بد رفتاری و نبود امنیت نسبی در خیابان، چالش زنان افغانستانی
زنان افغانستانی برای به دستآوردن آزادیهای مدنیشان با چالشهای زیادی دست به گریبان هستند. در کنار تبعیض، نابرابری جنسیتی و صدها مشکل دیگر، بدرفتاری و نبود امنیت نسبی در خیابان، از چالشهایی است که همواره نادیده گرفته شده است.
روزی نیست که زنی به قصد کار، تحصیل و یا تهیه مایحتاج زندهگی از خانه بیرون شود و با متلک، جوکهای زننده، فحشهای رکیک و حتا تماس فیزیکی مواجه نشود.
پدیدهی آزارهای خیابانی در بستر اجتماعی خاصی شکل گرفته و با زنجیرهای از عوامل در ارتباط است و دلایل مختلفی در به وجود آمدن آن نقش دارد. از آن جایی که این پدیده، آزادیهای فردی شهروندان را کاهش داده و در مواقعی سلب کرده و آنها را به سوی خانه میراند، به عنوان یک عمل اجتماعی انحرافی شناخته میشود.
به وجود آمدن هر پدیدهای در سطح جامعه نتیجهی عملکرد چندین علل متفاوت است، یعنی زنجیرهای از عوامل موجب میشود تا یک پدیده در سطح جامعه عرض اندام کند. به صورت کل پیدایش انحرافهای اجتماعی از جمله آزار و اذیت خیابانی با متغیرهای مختلفی چون ساخت، شرایط حاکم در جامعه، موقعیتهای ویژه اجتماعی و گروههای مختلفی که فرد با آنها در ارتباط است، وابسته است.
آزارهای خیابانی از لحاظ روانشناختی یک نوع بیماری است. به این معنی که مشکلات روحی و روانی از کودکی در جریان جامعهپذیری از طرف خانواده بر دوش فرد گذاشته شده و این مشکلات به نوعی به عقده بدل شده و فرد در بزرگسالی به محض به دست آوردن شرایط، برای خالیکردن این عقدهها تلاش میکند.
اگر به صورت گستردهتر به این موضوع نگریسته شود، پدیدهی آزارهای خیابانی محصول اجتماع است یعنی بستر اجتماعی موجود در جامعه سبب شده تا این پدیده شکل گیرد.
بیکاری، جامعهپذیری ناقص، نبود کنترول و نظارت اجتماعی و بیتفاوتی افراد جامعه، به عنوان مهمترین عوامل این پدیده شناخته شدهاند.
بیکاری: از مهمترین دلایل پدیده خیابانآزاری بیکاری است. افرادی از اقشار و طیفهای متفاوت سعی میکنند تا با آزار و اذیت زنان و دخترخانمها وقت شان را پر کنند.
سکوت در مقابل آزار: هنگامی که فردی برای یک دختر مزاحمت میکند متأسفانه به دلیل بافت فرهنگی بستهای که در جامعه حکمفرماست، دختر جرأت ندارد تا برای اعادهی حیثیت خود در برابر این عمل واکنش نشان دهد. از طرفی، این دختر مجبور به سکوت میشود چون به مجرد بلندکردن صدایش انگشت انتقاد به سوی خودش بلند میشود. بناً مجبور به سکوت شده و باید به آرامی از این قضیه بگذرد.
جامعهپذیری ناقص: از مهمترین عوامل منحرفشدن یک فرد، بحث نوع جامعهپذیری او است. خانواده اولین محیطی است که فرد، شخصیت خود را در آن میسازد. اگر این خانواده، خانواده سالمی بود و الگوهای تربیتی مناسبی برای اطفال انتخاب کرد، یک شخص سالم به جامعه تحویل داده میشود. اما اگر یکی از افراد خانواده به یکی از اعمال انحرافی، چون خیابانآزاری دست بزند، برای طفل چهار- پنجساله طوری معنا میشود که این کار حقش است و زمانی که بزرگ شد این کار برایش به یک عادت بدل میشود. بناً فرد نمیتواند تمام نقشهایش را به صورت درست در جامعه به عهده بگیرد.
بیتفاوتی افراد جامعه: نوعی بیتفاوتی اجتماعی سبب شده که این پدیده روز به روز در جامعه زیاد شود. مثلاً زمانی که یک دختر مورد آزار قرار میگیرد، افرادی که شاهد این قضیه هستند هیچ عکسالعملی در دفاع از این دختر نشان نمیدهند که این خود سبب افزایش جرأت آزار دهنده میشود.
اما با افزایش آزارهای خیابانی، دستآورد دولت برای کاهش این پدیدهی منفور اجتماعی و نجات زنان از این نوع خشونت چه بوده است؟ این پرسشی است که در ذهن بیشتر متضرران این پدیده شکل میگیرد.
پاسخ این سوال روشن است که حکومت افغانستان همواره به دلیل نداشتن برنامه جامع و کارا برای کاهش پدیده آزارجنسی، خشونت و آزارهای خیابانی در برابر زنان مورد انتقاد قرار گرفته است.
اما مقرره منع آزار و اذیت زنان و کودکان که در سال۱۳۹۴ از سوی وزارت عدلیه ترتیب شده بود، نتوانست در کاهش این پدیده کاری از پیش ببرد و ناکارا ماند. تا این که به پیشنهاد کمیسیون زنان مجلس نمایندهگان، قانون منع آزار و اذیت زنان در سه فصل و ۲۹ ماده ترتیب شد.
با توجه به این که در قانون آمده است که: «کسانی که مرتکب آزار و اذیت زنان و کودکان در محلات عمومی، وسایل نقلیه عمومی و محلات دیگر شوند به جریمهی نقدی پنج هزار تا ده هزار افغانی محکوم میشوند. مرتکبان آزار و اذیت زنان و کودکان در محل کار، مراکز صحی و مراکز تعلیمی و تحصیلی به جریمه نقدی ده هزار تا بیست هزار افغانی محکوم خواهند شد. آزار و اذیت زنان و کودکان در حالاتی که جرم مکرراً صورت گیرد، مجرم استاد، مربی، دکتر یا آمر (رییس) شخص باشد یا جرم منجر به صدمه جسمی و روانی شخص گردد، حالت مشدده را به خود گرفته و مجازات به سه تا شش ماه حبس تبدیل میشود.» اما تااکنون از اجراییشدن این قانون خبری نیست و همهروزه شاهد آزار و اذیت شمار زیادی از زنان در خیابان، پیادهروها، بازار، کوچه و پسکوچهها هستیم.
یکی از پرسشهای اساسی این است که آزارهای خیابانی چه تبعات منفیای بر زنان میگذارد؟
به صورت کل خیابانآزاری تبعات منفی و دایمیاش را روی فرد، خانواده و جامعه برجا میگذارد. این پدیده، ترس، دلهره و اضطراب را در ذهن فرد متضرر ایجاد کرده و فعالیتهای بیرونیاش را محدود میسازد. چیزی که منجر به خانهنشینی و انزوای شخص میشود. به همین ترتیب برخی از خانوادهها دخترانشان را مقید کرده و از کار کردن در محیطهای مختلط باز میدارند. در نتیجه این پدیده منجر به کاهش مشارکت زنان در سطح اجتماع میشود.
هیچ نوع انحراف اجتماعی در سطح جامعه بدون مبارزه و تلاش جدی کاهش نمییابد. بنابراین فرهنگسازی و آگاهیدهی به مردم از کارهایی است که میتواند این پدیده را به صورت نسبی کاهش دهد.
با توجه به تصویب قانون منع آزار و اذیت زنان، همواره انتقادهای از اجرا نشدن آن متوجه دولت بوده و است. بنابراین یکی از راههای کاهش این پدیده و آماده ساختن جامعهای نسبتاً امن برای زنان و دختران، توجه جدی دولت در عملیساختن این قانون است.
نویسنده: سودابه احراری