بررسی عوامل افراطیت در افغانستان

افراط‌گرایی یا بنیادگرایی توصیفی برای تمایلات رفتاری و ایدیولوژی‌های متعدد در سراسر جهان است و مشخصه ‌خاص آن را؛ تغییرات به سمت عدم روا داری و سطوح مختلفی از تمایل به خشونت را قلم داد می‌نمایند. جنیش افراط‌گرایی یا بنیاد گرایی حاصل تحولات بنام مذهبی پروتستانت‌ها در امریکا در قرن بیست می‌باشد، آن‌ها تلاش داشتند اصول دینی را جاگزین رفتارهای مناسب همان زمان بکنند اما این روند با تند شدن و اضافات در اصول دین یکجا گردید و سبب شد تا افراطیت مذهبی شکل گیرد.

با توجه به معنی واژه بنیاد گرایی یا (Fundamentalism) این طرز فکری در اساس نادرست نبوده بلکه توجه آن به اصول و اساسات بنیادی می‌باشد اما در عمل و ظاهر این ایدلوژی رنگ دیگر گرفته و سبب شد افراطیت و تند روی‌های بنام مذهبی را در اکثر کشورها ببار آورد. برخی‌ها افراط ‌گرایی را به ‌عنوان تغییرات رفتاری و ایدیولوژیکی فعال در نظر گرفته و گفته اند این افراطیت در روابط میان افراد و گروه‌ها و در رقابت و تعامل با یکدیگر و محیط اجتماعی و سیاسی‌ شان رخ می‌دهد.

افراط‌گرایی به ‌عنوان یک فرایند در سه سطح: فرد، گروه و توده‌ها اتفاق می‌افتد که بسا اوقات از فرد شروع و هم فکرها را دور خود جمع نموده و بالاخره توده های بزرگ را تشکیل می‌دهند. در بسیاری جنبش‌های افراطیت موضوعی که اساس رفتار آنها را تشکیل داده است ظاهرا رنگ و بوی دینی دارد، اما در واقع افراط‌گرایی مذهبی عبارت از انحراف از دیدگاه‌ها و شیوه‌های میانه ‌روی مذهبی و چرخش به سوی تفسیر تند روانه‌ ی آموزه‌های دینی یعنی تفسیری از دین که اغلب با عدم تحمل، تبعیض و فراخوانی برای مقاومت خشونت ‌آمیز به همراه است، می‌باشد.

به شهادت تاریخ در افغانستان ریشه افراط‌گرایی را می‌توان بعد از ایجاد این روند در سایر کشورها، در چهار دهه جنگ و سیاست نظامی در کشور سراغ گرفت؛ که شروع آن را برخی‌ها در جنگ مقدسی که بر علیه تجاوز شوروی سابق زیر نام جهاد آغاز یافت می‌دانند. در اواخر دهه‌ی ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی گروه‌های مذهبی در مقابل ایدیولوژی‌های رقیب سوسیالیستی که با حمله ‌ی شوروی به اوجش رسیده بود، ایستادند و با اعلام جهاد، اکثر آنان به برداشت‌های بنیادگرایانه از اسلام به ‌حیث راهی برای مقاومت روی آوردند. بعد از خروج شوروی از افغانستان جنگ‌های داخلی در افغانستان بیشتر گردید و گروه‌های سیاسی-مذهبی که تا دیروز زیر نام جهاد در برابر شوروی جنگیده بودند، این‌ بار در برابر هم صف کشیدند. بسیاری از این جنگ‌ها، قومی و فرقه ‌یی بودند؛ جنگ‌هایی که براساس تفاوت‌های مذهبی توجیه و ایجاد می ‌شد. این جنگ ها به دنبال خود گروهی از بنیادگرایانی را آورد که زیر نام طالبان با برداشت‌های بنیادگرایانه به‌ عنوان راهی برای به‌ دست گرفتن کنترول قدرت و حکومت بر افغانستان در مقابل مجاهدین ایستادند.

استفاده از دین به ‌عنوان پرکاربردترین ابزار برای رسیدن به قدرت بعد از دهه 80 قرن بیستم در منطقه بر رشد افراط‌گرایی مذهبی در کشورهای همسایه و افغانستان اثر گذاشته است مانند پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ و نقش پررنگ مذهب در سیاست پاکستان و پیروزی مجاهدین افغان در سال ۱۳۷۱، که تاریخ نگاران و محققان ریشه این جنبش ها را افراطیت میدانند.

در حال حاضر مشکلات چون باورهای نادرست مذهبی، بی‌ سوادی و کم سوادی، فقر فراگیر، حضور دوامدار کشورهای خارجی در افغانستان، فساد در درون حکومت و توزیع ناعادلانه‌ ی فرصت‌های اقتصادی باعث شده است تا زمینه‌های برای رشد افراط‌گرایی فراهم شود.

تلاش افراط‌گرایان در افغانستان در سطوح مختلف قابل تعمق می‌باشد و آنها به دنبال فرصت‌های اند تا بتوانند خواسته های بزرگ خود را با جا دادن در هر ذهنی که باشد برآورده سازند. ایجاد مکاتب و مدارس بنام تعلیمات دینی خود نشانه‌ای تلاش برای افزایش افراطیت و گسترش دامنه‌های آن می‌باشد.

