فریبا؛ دختری با آرزوهای بزرگ و فعالیتهای زیاد در عرصۀ سینما
“آرزو دارم تا به عنوان یک بانو، با کارهای هنری خود، بتوانم دیدگاه مردم را در مورد هنر تغییر بدهم تا همه بدانند که در افغانستان نیز هنری بنام سینما وجود دارد”. بخشی از صحبتهای فریبا نبیزاده است.
فریبا دختری با آرزوهای بزرگ و فعالیتهای زیاد در عرصهی هنر سینما و تئاتر است. برای آشنایی بیشتر گفتگویی را با او ترتیب دادهام که در ادامه میخوانید.
معرفی
فریبا نبیزاده هستم. در یک خانوادهی تحصیلیافته و فرهنگی در سال 1372 دیده به جهان گشودم. تحصیلات ابتدائی خود را در لیسه محراب الدین کابل، تحصیلات متوسطه خود را در لیسه فتح هرات و دورهی لیسه خود را در مکتب گوهرشاد بیگم به اتمام رساندم. در سال 1390 بعد از سپری نمودن آزمون کانکور مؤفق به راهیابی در دانشکدهی هنرهای زیبا دانشگاه کابل مصروف فراگیری دانش تئاتر شدم و بلآخره در سال 1394 سند فراغت خود را از این رشته بدست آوردم.
پرسش: فریبا چه وقت احساس کرد که میتواند هنرپیشه شود؟
پاسخ: با آغاز دورهی تحصیلی در رشتهی تئاتر و با اولین تجربهی خود در اجرای نمایشنامه ویلیام شکسپیر، احساس کردم که میتوانم به عنوان یک هنرپیشه موفق به صحنهی هنر ظاهر شوم.
پرسش: در مورد فعالیتهای هنری تان بگویید؟
پاسخ: نقش داشتن در دو نمایشنامهی رویایی نیمه شب تابستانی از (ویلیام شکسپیر) و (دشمن مردم از انریک اپسین)، بازی کردن در نمایشنامه شوهر خیالی و داستان زمستان از (مولیر)، نقش داشتن در نمایشنامه خواستگاری از (آنتونی) که در اولین جشنوارهی دانشجویی برنده جایزه بهترین هنرپیشهی زن شدم، هنرنمایی در نمایشنامه مشت ربل، پسران آفتاب، و کابلی والا که اجرای آن فقط در جشنوارهی Hepping هندوستان بود و سه بار اجراء شد، اشتراک در کارگاههای مختلف در زمینة تئاتر و سینما، سهم داشتن در بعضی از نمایشنامههای دیگر که به مناسبتهای خاص مثل روز دانشجو و یا روز جوانان و… نشان داده میشدند، نقش داشتن در فیلم «سکوت» که در اولین جشنواره دانشجویی سینما برنده جایزه شد و من نیز بدلیل فعالیت در بخش سینما تقدیر شدم، و ایفای نقش در سریال ها و نمایشهای دیگر از جمله زرغونه، روز شبانه، سگ بالای گوسفند و سریال بین من و تو (که در سال اول دانشجویی عضو ارکستر موسیقی نیز بودم، من تنها یک اجراء در آن داشتم و آن هم در هشتاد و پنجمین سالگرد دانشگاه کابل در مقابل رئیس جمهور اسبق افغانستان بود) و بلآخره در زمان های اخیر کار کردن با گروپ سرخ و سفید و سهم داشتن در نمایشنامه شیطنتهای قسیم از جمله فعالیتهای عمده هنری من است.
پرسش: میخواهید از طریق هنر سینما به چی برسید؟
پاسخ: میخواهم با هنرمند بودن در استیژهای بزرگ دنیا هنرم را به نمایش بگذارم و به نمایندگی از بانوان افغانستان با هنرمندان مطرح و مشهور دنیا کار کنم.
پرسش: از چالشها و مخالفتهایی که سد راه فعالیتهای تان بوده و یا است بگویید؟
پاسخ: مخالفتهای اقارب در گذشته و در زمان حال و وجود رقابتهای ناسالم که مانع پیشرفت میشوند، از جمله چالشهای بزرگی است که تا حال من با آنها روبرو شده ام.
در زمان انجام این فعالیتها بارها و بارها تهدید شدم و گاهی هم مورد لت و کوب قرار گرفتم اما حمایت نزدیکانم برایم قوت قلب شد و مانع از دست دادن انگیزهمن از انجام کارهایم شد.
پرسش: به نظر شما چقدر فعالیتهای هنری تان روی سایر زنان میتواند تأثیر گذار باشد؟
پاسخ: از آنجایی که هنر تئاتر در یک جامعه میتواند به عنوان یک معلم نقش خود را ایفاء کند. تئاتر میتواند راهنمای خوبی برای افراد جامعه باشد تا از طریق آن عقاید و باورهای بیبنیاد و بیاساس خود را کنار بگذارند. مشخصا تأثیرات آن روی زنان این خواهد بود که تمام ناگفتهها و دردهای مشترک شان از طریق تئاتر به نمایش گذاشته میشود تا هم انگیزهای برای شان باشد تا در مقابل ناهنجاریهای جامعه تسلیم شوند و هم مشت آگاهی زنان را به صورت افرادی خواهد زد که همواره حق و حقوق زنان را پایمال کرده اند.
همچنان من با هنر خود تلاش میکنیم تا سایر زنان را نیز تشویق کنم تا هنرمند شوند و هراس خود را پیرامون هنرمند شدن و به نمایش گذاشتن مشکلات خود کنار بگذارند و برای سایر زنانی که هنرمند نیستند نیز خاطر نشان بسازم که جامعه هنرمندان زن را نیز میپذیرد و آنها نیز میتوانند در راستای ایجاد اصلاحات و تغییر سهم داشته باشند..
پرسش: از نظر شما، دیدگاه مردم نسبت هنرمندان زن در سینما چگونه است؟
پاسخ: مردم دیدگاههای متفاوتی دارند. بعضیها هنر را میشناسند و هنرمند را تشویق میکنند اما متأسفانه در کشور ما تعدادی همواره مخالف هنر بودند و برای زنان هنرمند لقب بداخلاق را میدهند.
پیام آخر فریبا برای سایر دختران چه خواهد بود؟
پیام من برای سایر دختران این است که هیچگاه تسلیم دیدگاههای بیاساس نشوند و همواره تلاش خود را به بدست آوردن هر آنچه دوست دارند و عشق میورزند، اختصاص دهند. از هیچ فردی در زندگی ترس نداشته باشند زیرا سرنوشت شان را جز خودشان کس دیگری نمیتواند بصورت باید آن رقم بزند.
ترتیب: ضیاگل عظیمی