ساقیا احرار: با خاکستری کنار آمدم و برای سیاه زمان خاصی دارم

ساقیا احرار دانش‌آموختۀ دانشکدۀ هنرهای زیبا و استاد این دانشکده است، او از معدود زنانی است که در شهر سنتی، چون هرات؛ برای برداشتن تابوها در برابر زنان از طریق هنرش اقدام کرده است، برای آشنایی بیشتر باوی گفت‌وگویی انجام دادم که در ادامه می‌خوانید.

پرسش: ساقیا کیست؟ او را چگونه معرفی می‌کنید ؟؟

پاسخ: من ساقیا احرار  متولد ماه اسد و فرزند سوم خانواده هستم، دروس ابتدایی را در مکتب متوسطه رازی، لیسه را در مهروی هروی و رشته نقاشی را در دانشگاه هرات به پایان رساندم، دوره ماستری را نیز در رشته نقاشی در کشور قزاقستان گذراندم، فعلا استاد دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه هرات هستم ساقیا، کسی‌که دوبار متولد شده اما در یک تاریخ، هیچ وقت جز خودش الگویی نداشته و ندارد، شبیه هیچ کس نیست، بخواهد پایش را از گلیم‌اش درازتر می‌کند، دنیا و زندگی‌اش را دست کسی نمی‌سپارد، تصمیم با اوست؛ از قانون خوشش نمی‌آید، به آرزوهایش می‌رسد اما نه به هر قیمتی!  زیرا معتقد است هر قیمتی را نباید پرداخت.

دنیا، شخصیت و تیپ خودش را دارد، به زمان کاری ندارد و سعی می‌کند با هنر و به سبک خودش زندگی کند، حرفش را می‌گوید حتی اگر به کرسی ننشیند، با رنگ‌ها مشکلی ندارد، آبی را دوست دارد اما سرخ و سرمه‌ای را بیشتر استفاده می‌کند، با خاکستری کنار آمده و برای سیاه زمان خاصی دارد برای خودش وقت می‌گذارد، موسیقی گوش می‌دهد و کتاب می‌خواند و خودش را به فنجانی قهوه دعوت می‌کند. برای خودش قاعده و قانونی دارد تا سالم زندگی کند، او با عشق نقاشی می‌کند.

پرسش: چه چیزی ساقیا را به سوی هنر کشانید؟

پاسخ: من هنر را کاملا اتفاقی و ناگهانی انتخاب کردم، انگیزه‌ی خاصی برای هنر نداشتم فقط با شناختی که از خودم داشتم، رابطه خوبی با رشته‌های دیگر نداشتم، مطمئن بودم تنها رشته‌ی که من را به من وصل می‌کند همین هنر است، من با نقاشی خودم را پیدا کردم و به خود رسیدم.

پرسش: هنر چطور دنیایی است و تفاوت آن با زندگی روزمره چیست ؟

پاسخ: برداشت‌ها ، تعریف‌ها و دیدگاه‌ها نسبت به هنر و دنیای هنر متفاوت است، اکثر مواقع برای فرار از زندگی روزمره به دنیای هنر روی می‌آورم. گاهی این تنها راه است، دنیای هنر یک دنیای خود ساخته و طبق سلیقه خود آدم است، دنیایی که همه چیز سر جای خودش است و پر از رنگ‌های مورد علاقه است. آرامش و سکون را به وفور می‌شود دید و همه چیز را می‌شود کنترول کرد. دنیای هنر همگانی نیست، هر کس دنیای خودش را دارد و برای خودش قهرمانیست، یک دنیای همیشگی و ابدی است، آباد و آزاد و خوش آب و هوا، این دنیا ظاهرا رویایی به نظر می‌رسد اما واقعی است، در زندگی روزمره خیلی چیزها را نمی‌شود کنترول کرد، کمتر کسی را می‌توان یافت تا از زندگی روزمره راضی باشد، دنیای هنر و زندگی روزمره دو دنیای کاملا متفاوت اند، هیچ کس سعی نمی‌کند دنیای هنری اش را مطابق زندگی روزمره اش بسازد اما همه سعی می‌کنند زندگی روزمره شان را طبق دنیای هنری و ایدال‌شان بسازند.

دنیای هنر تنها متعلق به هنرمند نیست، به نظر من همه انسان‌ها یک هدف دارند، و آن تبدیل دنیای ظاهری یا زندگی روزمره به دنیای هنری و ایدال‌شان است.

پرسش: مدتی پیش یکی از نقاشی‌‌های تان در نمایشگاه دوسالانه‌ی دانشکده به نمایش گذاشته نشد ، چه دلیلی داشت؟ بیشتر برای مان توضیح دهید.

پاسخ: در واقع تابلوی نقاشی من بخاطر نوع پوشش و حجاب‌اش رد شد و اجازه نمایش داده نشد چون طبق معیارهای جامعه نبود نقاشی من یک زن آزاد و زیبای را نشان می‌داد که به خودش و خواسته‌هایش ارزش قایل است، زنی که روبروی آینه نشسته. و به زیباترین خلقت خدایش نگاه می‌کند و لذت می‌برد، زنی که آرام است و برای آرامش‌اش تلاش می‌کند، زنی که می‌داند زیبایی چیست و کجاست من در این نقاشی زنی را به تصویر کشیدم که دوست داشتم اینگونه باشد، دوست داشتم زن خوشبختی را نشان بدهم، زنی که رابطه نزدیکی با من داشت؛ اما انگار جامعه تنها بدبختی و زیردست بودن زن را باور دارد به همین را دلیل یک زن خوشبخت و سربلند را نمی‌پذیرد و در هر جا او را رد می‌کند، حتی در نقاشی.!

پرسش: با درنظر داشت این موارد می‌خواهم بپرسم چه مشکلاتی را تا کنون تجربه کرده اید؟

پاسخ: کسی‌که بخواهد بر خلاف جهت آب حرکت کند طبیعتا مشکلات زیادی سد راهش می‌شود.

من و جامعه امروزی متاسفانه با هم رابطه خوبی نداریم و برای این‌که خودم باشم و همین‌گونه پذیرفته شوم تلاش می‌کنم، من در هنر قاعده و قانون و مرز رانمی‌پذیرم، هنر آزاد است و من چیزی را کار می‌کنم که هنر به من اجازه می‌دهد نه اجتماع؛ اجتماع همیشه در حال تغییر است و حرف ثابتی ندارد و همیشه بحث جنسیت و نژادها و ادیان و مذاهب مطرح است و در چنین اجتماعی هنر جایگاه اصلی اش را از دست میدهد و هنرمند به انزوا کشیده می‌شود.

من مخالف عرف و عنعنات و برخی عقاید جامعه هستم و همین باعث می‌شود تا آثارم مورد قبول نباشد و رد شود، قبلا هم با مشکلاتی چون تهدید و طرد شدن مواجه شدم، حتی آثارم پاره یاسوزانده شد. برای پیدا کردن مدل زنده برای آثارم با مشکلات زیادی روبرو هستم، چند مکان برای گالری انتخاب کردم و وقتی آثارم را دیدند اجازه ایجاد گالری داده نشد و مکان را پس گرفتند، به صورت کلی ایده‌ها و عقاید من مورد قبول جامعه نیست و به مشکل می‌توانم عقایدم را در آثارم به نمایش بگذارم.

پرسش: در شهر سنتی چون هرات، دید مردم را در رابطه به هنر چگونه میبینید؟

پاسخ: دید مردم نسبت به هنر بسیار سطحی و در برخی موارد تعصب گونه است، هنر جایگاه درست و مناسبی در بین مردم ندارد و مردم بیشتر به هنر از بعد دینی و مذهبی نگاه می‌کنند و چیزی را در هنر می‌پسندند که خارج از این چوکات نباشد، این عمده‌ترین دلیلی است که هنر می‌تواند در یک منطقه در انزوا قرار بگیرد، من از مردم هرات که همیشه ادعای فرهنگ و هنر دارند توقع بیشتری دارم و می‌خواهم که جایگاه واقعی هنر را به او برگردانند.

پرسش: دغدغه‌ی شما برای نقاشی چه چیزی بوده است ؟

پاسخ: من بیشتر دوست دارم زنان را نقاشی کنم و زیبایی واقعی و طبیعی خلقت را نشان بدهم، من به حجاب و پرده‌هایی که مرز ایجاد می‌کنند عقیده ندارم و سعی می‌کنم در آثارم این مرز را از بین ببرم، دغدغه اصلی من از بین بردن همین حجاب‌هاست و یافتن راهی برای نشان دادن ماهیت و شخصیت اصلی هر آن چیزی که در آثارم وجود دارند.

پرسش: زن نقاشی‌های ساقیا کیست ؟

پاسخ: زن نقاشی‌های من زنی‌ست که در حقش جفا کردم و کمتر او را به تصویر کشیده ام، این زن شاید هم‌زاد یا نیمه گشمده‌ی خودم‌باشد، نمیدانم؛ زن نقاشی‌های من زنی آزاد و منحصر به فرد است، او زنیست که به حجاب‌ها و مرزها اعتقادی ندارد و باور دارد که او زیباست و خدایش او را به بهترین شکل ممکن آفریده است، زنی که به بدبختی و اسارت تن نمی‌دهد، زنی که دوست ندارد تحت هیچ شرایطی نقش یک مرد را بازی کند چون معتقد است اگر قرار می‌بود جنس دیگری باشد، جنس دیگری آفریده میشد، زن نقاشی‌های من یک زن است ، زنی که میخواهد به زنانگی هایش برسد.

پاسخ: سبک کاری شما چیست؟

پرسش: من رئالیزم کار می‌کنم و علاقه چندانی به دیگر سبک‌ها ندارم.

پرسش: آیا در سبک ایروتیک کار کرده اید؟

پاسخ: بله من در این سبک کار کرده‌ام و می‌خواهم در این بخش ادامه دهم، به عقیده من ایروتیک زیبایی طبیعی و دست نخورده هستی را به نمایش می‌گذارد و بی پرده سخن می‌گوید.

پرسش: ساقیا تا کنون چند اثر آفریده و در کدام نمایشگاه‌ها شرکت کرده است؟

پاسخ: شمارش دقیقی از آثارم ندارم، در نمایشگاه‌هایی در هرات، کابل، ایران ، قزاقستان و ایتالیا شرکت کرده‌ام.

مصاحبه کننده: سیمین صدف

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا