش با تعدادی از زنان هم‌فکر در یک نشست خودمانی، با یک باور مشترک، در مورد روز زن و تجلیل سمبولیک و رفتارهای کلیشه‌ای صحبت می‌کردیم که یکی از خانم‌ها با صدای بلند گفت: باید اعتراض کنیم؛ شعارهای بی‌مفهوم و زن‌ستیز دفترهای‌مان دیگر بس است. تعداد زیادی با این نوع اعتراض موافقت کردند. تصمیم گرفته شد که برای دسترسی عموم، یک کمپین در فیس‌بوک راه‌اندازی کنیم و توسط ویدیو، عکس و متن اعتراض خود را به گوش همه برسانیم.

شاید خیلی‌ها به اعتراض کردن باوری نداشته باشند، بعضی هم از صدا بلند کردن خسته شده‌اند و تعدادی هم از بلند کردن صدای‌شان هراس داشته باشند، اما نباید فراموش کنیم که در یک جامعه‌ی به شدت زن‌ستیز که در آن نگاه جنسیت‌زده و بی‌باور به زن همواره حکم‌فرما بوده، اعتراض کردن جرأت، شهامت و جسارت می‌خواهد.

برای ما اعتراض آغاز راه است. اعتراض مسیر آغازین حرکت است، حتا اگر به نتیجه مطلوب نرسیم و همواره سراب ببینیم. با این باور، کمپین را با اعتراضات خودمان آغاز کردیم و در جریان ماه مارچ سال گذشته صدها پیام و اعتراض و ده‌ها عکس و ویدیو همراه‌مان شریک ساخته شد. از جوان، مسن، زن، مرد، خانم خانه، کارمند دولت، تجارت‌پیشه و حتا شاگرد مکتب شنیدیم و این‌بار اعتراض با عکس، ویدیو و نشان هویت بود که این خودش به نوبت خود گامی بزرگ برای اعتراض و مبارزه در کشوری است که هنوز زنان با نام خویش صدا زده نمی‌شوند.

این متن با توجه روی این کمپین، پیرامون سه موضوع می‌چرخد: تعریف جنبش‌های زنان و جنبش‌های فیمینیستی، تجدید نظر در تعریف فیمینیسم فراملیتی و اهمیت کمپین‌ها و هشتگ اکتویسم.

به نظر من تفکیک جنبش و حرکت زنان از جنبش‌های فیمینیستی امری مهم است. روی این موضوع باید تأکید کرد، چون به صورت عمدی یا غیرعمدی و گاهی هم از نا‌آگاهی این دو را به گونه‌ی متعاوض به کار می‌برند. چند روز پیش هم بی‌بی‌سی فارسی متن خانم شرل بنارد را که مشخصاً خطاب به فیمینیست‌های افغانستانی بود، این گونه ترجمه کرده بود: «انتقاد زن خلیل‌زاد از فعالان زن افغان». استفاده ادبیات سکسیست بی‌بی‌سی فارسی به جای خودش بماند فعلاً، برای من سوال این‌جا است که چرا وقتی ایشان مشخصاً می‌گویند فیمینیست‌های افغانستانی، در متن می‌خوانیم فعالان زن؟ فعالان زن و فیمینیست‌ها لزوماً و عملاً مترادف هم نیستند و استفاده‌ی متبادل این دو باعث به وجود آمدن لغزش‌های مفهومی و کلامی شده و حتا در بعضی موارد باعث ایجاد محدودیت در تطبیق سیاست و برنامه‌های این دو می‌شود. تعداد زیادی از زنان شاید در حوزه‌ی زنان فعالیت و صرفاً برای بهبود وضعیت زنان تلاش کنند و مبارزه‌ی‌شان را خلاصه به احقاق حقوق لازمه‌ی زنان بدانند، ولی برنامه و جنبش فیمینیستی با این‌که یک جنبش واحد نیست و تنها یک نوع فیمینیسم وجود ندارد، برنامه و سیاست متفاوت‌تری دارد. اگر ‌چه جنبش و فعالیت زنان بخش مهمی از باور و تحرک‌های فیمینیستی است، ولی لزوماً محدود به آن نیست. فعالیت و مبارزه با هدف به چالش کشیدن ساختارها و سیاست‌های نابرابر، مطالعه‌ی دقیق قدرت و بازی‌ها و راه‌کار‌های آن، زیر سوال بردن تبعیت زنان از مردان و چگونگی سلطه‌ی مردان بر زنان در جوامع مردسالار و توجه به ابعاد مختلف بی‌عدالتی‌های اجتماعی و قضایی در برابر گروه‌های آسیب‌پذیر و به حاشیه رانده شده، بخشی از برنامه‌های جنبش‌های فیمینیستی است. جنبش‌های فیمینیستی با مردم، دولت‌ها، اقتصاد، سیستم قضا، سیاست، جامعه و حتا محیط زیست با استفاده از تفکر و تیوری‌های فیمینیستی سر‌و‌کار دارند.

