اخبار را دنبال نمیکنم تا مانع فیلمسازیم نشود
الکا سادات از مشهورترین زنان فیلم ساز افغانستان است که با وجود سن کم کارنامه درخشانی دارد. چندی پیش بی بی سی فارسی فیلمی از او با عنوان «در دهکده ای که ناقص العقلم می دانند» پخش کرد که زمینه ای شد برای آشنایی بیشتر من با خانم سادات. خانم سادات با وجود مشغله های فراوانی که داشتند پاسخگوی پرسش های من شدند که در ادامه می توانید متن گفتگو را بخوانید.
پرسش: خانم سادات لطفا کمی از بیوگرافی خود برای خوانندگان ما بگوید؟
من در سال 1988 در هرات- افغانستان تولد شدم، بعد از حکومت طالبان در سال 2003 همزمان که شامل مدرسه بودم، همراه با خواهرم (رویا سادات ) مؤسسه فیلم سازی «خانه فیلم رویا» اولین مؤسسه فیلمسازی زنان را تاسیس کردیم و بعد از آن در ساخت فیلم (سه نقطه)با کارگردانی رویا سادات ، به عنوان طراح لباس شروع به کار کردم. بعد از ساخت چندین مستند در افغانستان به ایتالیا رفتم و سینما را آنجا خواندم، تا حال بیش از 30 فیلم مستند ساختم که بیشتر این فیلمها در جشنواره های مختلف دنیا اشتراک کردند. 20 جایزه داخلی و خارجی را دریافت نمودم و همچنان در جشنواره های مختلف داخلی و بینالمللی به عنوان هییت داور نیز اشتراک کردم. در سال 2013 جشنواره بین المللی فیلم زنان- هرات را برگزار کردیم و من دبیر این جشنواره هستم.
فیلم مستند «قصه های شب افغانستان» آخرین کارم در افغانستان است که زندگی و جنگ سربازان «کماندوی های ویژه» ارتش افغانستان در خط اول جبهه را به نمایش می گذارد، این مستند با پشتیبانی جشنواره بین المللی« ایدفا» از صندوق « IDFA Bertha Fund» در افغانستان ساخته شد و اولین نمایش بین المللی آن در مهمترین جشنواره مستند جهان ایدفا در بخش نمایش ویژه در شهر آمستردام هالند(هلند) بود. این فیلم جایزه تندیس طلایی «رمی» را از جشنواره «ورلد فست هوستون» آمریکا، تندیس بهترین مستند بلند از جشنواره بین المللی فیلم های افغانستان در سوید(سوئد) و همچنان جایزه بهترین فیلم به کارگردانی یک زن را از جشنواره فیلم های مستند افغانستان در استهکلم را بدست آورد.
پرسش: چه ظرفیت هایی مستندسازی داراست که شما به آن روی اوردید؟ و چرا موضوع زنان را دستمایه فیلم های خود قرار دادید؟ موضوعی که به نظر می رسد فیلم ساختن در مورد آن در افغانستان آسان نباشد .
برای من، فیلم مستند تصویر و صدای واقعی زندگی است پرداختن به آن و بهره گیری از ظرفیتهای آن بستگی به سازنده فیلم مستند دارد، در حال حاضر بعضی از فیلمهای مستند، ضمن ارزشهای والای هنری، از جمله ی معتبرترین مدارک تاریخی اند. من در زندگی ام شاهد خشونت ها و نابرابریهای فراوانی بودهام و بیشتر این خشونت ها علیه زنان و کودکان بوده است. این شاید یکی از عواملی باشد که من در کارهایم تلاش کردم تا گوشه ی از صدا های خفه شده زنان افغانستان را زنده کنم، زنان و کودکانی که بیشتر شان مجبور هستند با نابرابریهای فراوان زندگی را ادامه دهند.
پرسش: چه شد که شما در مورد کماندوهای ویژه فیلم ساختید؟ و ایا بودن در کنار انها برای شما سخت نبود؟ ایا در جنگ ها و درگیری ها حضور داشتید؟
اینکه سربازان ارتش در قرارگاه ها چگونه زندگی می کنند، چگونه و برای چه هدفی می جنگند؟! همیشه برای من سوال بود. آنها از اقوام و مناطق مختلف افغانستان کنار هم زندگی می کنند و می جنگند، این برایم مهم بود که بدانم آنها این مسئولیت و وظیفه پرخطر را بخاطر وطن انجام می دهند و یا به خاطر پولی که بابت آن دریافت می کنند! قبل از آن هیچ تصویر و معلوماتی از روش های جنگ و شیوه زندگی آنها نداشتم.
