آرایشِ مردانه انتخابات ریاست جمهوری
روند نام نویسی نامزدان ریاست جمهوری سال 1398 پایان یافت. در این دور انتخابات ریاست جمهوری 17 نامزد برای احراز کرسی ریاست جمهوری نام نویسی کرده اند. در تکتهای انتخاباتی از میان حدود 60 مرد تنها نام سه زن به چشم میخورد.
شامل بودن تنها سه زن در 17 تکت انتخاباتی و لیست بلند بالای مردان یک بار دیگر به حاشیه راندن زنان را در افغانستان به نمایش میگذارد. انتظار میرفت که زنان به عنوان معاون در یکی از سه تکت اشرف غنی، حنیف اتمر و عبدالله عبدالله که شانس برنده شدن شان زیاد است شامل باشند؛اما این چنین نشد. این به این معنی است که بعداز گذشت یک و نیم دهه هنوز هم زنان به جایگاهی نرسیدند که جایی در راس هرم قدرت داشته باشند. بیشتر تکتهای انتخاباتی نشان دادند که به زنان صرف به عنوان یک ابزار سیاسی جهت بدست آوردن رای نگاه میکنند نه بیشتر.
برغم تلاشهای زیاد، انتخاب تنها سه زن در تکتهای انتخاباتی بیانگر این است که هنوز هم زنان جنس دوم پنداشته میشوند و مشارکت آنها در تصمیمگیریهای بزرگ پذیرفتنی نیست. حضور این سه زن حتی نمیتواند وجود زنان در انتخابات پیش رو را درصد بندی کند. گزینشهای اخیر زنان در بستهای بلند دولتی امیدواریها را برای مشارکت زنان در قدرت زیاد ساخته بود اما فهرست مردانهی تکتهای انتخاباتی این امیدواریها را کمرنگ کرد.
چرا چنین شد؟ معنی این وضعیت برآیند چند دلیل است؛
یکم- هنوز زنان در افغانستان بر خلاف شعارهای که داده میشود، به عنوان نیمی از جامعه پذیرفته نشده است. دلیل آن هم این است که اکثریت زنان درگزینشهای قبلی تحت تاثیر مردان به پای صندوقهای رای رفتند و به فرد مورد تایید مردان رای دادند. این بار نیز برداشتها در اردوگاههای انتخاباتی همین است. آرایشهای سیاسی بیشتر به جای آنکه شهروند محور باشد قوم محور است. تاریخ افغانستان نشان داده است که زن هیچ جایگاهی در بده و بستانهای قومی ندارد.
دوم- نگاه جنسیتی به زنان و استفاده ابزاری از آنان جهت رسیدن به مقاصد سیاسی معنی دیگر این وضعیت است.هرچند حکومت برای دریافت کمکهای مداوم جامعه جهانی متعهد به افزایش حضور 30 درصدی زنان در قدرت است اما هنوز هم نگاه دوگانه و ابزاری از سوی خود حکومت نسبت به زنان وجود دارد.
سوم- بار این کاستیها به دوش خود زنان نیز برمیگردد؛ پراکندهگی و چنددسته بودن زنان دلیل دیگر غیبت آنان در تکتهای فعلی انتخاباتی است. نبود هماهنگی و انسجام در بین زنان یک بار دیگر سبب شد تا آنان این مجال سیاسی را که برای تقویت و بهبود وضعیت سیاسی آنان موثر بود از دست دهند.
چهارم- نپذیرفتن زنان به عنوان یک قوهی موثر از سوی جامعه؛ با درنظر داشت تلاشها و فعالیتها برای برابری جنسیتی و دفاع از حقوق زنان، هنوزهم طی یک ونیم دهه اندیشهی جامعه نسبت به پذیریش زن به عنوان یک قشر موثر تغییر نکرده است. هنوز هم زنان جایگاه شان را در جامعه بدست نیاوردند.
پنجم- نگاه پر وژهای و تجارتی نهادها وسازمانهای مدافع زنان؛ برنامههای پررنگ اما نمایشی نهادهاو سازمانهای که در راستای بهبود وضعیت و توانمند سازی زنان به ویژه در عرصه قدرت و مشارکت سیاسی زنان کار میکنند ثابت ساخت که صرف از نام زن به عنوان یک تجارت برای بدست آوردن سود بزرگ استفاده میکنند. در واقع فهرست نامزدان و معاونان 17 تکت انتخاباتی نشانهی شکست تلخ برای زنان و ناکامی نهادهای مدافع آنان است. چرا که بیش از یک دهه شماری از این سازمانها برای برابری جنسیتی و دفاع از حقوق زنان شعارهای قشنگ سرداده، از توازن جنسیتی سخن گفته اند.
از نگاه دیگر؛ شامل بودن سه زن در تکتهای انتخاباتی رحمتالله نبیل، احمد ولی مسعود و ابراهیم الکوزی، اقدام نیک و پسندیده است اما این توجه جای خالی زنان را پرنکرده و امیدواریها را در زنان زنده نمیکند، چون به استثنای تیم رحمتالله نبیل تیمهای دیگری که زنان در آن حضور دارند برای برنده شدن شانس زیادی ندارند، این وضعیت نشان دهندهی این است که یک بار دیگر این مجال سیاسی از زنان گرفته شد و آنان بار دیگر در صحنهی سیاست افغانستان به حاشیه رفتند. به آن فرصت داده نشد تا در صنحهی سیاست پیشآهنگ باشند نه دنبالرو.
لیست نامزدان و معاونان تکتهای انتخاباتی نشان داد که بازهم با زنان چون گذشته رفتار شد. این بارنیز زنان افغانستانی دیده نشدند، همچنان نگاههای ابزارگونه به آنان پررنگ باقی ماند. این وضعیت نشان داد که باردیگر زنان مهرهای برای برنده شدن خواهند بود؛ نه نیروی برای ترسیم سرنوشت سیاسی کشور. جایگاه واقعی زنان را نیز در سایه حکومت بعدی میتوان از همین حالاحدس زد؛ سال که نیکوست از بهارش پیداست.
نویسنده: سودابه احراری