با داشتن تعریف نسبی و مختصر از جنبش‌های فیمینیستی، لازم می‌دانم به فیمینیسم فراملیتی(ترانزناشنل فیمینیسم) فکر کنیم. این نوع فیمینیسم شاید یکی از بهترین دست‌آوردهای حرکت در درون و بیرون مرزها باشد. فیمینیسم فراملیتی فاصله بین فیمینیسم‌های محلی و فیمینیسم‌های جهانی را کوتاه‌تر و مسیر همکاری و حمایت را بازتر ساخته است. اگر‌ چه این نوع فیمینیسم مورد انتقاد قرار گرفته، برای محاصره شدن توسط فیمینیسم غربی و خصوصاً امریکایی، به نظر من این لزوماً تنها نکته‌ی قابل غور در این جنبش نباید باشد. ما فیمینیست‌های جهانِ در حال توسعه، می‌توانیم به این شاخه‌ی فیمینیسم به عنوان راهی برای هم‌آهنگ‌سازی، ارتباط، مشارکت و اکتویسم فرا‌ملی و منطقه‌ای ببینیم و چالش‌ها و موانع را از زبان و موقعیت خود بیان کرده، دید استعماری و امپریالیستی غرب را از یک سو و دید افراطی و سنتی جوامع خود را از سوی دیگر مورد چالش قرار دهیم. فیمینیسم فراملی نباید تنها به معنای ارتباط و گفت‌وگو با دنیای غرب و به صورت جهانی تعریف شود؛ این نوع جنبش‌ها می‌تواند در یک کشور و منطقه با دخیل‌سازی و ایجاد فرصت برای تمام گروه‌ها، زمینه‌ی هم‌آهنگی، همدلی، سازمان‌دهی، فعالیت و کنش و واکنش را فراهم کند. یکی از ساده‌ترین روش‌های این نوع سازمان‌دهی و فعالیت با توجه به دنیای دیجیتال امروز، هشتگ اکتویسم در دنیای مجازی است.

در هشتم مارچ سال گذشته با راه‌اندازی کمپین #من_اعتراض_دارم به زبان‌های فارسی، پشتو، اوزبیکی و انگلیسی توانستیم زمینه را به منظور ایجاد مکالمه، اعتراض، اشتراک و هم‌آهنگی برای بسیاری از زنان از طبقات مختلف جامعه، با زبان‌های مختلف، داخلی و خارجی، فراهم سازیم و از بسیاری از اعتراضات زنان در شهرها و مناطق مختلف افغانستان که چالش‌ها و محدودیت‌های‌شان لزوماً مشابه نیست و زمینه‌ی آگاهی و همکاری قبلاً وجود نداشته آگاه شویم. در اینجا چند نمونه از موضوعات مورد اعتراض زنان را به صورت نمونه‌ای از بین هزاران پیام اعتراضی انتخاب کرده‌ام تا نگاهی باشد گذرا به همه‌شمول بودن اعتراضات‌.

اعتراض به مردان روشن‌فکر زن‌ستیز، اعتراض در برابر تربیت دوگانه جنسی، اعتراض به خشونت زن علیه زن، اعتراض به مؤسسه‌هایی که به نام زن پروژه می‌گیرند، اعتراض به رسانه‌هایی که زنان را ابزار جنسی نشان می‌دهند، اعتراض به نداشتن هویت، اعتراض به تمسخر شدن برای زن بودن، اعتراض به نظام نادرست تعلیمی، اعتراض به این‌که پدرها در برابر طویانه دختران‌شان را می‌فروشند، اعتراض به نداشتن حق طلاق، اعتراض به سیاست‌های مردانه، اعتراض به خشونت‌‌های خانوادگی‌، اعتراض در برابر محاکم صحرایی، اعتراض در برابر آزار و اذیت جنسی، اعتراض در برابر وضعیت زنان در روستاهای افغانستان.

 برای من، با درک و آگاهی به این‌که داشتن سواد و دسترسی به انترنت امتیازی است که تعداد زیادی از زنان افغانستان ندارند، اشتراک زنان از شهرها و ولایات مختلف افغانستان در این کمپین با گذاشتن اعتراض‌ها، عکس‌ها و ویدیوهای‌شان، دست‌آورد بسیار مهمی است. اهمیت این کمپین به گذاشتن عکس، ویدیو و پیام در فضای مجازی خلاصه نمی‌شود، بلکه موضوع مهم اهمیت مبارزه، جسارت، تحرک و باور زنان افغانستان است که متأسفانه هیچ‌وقت به رسمیت شناخته نشده است.

برای من تعریف دوباره‌ی جنبش‌ها و استفاده اعظم و مفید از روش‌های موجود با آوردن خلاقیت خانه‌گی و درک محلی، یکی از مهم‌ترین راه‌های مبارزه است. ما فیمینیست‌های افغانستان، اگر‌ چه متفاوت و با باورهای مختلف، نباید فراموش کنیم در راهی که می‌جنگیم با هر‌ راه و روش و هدف، همواره از چندین جهت توسط قوه‌های مستحکم تحت فشار هستیم. ما همیشه یا مجبور به پاسخ‌گویی و ثابت ساختن خود به دنیای غرب که خود را ناجی زنان افغانستان می‌دانند هستیم و یا هم مورد انتقاد دید سنتی و مرد‌سالار هموطنان خود. این دو قوه هر ‌دو آن‌قدر قوی و مخرب‌اند که امکان این‌که به آسانی به دست یکی از این‌ها بیفتیم، بسیار و بالقوه موجود است. نباید فراموش کنیم که راه عدالت‌خواهی و برابری، طولانی است و یک‌روزه هموار نمی‌شود، چه با این نوع کمپین‌ها و چه بدون این نوع کمپین‌ها. راهی را هم که می‌رویم، بدون خطر و چالش نیست، چه فیمینیست و چه غیر ‌فیمینیست همه‌روزه مشغول مبارزه‌ایم، این را شاید زنان افغانستان بیشتر از همه بدانند. کمپین «من اعتراض دارم» راه‌حل بسیاری از مشکلات که همه‌روزه متحمل می‌شویم، نیست. شاید تأثیر آنچنانی که می‌خواهیم هم نداشته باشد، اما در جریان یک سال دریچه‌ای برای اعتراضات و مباحث زنان پیرامون موضوعات مختلف بوده و مبدل شده به یک روش خوب برای اعتراض و شنیدن همدیگر. امیدوارم با پیدا کردن نقطه‌ی وصل بین این کمپین به نمونه مثال و فیمینیسم فرا‌ملیتی به عنوان راه‌کار، بتوانیم در تعریف‌ها و توانایی‌های‌مان با امکانات موجود، از نو فکر کرده، روش‌های مبارزه و هم‌آهنگی و اکتویسم بین‌المللی را مجدداً در قالب محلی مفهوم‌سازی و تصور کنیم.

منبع: روزنامه هشت صبح

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا