باران سجادی: هنجارشکنی بخشی از زندگی من است

باران سجادی شاعر سپیده سرای افغانستانی از ولایت غور افغانستان است خانواده او با شروع تنش‌ها و شروع منازعات داخلی و برونی در کشور،  به ایران مهاجر شد و باران در خانواده‌ی آواره افغانستانی در مشهد ایران متولد شد.

باران از همان آوان کودکی شخصیت منحصر به فردی داشت و تعداد زیادی از اعضای خانواده شعر و ادب افغانستان باران را به نام شاعر تابو شکن می‌شناسند. و همیشه در مقابل بی عدالتی‌ها در مقابل زنان، باران صدای اعتراضی‌اش را بلند کرده است که یکی از پر سرو صدا دار ترین اعتراض‌اش کچل کردن موی سرش در اعتراض به بریدن گوش و بینی ستاره بانوی هراتی توسط شوهرش بوده است.

من گفتگوی را با باران سجادی ترتیب داده ام خواننده باشید.

پرسش:  با نام باران سجادی اکثریت ما آشنایی داریم اما اگر باران خودش خواسته باشد از خود یک معرفی داشته باشد چطور خودش را معرفی می‌کند باران سجادی کیست؟

باران: گاهي كه فاز فلسفي دارم ميبينم كه از باران سجادي هيچ چيزي نميدانم جز اينكه او ديوانه‌اي ست كه بجز جنون شعر چيزي ندارد شايد گاهي حس همذات پنداري كرده باشم و بدانم كه دختريست رها در باد دختري كه گيسوان سياه بلند سياه فرفري را دوست دارد و دلش مي‌خواهد شعرهاي ماندگار بنويسد.

پرسش:  اولین بار چی زمانی اولین جرقه‌های از شعر و شاعری در وجودت احساس کردی؟

باران: اولين بارها معمولاً ياد كسي نمي‌ماند أما جوري كه از فضا مشخص است اين قلم و بيماري نوشتن در خانواده ما إرثي است منتها فقط من طبل تفاوت را به دوش كشيدم و يادم از انشاهاي دوران ابتدائي تحصيلم در ايران مي‌افتم، من هميشه نمره‌ي انشا را بيست مي‌گرفتم و اولين شعرهايي كه در شايد يازده سالگي نوشتم پس از ديدن ريزش برف بوده ، حافظه من فقط اينقدر ياري مي‌كند چون نسخه‌اي از اولين شعرهايم موجود نيست.

” وه كه چه زيباست ريزش شكوفه‌هاي سپيد از سقف ناپيداي آسمان”

پرسش:  باران من اشعارت را می خوانم و میبینم سبک سپیده سرایی را پیش گرفتی دلیل خاصی دارد؟

باران: سؤال خوبي ست ، سپيد سرايي و اينكه چقدر من سپيد سرا هستم و آيا اصلاً من سپيد سرا هستم يا نه ؟ من خيلي سواد شعر ندارم و فرق سبك‌ها و فرم‌ها را نميفهمم اصلاً شعر واقعاً يعني چه؟ اينكه من چيزهايي مي‌نويسم و در جامعه‌ي فرهنگي فعلي برخي مرا شاعر متفاوت و برخي مرا به قولي ناشاعر مي‌شناسند! چگونه مي‌شود مرزها را از هم تميز داد و چگونه مي‌شود كه يك شعر را از ناشعر تشخيص داد اين‌روزها همه چيز فاز برداشته !

پرسش:  بیشتر موضوعات اشعارت نگاه انتقادی به پیرامونت است با این سبک انتقاد فکر می‌کنی چی تغییر در وضعیت زنان بوجود آورده می‌توانی؟

باران: ديدگاه انتقادي من از وضعيت موجود در وضعيت زنان افغانستان متاسفانه هميشه با اندوه همراه بوده يعني اينكه شاعر مذكور هم متاسف است از وضعيت فعلي و خيلي وقت‌ها خواسته‌ام يك‌جور نشاطي حتي مصنوعي در اشعار خلق كنم ولي چون اصولا آدم صادقي هستم و شعر نمي‌تواند دروغ بگويد نتوانستم حتي در شعرهايم درباره وضعيت زنان دروغ بنويسم اكثر شعرهايم درباره پارگي لب و دهان و سنگسار و فرخنده‌ها بوده حقيقتي كه در افغانستان معاصر شاهد هستيم.

پرسش: باران را بیشتر به نام شاعر هنجار شکن می‌شناسند آیا  این هنجار شکنی‌ها برایت مشکل ساز نبوده؟

خوب متفاوت بودن جزئي از زندگي خصوصي من بوده و اين هنجار شكني‌ها بخشي از اين زندگي است و من بعنوان يك عدد باران سجادي با اين قبيل قضايا خو گرفته‌ام اينكه مرا بعنوان يك هرزه نويس و فاحشه‌ي قلم خطاب كنند خيلي مهم نمي‌تواند باشد.

پرسش:  در مورد دو مجموعه‌ات «سنگباران» و «پریود» برای خواننده‌های ما معلومات بدهید.

باران: سنگباران در سال ٢٠١٣ از انتشارات تاك در كابل منتشر شد و پريود در سال ٢٠١٥ از انتشارات اميري در كابل منتشر شد در جريان رونمايي كتاب‌ها خودم در كابل حضور نداشتم كتاب پريود زنانگي خاصي دارد و من اين كتاب را با اضطراب عجيبي منتشر كردم شايد فكر مي‌كردم حضور چنين كتابي در افغانستان زود است.

پرسش: یک تعدادی به این باور اند که بیشتر شاعران زن افغانستانی در شعر‌هایشان ضجه می‌زنند نظر خودت چیست؟

باران: بنظرم اين سؤال درست طراحي نشده است. زنان شاعر افغانستاني اگر هم ضجه زده اند زيباست هر صدايي كه از گلوهاي آزاده بر آيد بنظر من باشكوه و شنيدنيست.

پرسش:  کار کدام شاعر زن افغانستانی را می‌پسندی و فکر می‌کنی هدفمندانه کار می‌کند و تاثیر گذار است؟

باران: من كارشناس شعر نيستم و نام هيچ شاعري را نمي‌توانم بنويسم چرا كه زنان شاعر ما همگي كار كرده و هر شاعر و نويسنده‌اي در جاي خود تأثيرگذار است بخاطر اينكه جامعه طعم‌هاي مختلف را مي‌پسندد در نتيجه هر هنرمندي مشتري خاص خودش را دارد.

پرسش: برخی‌ها در حوزه ادبیات، از ادبیات زنانه و مردانه، یا زنانه نویسی و مردانه نویسی سخن می‌‌گویند، با این تفکیک موافقی؟

باران: در حوزه ادبيات فعلي افغانستان بنظر من تفكيك زن و مرد معنا ندارد ما در بزنگاه كشنده‌ي سياسي و تاريخي‌اي به سر مي‌بريم و شعراي زن و مرد هر دو در شرايط خاصي به سر ميبرند مخصوصاً كه اكثر چهره‌هاي أدبي افغانستان در خارج از مرزهاي افغانستان به سر مي‌برند من فكر مي‌كنم مرزي براي شاعر وجود ندارد.

پرسش: به عنوان پرسش پایانی، می خواهم بفهمم باران بیشتر کدام کتاب ها را مطالعه می کند و از کدام نویسنده ها کارهایش تاثیر می گیرد؟

باران: تقريباً هر كتابي دستم بيايد مي‌خوانم حتي كتاب ضعيف! كانادا زندگي مي‌كنم و امكان دسترسي به كتاب نيست منظورم فيزيك كتاب است ورنه مي‌توانم  كتابهاي زيادي  را آنلاين بخوانم ولي هميشه دوست داشتم كتاب را دستم بگيرم ورق به ورق ببلعم ، امسال عاشق موراكامي شده‌ام.

مصاحبه کننده: نسیمه همدرد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا