بررسی عوامل خودکشی زنان در هرات!
افزایش یا کاهش آمار خودکشی و نوعیت آن همواره از موارد مهم و مورد بحث بوده است، اما چیزی که کمتر به آن پرداخته شده است عوامل خودکشی زنان است، و پرسشی که همواره ذهن مخاطبان را مشغول میکند، این است که چرا آمار خودکشی همواره بین زنان بیشتر است؟
خبرگزاری بانوان افغانستان به دنبال چند و چون این مسئله رفته و گزارشی تحقیقی را پیرامون “بررسی عوامل خودکشی زنان در هرات” تهیه کرده است.
از ابتدای سال روان خورشیدی تا اکنون بیش از پنجصد تن اقدام به خودکشی کرده اند، از این میان هفتاد درصد زنان و متباقی مردان اند. محمد رفیق شیرزی سخنگوی شفاخانهی حوزهوی هرات، با ابراز این مطلب میگوید؛ خودکشی، از خانمهای بین سنین 15 تا 45 سال قربانی میگیرد.
در سالهای پسین نوعیت خودکشیها در بین زنان تغییر کرده، به گونهیی که اکنون استفاده از مواد سمی جای خودسوزیها را گرفته است، همچنان از ابتدای سال روان خورشیدی تا کنون 20 تن که از آن میان، 15 تن زنان اند، با استفاده از سلاح گرم، مواد سمی و یا خودسوزی خودکشی کرده که در محل رویداد، جان باخته اند.
آقای شیرزی میافزاید؛ در سال 1395 این آمار به 750 مورد میرسید، که امسال 250 مورد کاهش را نشان میدهد.
ترس از سرزنش، عاملی برای خودکشی؟
ستاره -نام مستعار- دختر پانزده سالهای است که دوشب از اقدام به خودکشی او میگذرد.
او با استفاده از تابلیتهایی که نوعیت آن را نمیدانسته، اقدام به خودکشی کرده است و دلیل این کار خود را در آغاز اینگونه تعریف میکند، که برای شرکت در یک مراسم عروسی، هجده روز با خانوادهاش به یکی از ولسوالیها رفته بود و در آنجا گوشی مبایلاش را گم کرده و پس از سرزنش زیاد خانوادهاش، اقدام به خودکشی کرده است.
اما رابطهی ناموفق و پشیمانی از اشتباه، دلیل اصلی خودکشی ستاره است.
وی با پسر همسایهاش به نام عارف –نام مستعار- که سهچرخ دارد، ارتباط داشته است.
در حالیکه این رابطه وارد دومین سالاش شده است، او احساس فریبخوردگی میکند زیرا میگوید: “او به مه گفته بود که به مه علاقه داره، دوسال با او رابطه داشتم قبل از وقت درسی مکتب و به بهانه بازار همدیگر را میدیدیم؛ اما او مر فریب داد و بعداً خبر شدم که او با سه دختر دیگه هم همزمان رابطه داشته”.
او میافزاید که روی رابطه با عارف، خیلی حساب کرده بود و حتی چندبار با او به خانه هم رفته بود.
ستاره حتی باری به اصرار آن پسر به خانهاش رفته و با او خلوت کرده است. وی مدعی است هنگامی که عارف از او تقاضای رابطه جنسی کرد، قول داده بود که پس از این رابطه با او ازدواج میکند و در غیر آن او را رها میکند و او نیز به اجبار تن به این کار داده است.
او میگوید: “بار اول او نامه انداخت و گفت به مه علاقه داره، مه هم به او علاقهمند شدم”.
با اینکه ستاره پس از دوسال باخبر شده که عارف از قبل با سه دختر دیگر نیز رابطه داشته که پس از سو استفاده از آنان، آنها را رها کرده است، اما میگوید؛ اکنون همهی همسایهها از رابطه او باخبر شده اند و آبرویش رفته است.
او میافزاید؛ اکنون با دوست عارف به نام وهاب –نام مستعار- دوست شده است، اما ماماهایش او را تهدید کرده اند که اگر او را با کسی ببینند میکشند.
