صنم عنبرین: «بگذار خودم باشم»
شعر شبیه اتفاقی است که بخواهی نخواهی میافتد. و چاپ مجموعه اشعار هم از آن دست مجموعه اتفاقهایی است که همیشه وقتی میافتد قشنگی یک اتفاق را به تصویر میکشد چون شعر جهانی از قشنگی واژههاست و حرفهایی برای گفتن از زیباییها و معنا بخشیدن به جهانی به واژگان. اما در میان تمام خبرهای که مرتبط با زنان است وقتی یک خبر خوب از جنس شعر و چاپ یک مجموعه شعری یک زن میخوانیم میدانیم که ناگفتههایی زیادی از زندگی و تجربه زنان را به زودی خواهیم خواند و آن هم در قالب سروده های گوناگون.
چند هفته گذشته مجموعه سرودههای صنم عنبرین به نام «بگذار خودم باشم» رو نمایی شد و به همین بهانه فرصتی پیش آمد تا در مورد این مجموعه شعر با او گفتوگوی کوتاهی داشته باشم.
پرسش: صنم عزیز؛ در مورد چاپ کتاب «بگذار خودم باشم» و محتوای این کتاب برای ما معلومات بده، سرودههای این کتاب بیشتر در چی قالبی است؟
با سلام خدمت دوستان عزيزى كه اين مصاحبه را مىخوانند و با تشكر از شما که اين بار مرا براى مصاحبه انتخاب نموديد.
پاسخ: مجموعه ( بگذار خودم باشم ) در بر گيرنده صد و شش سروده است و قالبهای مختلف شعری دارد يعنى عروس شعر به هر گونه كه قد بلند كرده خواستهام به همان قالب بسرايمش و در ضمن جستجوى خودم هم بوده تا در شيوههاى مختلف طبع آزمايى نمايم.
پرسش: از رونمایی کتاب بگوئید چطور بود و چگونه استقبال شد؟
پاسخ: محفل رونمايى كتاب عالى بود و استقبالش بيش از انتظار و حد تصور من بود. در آنروز كه حال و اوضاع كابل با انفجار و انتحار ناجوانمردانه بد بود من انتظار نداشتم خيلىها بتوانند در برنامه اشتراك كنند اما همراهى دوستان عزيز و مردم خوب مانرا داشتم و اين مايه خوشحالى من است.
پرسش: صنم جان این کتاب حاصل چند سال سرودنهایت است و چطور شد که اقدام به چاپ کردی؟
پاسخ: بيشتر شعرهاى اين مجموعه حاصل شش سال سرايش است و دليل اقدام به چاپ و نشر اين دفتر، شايد به دنبال آن بودم که برای رفع مشكلات، فريادهايمان را هر سو برسانيم و از طرف دیگر هم ما شاعر زن و دفتر شعر زن كم داريم و اين نتيجهی جدا ماندن زنان از مطالعه یاد گیری در دوران گذشته است و از سوی دیگر هم میخواستم نگر و ارزیابی خوانندگان شعرم را از مجموعه اول تا دوم داشته باشم .
پرسش: همواره شنیدم که میگویند چاپ کتاب حس بسیار خوبی به صاحب اثر میدهد برای خودت چطور؟
پاسخ: چاپ و نشر کتاب تازه واقعا یک تجربه لذت بخش است و من هم از این اتفاق خوشحالم که سر انجام این آفرینش را داشتم.
پرسش: طبیعی است که در برنامههای رونمایی کتاب نقد و نظراتی وجود دارد، آیا ازین رویکرد و گفتنیها راضی بودی؟
پاسخ: چگونه مىتوان راضى نبود آن روز حضور پر مهر و ارزنده دكتر خالده فروغ را كه گردانندگى برنامه را داشتند در كنار داشتم و روى سرودههايم نقد و نگر ژرف محترم قيوم قويم استاد دانشگاه، شاعر و نويسنده توانا استاد گلنور بهمن و سينماگر مستعد دكتر صحرا كريمى عزيز. من شادمانم بزرگوارانی که در مورد سرودههایم سخن راندند با ضمیر آگاه و طبق موازین شناخته و اصول مورد قبول قرار دادهای ادبی حرف زدند.
پرسش: در افغانستان بیشتر خود صاحب اثر هزینه چاپ را متقبل میشود و اکثریت از این وضعیت شکایت دارند خودت چی تجربهای داری؟
پاسخ: مجموعه ( بگذار خودم باشم) را انجمن قلم چاپ كرده است .
پرسش: در مورد نام کتاب کمی معلومات بدهید وچقدر فضای غربت و مهاجرت روی سرودههای این مجموعه تاثیر گذاشته ؟
پاسخ: عنوان کتاب ازغزلی سود جست و بارور شد که بیشتر توقعات اجتماعی زن را در آن رنگ ریخته بودم .کوچ اجباری و غربت چنانچه از نامش پیداست شکننده است. تنهایی و غربت بیشتر باعث شد تا شعر دم و باز دم من شود و من یخ غربت و سرگردانیهای جبری را لای واژهها حل نمایم.
دو نمونه از اشعار این کتاب برای خوانندگان عزیز
خشم را پايان بده، خون مرا فرياد كن
از شب و خفاشﻫﺎ جان مرا آزاد كن
سينهى من بقچهى زخم است، بازش كن دگر
در انارستان دل، فصلى ز عشق آباد كن
شب تهى از درد پرواز، آفتاب انگار كور
اى رفيق راه آبى، آسمان ايجاد كن
ابر در اين خشكسالى قاصد باران نشد
از حضور قطرهﻫﺎ در بزم دريا ياد كن
*
دخترم! مادر شدن دردیست در تکرار جنگ
نه بگو! بر مرگها، با عاشقی بیداد کن
صنم عنبرين
/////
آغاز ديگر …
انتظار از من به تنگ آمد سفر آغاز شد
در همه دیوار ها آواز در آغاز شد
چون چراغ کوچکی در جنگ با شبهای درد
آنقدر در خود تپیدم، تا سحر آغاز شد
سرنوشتم بازی امنیت و تسلیم و، من
تا سخن از عاشقی گفتم خطر آغاز شد
این زمین معتاد باروت است و من معتاد عشق
خواب می بینم که تاریخ دگر آغاز شد
کوه بودم با صبوری های بی فرجام خویش
در خودم آتش زدم، زیر و زبر آغاز شد
مثل حوا رانده از كاخ بهشتم، راضى ام
تا که (نه !) گفتم، ز عصیانم بشر آغاز شد
ترتیب: نسیمه همدرد
ودد اشعار خانم عنبرین آن شکر و شوق نشاط و عصیانگری که در سروده های قبلی بود دیگر نیست گویا آن حال و شوق فروکش کرده و شاعر در حال نزول از اوج به حضبض است
.