سهم زنان افغانستانی از هشت مارچ چیست؟
روزی، به نام زن مسما وسالهای زیادی نیز از آن تجلیل شده اما صداهای زیادیست که شنیده نشده، حقهای زیادیست که پایمال شده، و هنوز هم زنان زیادی از خشونت و رفتار غیرانسانی، روی به خودکشی، خودسوزی، فرار از منزل و… میآورند.
در هشت مارچ که گذشت، در محافل بیشماری شرکت کردم، که محتوای آن به شعر و شعار، اگر کوتاهتر کنم، به دروغ خلاصه میشد.
شعارها، آیات و احادیث بیشماری در مورد جایگاه زنان شنیدم، که بعید میدانم تا هشت مارچ دیگر لازم به یادآوری نباشد.
مردان زیادی ادعای روشنفکری و باور به مساوات کردند، اما اینکه در خانهی شان چه میگذرد؛ خدا میداند.
تعدادی زنان نیز فعالیتهای نمایشی انجام دادند، شماری دیگر تقدیر شدند، برخی دیگر مظلومنمایی کردند و مورد ترحم قرار گرفتند.
سهم زنان از این روز چه بوده است؟
حقیقت تلخ در این میان این است که باز هم، فردا اگر زنی در مقابل تعصب قد علم کند، سرنوشت فرخنده را تجربه خواهد کرد، و یا اگر زنی بخواهد طعم عشق را بچشد، چون رخشانه سنگسار خواهد شد و قاتلان آنها منتظر طعمهی بعدی خواهند بود.
یا هم در بهترین وضعیت ممکن، از سوی دستگاه قضایی فاسد، به چندسالی حبس محکوم خواهند شد.
چه تضمینی وجود دارد که مسوولان به وعدههایی که در هشت مارچ میدهند، عمل کنند!
چیزی به چهارمین سالگرد شهادت فرخنده به دست عدهی انساننما نمانده است، اما کجاست عدالتی که در حق فرخنده تطبیق شده باشد.
ما زنانی که امروز که دم آزادی و برابری در هر هشت مارچ میزنیم و با یک سپاسنامه فکر میکنیم به اوج رسیدهایم، آیا تا کنون فکر کرده ایم که در برابر فرخنده چه مسوولیتی داشته ایم؟!
برای فرخندههای دیگر چه پاسخی خواهیم داشت؟!
باورهای غلط، قانونهای نانوشته و من دراوردی، استبداد و فقر فرهنگی؛ هنوز هم از زنان قربانی میگیرد.
در چندین سال گذشته که تعدادی شعار حقوق زن سر داده اند، واژهی زن مبدل به پروژه شده و بسیاری، از این راه کسب درآمد کرده اند که دولت نیز از این قاعده مستثنا نیست.
باید یادآور شد که گوش زنان و مردان این وطن، از شعارهای حقطلبی برای زنان، پر شده است.
برای حل چالشهای موجود سد راه زنان، زنان باید به یک وحدت، انسجام، خودباوری و همدیگر پذیری برسند، تا بتوانند مشتی محکم شوند، بر دهان کسانی که هنوز هم تصویر ذهنی شان از زن، به مثابهی یک جنس است واینگونه روی زن سرمایهگزاری میکنند، آنهایی که هیچگاه، حق انسانی زن را به رسمیت نشناخته اند و مردانی که سعی میکنند، از هر راه ممکن، حاکمیت خود را بر زنان حفظ کرده و به هیچ قیمتی این تسلط را از دست ندهند.
پس بهتر است برای رسیدن به مساوات و عدالت به هم بپیوندیم ظرفیت های مان را بلند ببریم و خودمان برای خود تصمیم بگیریم، زیرا به باور من برنامههای نمادین، فعالیتهای نمایشی و آه و نالهی مان راه به جایی نخواهد برد و پس از مناسبتهایی چون هشت مارچ، همان آش است و همان کاسه است.
در غیر این صورت همهی ما زنانی که دم از حق و حقوق؛ و رسیدن به مساوات میزنیم، در برابر شهیدان مظلومی چون فرخنده؛ شرمسار خواهیم بود و بهتر است مهر سکوت بر لب بزنیم.
نویسنده: سیمین صدف