خودکشی نوعی فرار از ازدواج اجباری
خدیجه –نام مستعار- نیز به قصد خودکشی قرص خورده بود و دلیل آن را ازدواج اجباری میگوید.
وی میگوید؛ دلیل اقدام به خودکشی او، ازدواج اجباری و محرومیت از مکتب است.
او دو سال پیش زمانی که در حدود چهارده سال سن داشت، به عقد پسرخالهاش در آمده که تا کنون هم هیچ علاقهیی به او ندارد.
خدیجه میگوید؛ از پسر خالهاش متنفر است و نمیخواهد او را ببیند، اما به اصرار خانوادهاش به این نامزدی تن داده است.
او سال گذشته توسط برادرش، از رفتن به مکتب نیز محروم شده است.
با اینکه خدیجه از مردن نجات یافته، اما ظاهراً علاقهیی به زندگی ندارد و با کنایه میگوید؛ هفتهی بعد دوباره دست به خودکشی خواهد زد.
در این میان مادرشوهر خدیجه میگوید؛ که از دلیل اقدام به خودکشی عروساش بیخبر است و به دلیل سردردی، اینهمه قرص را خورده است.
روانشناسان دلیل افزایش آمار خودکشی بین زنان را غلبهی احساسات و وضعیت روحی نامناسب عنوان میکنند.
حسین جعفری روانشناس به این باور است که وضعیت ناهنجار روحی، فرهنگی و اجتماعی نسبت به زنان عامل رویآوردن زنان به خودکشی است.
وی میگوید یکی از عوامل خودکشی افسردگی است که شیوع زیادی در بین زنان دارد.
آقای جعفری میافزاید نادیده گرفتن احساسات، شکست عشقی و رابطی ناموفق میتواند، عوامل دیگر آمار بالای خودکشیها در بین زنان باشد.
وی میافزاید: “بستر نامناسب اجتماعی و تبعیض موجود بین زن و مرد و مورد توبیخ قرار گرفتن زنان، به دلیل ارتکاب اشتباه -در صورتیکه از سوی یک مرد انجام شود تنبیهی وجود ندارد- نیز میتواند زنان را به خودکشی وادار کند”.
خودکشی ابزاری برای ابراز وجود
در این میان اما لایقهی 25 ساله به دلیل دشواریهای خانوادگی اقدام به خودکشی کرده است.
او میگوید پس از این که با خانم برادرشوهرش دعوا کرده است شوهرش را از سرکار خواسته، اما زمانی که شوهرش به خانه آمده او نیز طرف خانم برادر خود را گرفته است و لایقه به همین دلیل برای این که به زندگیاش پایان بدهد، داروی … –به دلیل بدآموزی، نام این دارو حذف شده است- خورده است.
او که ماه پنجم بارداریاش را سپری میکند میگوید از وضعیت صحی طفلاش بیخبر است.
در این میان، روشهای وحشتناک و غیر قابل تصور برای اقدام به خودکشی نیز وجود دارد.
حنیفه با سر و صورتی متورم و لبها و زبان خونآلود به شفاخانه منتقل شده است، دهناش باز است و به سرعت نفسهای کوتاهی میکشد و هیکل درشت او تند تند میلرزد.
لایههای خونی از زیر پوست زبان اش به وضوح دیده میشود و ترکهای خونی، لبها و زبان او را به طرز یکدستی سرخ کرده است.
او پس از اینکه در یک روز برای بار سوم از سوی شوهرش مورد لت- و- کوب واقع میشود، به قصد خودکشی مایع … – به دلیل بدآموزی، نام این مایع حذف شده است- را میخورد.
مادر حنیفه میگوید؛ دختر اش دهها بار از سوی دامادش لت-و-کوب شده است و امروز پس از اینکه از شدت لت-و-کوب به تنگ آمده بود این مواد را خورده است.
او بیان میدارد؛ دامادش همیشه بهانهجویی کرده و مادرشوهرش نیز در زندگی او مداخله میکند.
نوعیت ازدواج حنیفه یکی از عنعنات مشکلساز است، که در اصطلاح عام به آن آلیشانی گفته میشود و اصطلاح شرعی آن نکاح شغار است. حقیقت نکاح شغار این است که دو زن را برای دو مرد تزویج نمایند که بضع هر یک از آن دو مهر دیگری باشد.
بدین نحو که یکی از دو نفر به دیگری گوید: دخترم یا خواهرم را به تو تزویج کردم به شرط آنکه تو نیز دختر یا خواهرت را به من تزویج کنی و صداقی در میان نباشد.
اما همهی حکایت زندگی حنیفه به همین ختم نمیشود، شانههای حنیفه زخمهای عمیق قدیمی و نو دارد، او در گذشته، در اثر لت-و-کوب شوهرش، هر دو استخوان پهلوهایش شکسته بود.
دسترسی نداشتن زنان به عدالت
حسینه نیکزاد مسوول شبکه زنان افغان در هرات، باور دارد که بیشتر مردانی که در نهادهای امنیتی یا قضایی کار میکنند از بطن همین جامعهی سنتزده برخواسته و باور چندانی به حقوق زن ندارند.
خانم نیکزاد میگوید؛ کمآگاهی جامعه از حقوق زن و بیباوری اجتماع به زنان، سبب شده که زن به عنوان جنس دوم معرفی شود.
حسینه نیکزاد معتقد است که ساختار اجتماعی افغانستان به گونهیست که زنان، حتی از سوی مردان تحصیل کرده، به بهانههای مختلف از حقوق شان محروم میشوند.
نبود حق انتخاب برای زنان
آمنه دختر شانزده سالهیی است که سعی کرده با استفاده از مادهی …. به دلیل بدآموزی نام این ماده، حذف شده است- زندگی خود را پایان دهد.
او که با اجبار از سوی خانوادهاش تن به نامزدی با پسر مامایش داده است، میگوید؛ دوست نداشته با پسر مامایش نامزد شود، زیرا پسر مامای وی سواد ندارد و آمنه نمیخواهد با یک مرد بیسواد، ازدواج کند.
نگرانی فعالان حقوق زن
فاطمه جعفری فعال حقوق زن به این باور است که بخش عمدهی این واقعات، خودکشی نبوده بلکه اجبار یا تحریک به خودکشی است.
خانم جعفری دلیل دیگر ادامهی روند این خودکشیها را مشکلات روانی و وضعیت نا بههنجار خانوادهها عنوان میکند.
او کارکرد ضعیف حکومت به ویژه وزارت امور زنان را عامل دیگری میداند، که منجر شده این خشونتها ادامه یابد.
خانم جعفری معتقد است که وزارت امور زنان کمکار است و نتوانسته تا کنون نظارتی بر کارکرد نهادهای حامی حقوق زنان و ثبت یک دیتابیس (آمار) در مورد آمار خشونت و خودکشیها داشته باشد.
روابط ناموفق و خلاف هنجارهای اجتماعی
در این میان اما شهلا –نام مستعار- زن سیسالهیست که صاحب دو فرزند است، او نیز تعداد بیشماری قرص خورده است و دلیل آن را مشکلات خانوادگی عنوان میکند.
هرچند او میگوید؛ شوهر اش را به خاطر بچههایش دوست دارد، اما از میان قصه هایش برمیآید که او از قبل با پسری 25 ساله از طریق تلفن رابطه برقرار کرده است و زمانی که برادرش از این کار او خبر میشود، او را تهدید به مرگ میکند.
شهلا میگوید: “برادر مه خبر شده که با کسی رابطه دارم و ثبوت هم گرفته، مَر تهدید کرد که به شوهرمه نشان میده، مه هم از ترس این که شوهرم خبر بشه و مر بُکُشه، خودم اقدام به این کار کردم”.
هر چند مادر شهلا اصرار میکند که برای دخترش توطئه درست کرده اند، اما خودش اعتراف میکند که با پسری از طریق تلفن رابطه داشته و حتی چندین بار همدیگر را دیده اند. او میگوید؛ آن پسر در ابتدا یک مزاحم تلفنی بوده و سپس با او دوست شده است.