یک سال قبل از شروع فیلمبرداری برای تحقیق به یکی از قرارگاه های ارتش افغانستان رفتم، آنچه که آنجا دیدم برایم عادی نبود، محیط کاملا مردانه، پرخطر و در نگاه اول خشن باعث شد که از ساخت این مستند منصرف بشوم و اطرافیانم نیز موافق به ساخت این مستند نبودند. همه از موانع، مشکلات و خطرات برای یک زن در کنار سربازان حرف می زدند اما من همچنان ذهنم درگیر این موضوع بود و آرام نبودم.
این اولین بار بود که تصور می شد نمی توانم تصمیم خود را عملی کنم، با یک تحقیق دوباره کار فیلمبرداری این مستند را شروع کردم.
در شروع برای من و آنها بسیار سخت بود، آنها با من و گروه ما خیلی بیگانه بودند و تعدادی از آنها حضور یک زن در کنار مردان را نمی پذیرفتند. در گوشه ی از فیلم نیز این موضوع دیده می شود. اما با گذشت زمان و آشنایی بیشتر با شخصیت های اصلی فیلم بخصوص قوماندان آن قرارگاه کار فیلمبرداری برای ما ساده تر شد، با این وجود هر لحظه مشکلات و تهدید های امنیتی وجود داشت و ساخت این مستند از دشوارترین کارهایم تا به حال بوده است.
این گروه بیشترین عملیات خود را طی شب انجام می دهد و من فقط در گشت زنی ها و عملیات روزانه با آنها بودم اما در عملیات شبانه که تخصص اصلی این گروه بود، حضور نداشتم .
پرسش: شما در فیلم Half Value Life زندگی زنی را نشان می دهید که دادستان (ثارنوال) زنان در هرات است و تلاش می کند تا مردانی را که مرتکب خشونت های مختلف علیه زنان می شوند را محاکمه کند. در ابتدا ما شاهد زنی جوان هستیم که در طول فیلم هم چندبار دوربین به او برمی گردد، زنی که در بیغلوله ای زندگی می کند. گویی آن خانه خرابه نشانی از سنتی است که زندگی زنان را با هزاران مشکل روبرو کرده است. همچنین شاید این زن به نوعی نماینده همه زنان زجرکشیده افغانستانی باشد. این برداشت من از فیلم هست نمی دانم چقدر برداشت من با انچه شما به عنوان سازنده فیلم در نظر داشته اید، همخوانی دارد؟ کمی در مورد این فیلم توضیح دهید و اینکه صحنه های حمله به خانه خانم بشیر را چگونه ثبت کردید؟ آیا اجازه داشتید با دوربین همراه او همه جا بروید؟ برخورد افرادی که شما را در حال فیلمبرداری می دیدند چطور بود؟
فیلم Half Value Life درواقع دو نام دارد، نام فارسی فیلم «در دهکده ای که ناقص العقلم می نامند» است، چون ما نتوانستیم معادل مناسبی به انگلیسی پیدا کنیم، نام انگلیسیاش را با کمی تفاوت انتخاب کردیم، فیلم، زندگی سه دسته از زنان در افغانستان را نشان می دهند، دسته اول زنانی که مبارزه می کنند و علیه خشونت ها و نابرابریها ایستاده اند، دسته دوم زنانی که مورد خشونت قرار گرفتهاند و دسته سوم زنانی که زندگی نسبتا عادی دارند اما از حقوق خود آگاه نیستند و نیاز به آگاهی دارند. صحنه های که شما آن اشاره کردید با نظر شما موافقم، صحنههای سمبولیک است، زنی را نشان می دهد که زندگی تقریبا عادی دارد و با آگاهی از حقوق زنان و خشونت های موجود در جامعه، اقدام به بیرون رفت از وضعیت می کند. برای ساخت این مستند حدود 10 ماه من مصروف فیلم برداری بودم،.در شروع فیلم برداری خانم بشیر ثارنوال یکی از بخشهای ثارنوالی بود و در جریان فیلم بردای این مستند بود که خانم بشیر رئیس ثارنوالی شد و این باعث شد تا تغییرهای مثبتی در ارائه معلومات به خبرنگاران در اداره ثارنوالی بوجود آید. بعد از آن من راحتتر توانستم کار فیلم برداری را در داخل اداره ثانوالی ادامه دهم؛ در صورتی که قبل از آن فیلم برداری از داخل ثارنوالی و صحبت با کارمندان کار ساده ی نبود. همچنان زنانی که به ثارنوالی مراجعه می کردند بیشتر شان موافق به حضور در فیلم نبودند. این باعث میشد تا روزهای بیشتری با خانم بشیر باشم. تصاویر انفجار در خانه خانم بشیر را از رضا شیرمحمدی خبرنگاری که در صحنه حضور داشت گرفتم، آن زمان من هرات نبودم . من با برخورد های مختلف مردم همیشه مواجه بودم، بخصوص زمانی که تازه شروع به کار کرده بودم، آن زمان آشنایی مردم با سینما و تلویزیون مانند حال نبود. جامعه شرایط سخت و تاریک زمان طالبان را پشت سر گذاشته بود و فیلم ساختن و کار سینمایی برای یک زن را خیلیها نمی پذیرفتند.اما خیلیها هم بودند که با اشتیاق فراوان با من همکاری می کردند. تعدادی هم تصور می کردندکه من شاید خارجی باشم و با من انگلیسی حرف میزدند!خوشبختانه در حال حاضر برخورد مردم با سینِما و سینماگران بهتر شده است.
پرسش: لطفا کمی از موانعی که زنان فیلمساز و هنرمند در افغانستان با آن دست به گریبان هستند بگویید و اینکه شما چگونه می توانید از این موانع و تهدیدها ، فرصت بسازید؟
مشکلات امنیتی و عدم دسترسی به مناطق بیرون از شهرها، نبود امکانات تخنیکی(تکنیکی) کافی و باورهای غلط از مشکلات عمده برای فیلم سازهای مرد و زن در حال حاضر محسوب میشود. اما من همیشه در زمان کار مشکلات امنیتی و باورهای غلط را نادیده می گیرم و حتی اخبار را دنبال نمی کنم برای اینکه شاید خبری بشنوم که مانع رفتنم به کار شود.
پرسش: در حال حاضر آیا پروژه جدیدی در دست دارید؟
آخرین کارم ساخت مستندی برای یکی از شبکههای تلویزیونی در کشور هلند بود که در سال 2017 از شبکههای تلویزیونی هلند نمایش داده شد و فعلا مصروف تحقیق برای یک مستند هست..در مورد این مستند نمی خواهم بیشتر معلومات دهم چون هنوز مطمئن نیستم که خواهم ساخت یا نه!
پرسش : آیا در افغانستان امکان تحصیل در رشته فیلمسازی و کارگردانی هست؟ و چقدر از جوانان به این رشته علاقه دارند، به خصوص زنان؟
در حال حاضر شرایط و امکانات نسبتا خوبی برای تحصیل در رشته سینما و ساختن فیلم در افغانستان وجود دارد، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه کابل در سالهای اخیر بگونه جدی و تخصصی تر فعالیت دارد و سینماگران در داخل و خارج از کشور فعالیتها و دست آوردهای خوبی برای سینمای افغانستان دارند؛ به طوری که فیلم سازهای افغانستانی با ساختن فیلمهای معیاری توانسته اند در جشنواره های مختلف و مهم دنیا اشتراک کنند و جوایزی را بدست آورند. با اینکه کار سینمایی در افغانستان به ویژه برای زنان با مشکلات متعددی همراه است، خوشبختانه زنان با ایستادگی و مبارزه توانسته اند در بخشهای مختلف سینِما بخصوص کارگردانی و بازیگری خوب ظاهر شوند و این امیدواری های خوب را برای آینده سینِمای افغانستان به همراه دارد.
پرسش: ایا بین فیلم سازهای زن ایرانی و افغانستانی ارتباطی وجود دارد یا خیر؟ و اینکه در ایران چگونه می شود فیلم های شما را دید؟
جشنواره بینالمللی فیلم زنان- هرات، یکی از مثالهای خوب در جهت ارتباط و همکاری فیلمسازهای افغانستانی و ایرانی است. من جز تیم کاری این جشنواره هستم و ما سالانه فیلمهای زیادی از سراسر دنیا همچنین از فیلم سازهای ایرانی در بخشهای رقابتی جشنواره داریم . در پهلوی آن ما تلاش کردیم تا همه ساله فیلم سازها و بازیگران ایرانی را به افغانستان دعوت کنیم طوری که در دور قبلی جشنواره، خانم رخشان بنی اعتماد و خانم مهناز افشار مهمانان ما از کشور ایران بودند.
با آرزوی موفقیت بیشتر برای شما و سپاس از وقتی که در اختیار دیگری قرار دادید.
ترتیب: مریم رحمانی