زنان؛ فراموششدهگان ذوقزدهگی در روند صلح
هشتم مارچ یا روز همبستهگی زنان، امسال در افغانستان با تحولات تازهای روبهرو شده است. احتمال میرود که این تحولات پیامدهای خوشایند برای زنان افغان نداشته باشد. افغانستان در ماههای اخیر گواه بعضی رویدادها است. این رویدادها امیدهایی را ایجاد کرده است که میتوان با طالبان به توافق سیاسی دست یافت و به جنگ هفده سالهی افغانستان نقطهی پایان داد. هر چند درباره فرایند صلح در کشور از یک دهه بدین سو تلاشهای زیادی جریان داشته است، ولی آن تلاشها نتیجه چندانی به دنبال نداشته است. گاهی این تلاشها با شتاب و گاهی با بُنبست همراه بوده است، اما شتاب و ذوقزدهگیای که اینبار در این روند دیده میشود، هیچگاه نبوده است. این شتاب حتا باعث شده است که یک قشر بزرگ از جامعه(زنان) به فراموشی گرفته شوند؛ حتا در بسا موارد دیده میشود که برخی از زنان نیز در کنار مردان با عشق و علاقهی بسیار در تلاش دیدار طالبان استند و اصل محتوای گفتوگوهای صلح را فراموش کردهاند.
پس از سقوط رژیم سیاه طالبان، زنان شاهد پیشرفتهای چشمگیری در بخشهای مختلف، به ویژه در بخش آموزش و پرورش، سیاست، اقتصاد و اجتماع بودهاند. رشد زنان و آزادی رسانهها در تاریخ افغانستان در هفده سال گذشته بینظیر خوانده میشود. افزون بر این، یکی از دستآوردهای مهم زنان، رسیدن آنان به درک عمیق سیاسی است؛ یعنی زنان حالا در اکثر قضایا و رویدادهای سیاسی و اجتماعی که به وقوع میپیوندد، هر از چند گاهی در قبال قضایای مهم در سطوح ملی و بینالمللی صدا بلند میکنند و این نشانگر نقش فعال زنان در اجتماع است. با اینکه زنان پس از سرنگونی رژیم طالبان گامهای بلندی را به جلو برداشتهاند، اما دستآوردهای آنان هنوز هم در حالت شکنندگی قرار دارد و کارهای زیادی باقی مانده است تا انجام شود. در کنار نگرانیهای موجود از شکنندگی دستآوردهای زنان، اکنون روندی برای صلح به پیش برده میشود که کلاً زنان را به فراموشی گرفته است. تاکنون چندین نشست صلح برای پایان جنگ و خشونتها در افغانستان از سوی کشورهای مختلف به رهبری ایالات متحده امریکا و با حضور طالبان برگزار شده است، اما از حضور زنان در این نشستها خبری نیست. گفته میشود موضوع حقوق زنان آنقدر نزد طالبان پیشپاافتاده است که حتا آن را قابل بحث نمیدانند؛ چنانکه یکی از نمایندهگان طالبان در حاشیهی نشست مسکو به شرکتکنندهگان این نشست گفته است که اگر آنان روی خواستهای اصلی و بنیادیشان با ایالات متحده امریکا به توافق برسند، بعد روی مسأله زنان گفتوگوی گذرا خواهند داشت. در این نشست، یکی دیگر از اعضای پیشین طالبان به یکی از شرکتکنندهگان نشست مسکو میگوید هنگامی که بانو کوفی از حقوق زنان حرف میزد، یکی از اعضای پیشین طالبان که کنار من نشسته بود، با تمسخر به من گفت: اینان چرا از این قدر از حقوق زن حرف میزنند، زن کیست که حقوقش باشد! از اینجا دیده میشود که دیدگاه طالبان درباره زنان تغییر نکرده است و این گروه هنوز هم به حقوق و جایگاه انسانی زنان در اجتماع باور ندارند. به گونهی مثال، فوزیه کوفی، نماینده مردم بدخشان در مجلس، که در نشست مسکو شرکت کرده بود، از یک برخورد طالبان با خودش سخن میزند. او میگوید هنگامی که برای اولینبار داخل تالاری میشود که در آن طالبان حضور داشتهاند، در پاسخ به سلام بانو کوفی از یک گروه ده نفری طالبان تنها یکی از آنان علیک میگوید و بقیه با بیاعتنایی رو میگردانند و سکوت میکنند. این برخورد طالبان صریحاً میرساند که این گروه با حضور زنان در اجتماع و سیاست هنوز هم مشکل دارند. بانو کوفی میگوید که طالبان در این نشست گفتهاند که زنان میتوانند تا مقام نخستوزیری مسوولیت بگیرند، اما رییس جمهور شده نمیتوانند.
پرسش اساسی این است: زمانی که قانون اساسی کشور به زنان منحیث انسانهای برابر با مردان میبیند، چرا طالبان برای زنان تعیین تکلیف میکنند؟ با توجه به این شواهد، کسانی که با خوشبینیهای سادهلوحانه از تغییر دیدگاه طالبان در برابر زنان حرف میزنند، این گفتهها خود فریبی بیش نیست. با توجه به عجلهی امریکا برای پایان جنگ در افغانستان و با در نظر داشت منافع اقتصادی این کشور، به نظر میرسد که حقوق زنان حتا برای جامعه جهانی نیز چندان مهم نیست. احتمال میرود که حقوق و دستآوردهای هفده ساله زنان قربانی معاملات پشت پرده جامعه جهانی، احزاب سیاسی و جناحهای مخالف شود؛ چنانکه به تازهگی شرل بنارد، پژوهشگر مؤسسه رند و همسر زلمی خلیلزاد، نماینده امریکا برای صلح افغانستان، نیز در مقالهای در نشریه امریکایی «نشنال اینترست» به زنان افغان تاخته و از خدمات دو دهه امریکا در افغانستان ستایش کرده است. بانو بنارد به گونهی تمسخرآمیز به زنان افغان میگوید که مبارزه برای به دست آوردن حقوق به معنای چاپ چند مقاله در رسانههای غربی نیست، بلکه زنان افغان و فعالان حقوق زن خود باید مسوولیت مبارزه برای تأمین حقوقشان را عملاً بر دوش گیرند. او ادامه میدهد که امریکا از نظارت قانون اساسی افغانستان گرفته تا آموزش و پرورش، رهبری و مدیریت و حتا حرف زدن را به زنان افغان یاد داده است، اکنون باید زنان افغان یاد گرفته باشند که چگونه از حق و حقوقشان دفاع کنند. حالا با در نظر داشت این وضعیت و احتمال رسیدن طالبان به قدرت، آیا زنان افغان دوباره زیر ظلم و ستم و شلاق طالبان میروند یا به گفتهی بانو بنارد از ظرفیت و شجاعتشان استفاده کرده برای رسیدن به حق و حقوق انسانیشان مبارزه میکنند؟
منبع: روزنامه هشت صبح