زنان و انتخابات؛ سوژه یا ابژه؟
با نگاهی آسیبشناسانه به تاریخ صد سال اخیر افغانستان مبرهن میگردد که زنان در این درازنا اولین قشر آسیبپذیر از تحولات ناشی از تصامیم درست و نادرست تصمیمگیرندهگان بودهاند. از شکوفایی وضعیت زنان که بانی آن شاه امانالله خان بود گرفته تا صفحه تاریک تاریخ افغانستان در دوران طالبان و پژمردهگی وضعیت سیاسی، اجتماعی زنان، این گروه به عنوان موضوع همواره در معرض اساسیترین تحولات کشور قرار داشتهاند. شاه امانالله خان بعد از این که به پادشاهی میرسد، با جمعی از همفکران و یارانش برای بهبودی وضعیت زنان آستین بر میزند، از نخستین اقدامات شاه آزادی در پوشش زنان و ایجاد فرصتهای تحصیلی برای آنان بود که به همین سبب نیز در سال ۱۹۲۴ میلادی با موجی از مخالفتهای مذهبیون و سنتگرایان مواجه شد، تا بالاخره در سال ۱۹۲۹م مخالفتهای مذهبی و سنتی اوج گرفت و حکومت شاه تجددطلب سقوط کرد و یک بار دیگر زنان به حاشیه زده شدند.
از دوران شاه امانالله خان الی حکومت طالبان وضعیت زنان به شکل متعارف و سنتی، که مولفههای آن آزادی نسبی در بیرون از منزل، بچهداری و خانهداری بود ادامه پیدا کرد. این وضعیت نزدیک به یک قرن ادامه یافت تا این که روی دیگر سکه در تاریخ سیاسی افغانستان نمایان شد و این بار در جهت عکس، حکومتی به نام طالبان با قیودات لجامگسیخته زنان را به معنای واقعی به پسخانههای تاریخ راند. با توجه به دو نوع نگاه تندروانه در «انسداد» و «آزادی نسبی» زنان در زمانهای متفاوت دیده میشود که زنان همواره موضوع سیاسی بودهاند نه عامل امر سیاسی. در آنسوی خط نگاه امانی به زنان و در اینسو نگاه طالبانی، واقعیت موضوعیت زنان در سیاست را به خوبی حکایت میکند. اینجا است که نقش زنان هم در دموکراسیها و هم در حکومتهای خودکامه تجلی پیدا میکند. این تجلی چه در جهت به فراز آوردن زنان باشد یا به فرود بردن آنان، مهم این است که زنان سوژه بودهاند. در اینجا سوالی پیش میآید که وضعیت زنان در هفده سال گذشته و در تجربهی دموکراتیک چه روایتی داشته است؟
هفده سال تجربهی دموکراسی در حیات جدید افغانستان با دو دور انتخابات پارلمانی و سه دور انتخابات ریاست جمهوری مسیری زیگزاگی، توأم با فراز و فرودی را داشته است. این واقعیت را نمیتوان کتمان کرد که در کشورهای پسامنازعه که به یکبارهگی دموکراسی در آن نمو مییابد، در بسا موارد نهادینهسازی مولفههای اساسی دموکراسی که یکی از این مولفهها برگزاری انتخابات برای تعیین نماینده و یا رییس جمهور میباشد، با چالشهای زیادی مواجه میشود و گاهی آن را به امری سمبولیک و در یک واژه به «تمثیل» دموکراسی مبدل میسازد تا تحقق دموکراسی. در چنین فضای وارونهای آنچه در دموکراسیهای به ظاهر دموکرات بیشتر روی آن تأکید میشود، نقش فعال، مؤثر و البته سمبولیک زنان و جایگاه آنان در تعاملات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. افغانستان هم البته از این امر مستثنا نیست.
از آغاز حیات جدید افغانستان که زایش آن به کنفرانس اول بن (۲۰۰۱ م) بر میگردد، بحث زنان و جایگاهشان در ساختارهای سیاسی و اجتماعی کشور یکی از موارد مهم و قابل تعمق بوده است. بر اساس فیصله این کنفرانس، در ساختار حکومت میباید ۳۰ فیصد برای خانمها اختصاص مییافت، در پارلمان نیز فیصدی مشخصی برای زنان اختصاص داده شد. اما مهمترین بحث که ذهن هر زن این سرزمین را ممکن است مشغول بدارد این است که علیرغم این همه تمهیدات و احتمالاً مصرف میلیونها دالر پس از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ آیا وضعیت زنان افغان اعم از با سواد و بیسواد، شاغل و خانهدار تغییر کرده است یا خیر؟
باور من به عنوان یکی از زنان این سرزمین که در ده سال اخیر در کشور تحصیل و کار کردهام این است فعالیتهایی که در ۱۷ سال گذشته با موضوعیت زنان صورت گرفته است، ابعاد روبنایی داشته نه زیربنایی. آنچه در مورد زنان گفته شده است بیشتر شعار بوده است تا عمل، سمتهایی که برای زنان داده شده است بیشتر سمبولیک بوده است تا واقعی. یکی از این نمونهها پارلمان و نقشآفرینی زنان در این نهاد بوده است. پارلمان فقط یک نهاد نیست، محلی است که در آن میتوان سرنوشت میلیونها انسان را با اتخاذ تصامیم درست یا بالعکس رقم زد و با تصویب قوانین آینده یک نسل را ساخت. اما با وجود کرسیهای اختصاص داده شده به زنان قانونگذار، یک سری قوانین که با آنها سرنوشت زنان را میتوان تغییر داد، هنوز هم نزد پارلمان گروگان است. مثال واضح آن قانون منع خشونت علیه زنان است که هنوز هم در حد یک بحث بی فرجام باقی مانده است. با در نظر داشتن همین مورد، با نگاه واقعگرایانه به کارکرد کمیسیونی تحت نام «کمیسیون زنان» دیده میشود که در دو دور گذشتهی پارلمان، مهمترین دستآورد این کمیسیون به جز از کارهای روزمره و دعوت از چند وزیر، چیزی بیش نبوده است. از عمر فعالیت کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان نیز در چهار زون، کشور حدود هفده سال میگذرد. علیرغم پولهای هنگفتی که به نام زنان سرازیر میشود، هنوز هم زنان قربانی عظیم خشونتهایی از جنس تجاوز جنسی، سوختن، زدن و بریدن اعضا هستند. پولهای بیشماری به نام زنان هزینه شد، اما جز منافع برخی از زنان پروژهگیر، تغییری در وضعیت زن افغان به میان نیامده است .
زنان که همیش موضوع سیاست بودهاند، هنوز هم در چنین جایگاهی قرار دارند، با وجود سیل عظیم کمکهای مادی و حمایتهای معنایی جامعهی جهانی ما نتوانستیم زن را از موضوع به عامل ارتقا ببخشیم، هنوز هم سرنوشت زنان افغان به بازی گرفته میشود. هنوز هم ستم سنتها جرأت و اعتماد به نفس صدها زن این سر زمین را کوبیده است. در یک مقطع، سنتگرایان ما را به حاشیه زدند و در برههای دیگر افرطگرایان مذهبی. در این انتخابات همچنان زنان و مردان قانونگذار وارد پارلمان خواهند شد، اما این ورود به خانه ملت با چه برنامهای همراه خواهد بود؟ روند انتخابات با کامیابی تعدادی از زنان پایان خواهد یافت، اما چه تغییر و دگردیسی پایدار و معناداری را در وضعیت زنان به بار خواهد آورد؟
منبع: هشت صبح