شهلا اما مطمئن است زمانی که از شفاخانه مرخص شود، برادر و شوهرش او را میکُشند.
مادر شهلا میگوید با وجود اصرار زیادی که به پسر اش کرده تا علیه خواهرش شهادت ندهد، اما او قبول نکرده است و ثبوت خود را به جنایی تسلیم کرده است.
در همین حال برادر شهلا«نام مستعار» اصرار میکند، که علیه خواهرش شهادت خواهد داد. وی میگوید بارها خواهر خود را نصیحت کرده و از او خواسته که این کار را ترک کند وگرنه به شوهرش میگوید، اما او حرف وی را گوش نکرده است.
آمار ضد و نقیض
مسوولان در ریاست امور زنان ولایت هرات، از ثبت 15 مورد، اقدام به خودکشی زنان در سال روان خورشیدی خبر میدهند.
عزیزه کریمی سرپرست ریاست امور زنان میگوید؛ این آمار در سال 1395 به 11 مورد میرسید، که امسال 4 مورد افزایش را نشان میدهد.
خانم کریمی اعتیاد، بیکاری، فقر اقتصادی و مشکلات خانوادگی و مشکلات روانی را عمدهترین عاملهای اقدام به خودکشی زنان عنوان کرده، میافزاید؛ ریاست امور زنان برای کاهش خودکشیها، برنامههای آگاهیدهی را برای زنان داشته است.
وی بیان میدارد؛ قضایایی که در ریاست امور زنان ثبت میشود، قضایایی است که در اثر خشونت اتفاق افتاده باشد.
هرچند خانم کریمی این آمار را هماهنگ شده با فرماندهی پولیس، سارنوالی استیناف و کمیسیون مستقل حقوق بشر عنوان میکند، اما مسوولان در کمیسیون مستقل حقوق بشر آمار دیگری به دست میدهند.
فاطمه باقری مسوول بخش حمایت و انکشاف حقوق زنان در کمیسیون مستقل حقوق بشر میگوید؛ در سال 1396 تعداد 7 مورد اقدام به خودکشی در این کمیسیون ثبت است.
خانم باقری میافزاید: عوامل اقدام به خودکشی زنان وجود مشکلات روانی، دسترسی آسان به مواد سمی خطرناک و خشونتهای خانوادگی است.
وی میگوید: “این کمیسیون برای کاهش خودکشیها، آگاهیدهیهای حقوقی داشته و ما میخواهیم راه حل قانونی را برای زنان نشان دهیم”.
در ادامهی آمار ضد و نقیض، مسوولان ریاست سارنوالی استیناف ولایت هرات از افزایش 22 قضیهی اقدام به خودکشی در سال روان خورشیدی خبر میدهند.
ماری میهنیار دادستان مبارزه با خشونت در برابر زنان میگوید؛ در سال 1395 آمار اقدام به خودکشی زنان، به 24 مورد میرسید و از ابتدای سال 1396 تا کنون 46 قضیه ثبت این اداره شده است.
خانم میهنیار یادآور میشود، که تعدادی از این قضایا هنوز ثابت نشده، که این اقدام به خودکشیها، در اثر خشونت بوده است.
خشونتهای خانوادگی
فریحه –نام مستعار- که دوسال از ازدواجاش میگذرد میگوید؛ زندگی مشترک او به بنبست مواجه شدهاست، شوهر اش همیشه او را لت-و-کوب میکند. او یک بار به شورای زنان نیز مراجعه کرده اما پس آن، رفتار شوهرش بدتر از قبل شده است.
وی میافزاید: “شوهر مه همیشه به مه میگه، از مه بزرگتری و مه تُر دوست ندارم و زن دیگهی میگیرم”.
فریحه که یک پسربچهی یک ساله نیز دارد، میگوید؛ شوهر اش مسوولیتپذیر نیست و هیچگاهی به فکر خانوادهاش نبوده است.
خودکشی؛ قتل نفس
آگاهان امور دینی خودکشی را به مثابه قتل نفس میداند.
عبدالمجید صمیم استاد دانشکدهی شرعیات دانشگاه هرات، خودکشی را حرام دانسته و میگوید: “هرقدر که مشکلات غلبه میکند، خودکشی برای انسان جواز ندارد، زیرا خودکشی و دیگرکشی با هم تفاوتی ندارند”. آقای صمیم افزایش آمار خودکشی بین زنان را ناشی از چشم-و-همچشمی و سنتهای ناپسند رایج بین مردم میداند.
در همین حال شماری از آگاهان امور اجتماعی قربانی بودن زنان، در خشونتهای خانوادگی را عامل ادامهی روند خودکشی زنان عنوان میکنند.
عرفان ارزاز دانشآموختهی جامعه شناسی به این باور است که خودکشی به همان میزان که یک پدیدهی فردی است یک پدیدهی اجتماعی نیز است، چراکه فرد در یک بستر و زیستگاه اجتماعی دست به خودکشی میزند.
آقای ارزاز باور دارد که نیاز است، تا بسترهای اجتماعی شکل دهندهی ذهنیت خودکشی کننده، بررسی شود. به باور وی خودکشی میتواند، ابزاری برای ابراز وجود باشد.
اول اینکه زنان اغلب قربانی خشونت خانوادگی اند، و تقریبا خودکشی به مثابه راه فرار تلقی میشود، دوم اینکه زنان در نظام اجتماعی ما از آن وضعیت مطلوب رسیدن به خواستهها، برخوردار نیستند و این منجر میشود، تا زنان در جامعه احساس کمبود سرمایهی فرهنگی کرده و یا برای جلب توجه اقارب، دست به خودکشی بزنند، که اغلب هم نافرجام است.
آقای ارزاز معتقد است که زنان در پایگاههای آسیبپذیر اجتماعی قرار دارند، و زنانی که توهین میشوند یا مورد تجاوز قرار میگیرند، خودکشی را بهترین راه بیرون رفت از معضل میدانند. در حالیکه برای گرفتن حق خود میتوانند از مجراهای حقوقی وارد شوند و ظالم را نیز مجازات کنند.
هر چند همواره ما شاهد سرازیر شدن و مصرف بودجههای هنگفتی از سوی موسسات و نهادهای مدافع حقوق زنان استیم، با آن هم فقط شعارهایی مبنی بر کوشش برای کاهش خشونت در برابر زنان سر داده میشود، شعارهای که تا به حال نتوانسته هیچ گرهای را از مشکل زنان باز کند و سالانه آمار بالای خشونتها و تغییر چهره خشونت، خود نشان دهندهی این است که زنان در افغانستان و برای حکومت افغانستان تبدیل به پروژه شده اند.
گزارشگر: سیمین صدف
افسردگی و خودکشی در زنان
خودکشی در معنای وسیع و انواع بسیار گوناگونش عاقبت تلاش آدمی برای رسیدن به هویت خودبخودی می باشد که در زنان بسیار شدیدتر و فاجعه آمیزتر و سریع تر از مردان رخ می نماید زیرا که زن بلحاظ وجودی حتی در کوتاه مدت هم نمی تواند در خارج از عرصه عاطفه و محبت و ایثار و عشق ورزی برای خود هویتی را احساس نماید ولی مرد می تواند برای مدتی خود را به این هویت کاذب سرگرم نماید و در جهان ماده احساسی از ” خود ” داشته باشد. زنی که عشق و ایثار را در شأن خود نمی بیند و یا آنرا کافی نمی داند در جنون مردواری خویش پوچ و فاسد و بدبخت می گردد…. به همین دلیل است که امروزه بیماری افسردگی عموماً یک بیماری عام زنانه است : زنان مدرنی که می خواهند با مرد برابر شوند ولی نهایتاً فقط با بدن خود برابر می شوند و هویت آنها مترادف با سکس محض می شود.
استاد علی اکبر خانجانی
کتاب فلسفه وجودی زن ص ۹
https://t.me/zanashooee2