به روایت تحقیق‌های انجام شده در مورد بنیادگرایی در افغانستان؛ مدارس دینی و مساجدی که بیشتر از سوی پاکستان ساخته شده است و یا هم مدرسین آن پاکستانی یا آموزش دیده پاکستان می‌باشند افراطیت را عملاً و ظاهراً تبلیغ و ترویج می‌نمایند. فساد موجود در نظام سبب گردیده است تعداد زیاد از افراطیان در نظام تعلیمی و تربیتی شامل گردند و هر روز برخوردهای افراطیت را در مکاتب ایجاد نمایند، این برخورد در محور خورد موضوع قومیت را بیشتر دامن می‌زند و در محور بزرگ بنام مذهب تند روی‌ها را افزایش داده می‌رود که نمونه‌های آن را می‌توان در تلاش‌های جدا ساختن مکاتب پشتون و تاجک، و شیعه و سنی عملاً دید.

دانشگاه‌ها در افغانستان نیز بدور از معضله افراطیت نبوده اند و نمونه‌های متعددی از افراطیت را می‌توان در دانشگاها مثال آورد؛ تظاهرات سال ۲۰۱۱ دانشجویان در اعتراض به تصمیم لویه‌ جرگه در حمایت از همکاری استراتیژیک با ایالات متحده امریکا و امضای پیمان استراتیژیک، درگیری فرقه‌یی روز عاشورا در خوابگاه دانشگاه کابل که منجر به کشته شدن یک دانشجو گردید، اعتراض دانشجویان در سال ۲۰۱۳ در ارتباط به قانون منع خشونت علیه زنان، افزایش فعالیت‌های سازمان بنام جمعیت اصلاح میان دانشجویان (این سازمان را شاخه ای از حزب اسلامی میدانند که فعالیت‌های آن به سالهای ۱۹۸۰ بر می گردد) و تعداد زیاد از قضایا دیگر که هر کدام نمونه بارز از افزایش فعالیت‌های افراطیت در دانشگاه‌ها می‌باشد. پخش و نشر کتب و پیام‌ها،  تبلیغ گروه‌ها و سر دادن شعارها در دانشگاه‌ها سبب گردیده است افراطیت در دانشگاه‌ها بیشتر گردد و چون فهم و آگاهی دانشجویان بلند نمی‌باشد به همین سبب این روند با گذشت هر روز تندتر می‌گردد.

آنچه کتب تاریخی نشان می‌دهد نظام‌های سیاسی افغانستان حتی قبل از ایجاد جنبش‌های بنیاد گرایی نیز افراطیت قومی و مذهبی را در خود داشته  است، چنانچه اولین بار جنگ شدید شیعه و سنی در زمان سلطنت شاه محمود نواسه احمد شاه درانی در نتیجه تطبیق برنامه‌های حکومتی بوجود آمد و چندین سال دوام نمود. عامل اساسی که افراطیت را در نظام‌های مختلف در افغانستان در خود حفظ نموده است بیشتر به موضوع قومیت بر می‌گردد و بعد از تشکیل حکومت جدید در سال ۲۰۰۱ فهم نادرست مذهب  و کاربرد ابرازی دین نیز سبب رفتار های تند روانه و افراطی گردیده است.

در جامعه افغانی میان تحصیل کرده و بی سواد به نحوه‌ای افراطیت قومی یا مذهبی جا گرفته است؛ که بیشتر حاصل نفهمی و ناآگاهی و پایین بودن شعور اجتماعی مردم می‌باشد، آن‌های که بی سواد اند نفهمیده دنباله رو افکار افراطیت تحت نام قومیت و جهاد و مذهب می روند و آن‌های که می‌دانند فهمیده برای بدست آوردن قدرت و منافع با استفاده از افکار افراطیت می‌خواهند خود را حمایت نمایند.

افراطیتی که در حال حاضر ما شاهد آن می باشیم را نمی‌شود به یکباره از بین برد و مبارزه با این ایده جا افتاده میان مردم کار متداوم می‌خواهد. افکار افراطی باید اصلاح گردد و این اصلاح باید از سیستم تعلیمی و تربیتی آغاز گردیده و تحصیلات و بلاخره سیستم حکومتداری را در بر گیرد.

همزیستی مسالمت آمیز تا زمانی ایجاد نمی گردد که فهم و درک و ارزش این همزیستی و منافع جمعی که حاصل این همزیستی است فهمانده نشود، افراطیت به شکل قومی یا مذهبی آن همیش وجود داشته و وجود خواهد داشت که نیاز است عوامل آن در رده های مختلف شناسایی شده و کاهش داده شود و بلاخره از بین رود.

مهم ترین عاملی که می‌تواند سبب گردد افراطیت از بین رفته و همزیستی مسالمت آمیز ایجاد گردد؛ بلند بردن سطح دانش علمی و فهم درست آموزه‌های دینی می‌باشد که می تواند به اصلاح فردی و خانوادگی و بلاخره اجتماعی منتج گردد، تا مردم دیگر قومی و گروهی فکر ننمایند و بیشتر به منافع اجتماعی و جمعی ارزش بدهند و انسانیت و ارزش‌های انسانی بالاتر از مفکوره‌های قومی پذیرفته شود.

نویسنده: خاطره اسدی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا