عارفه پیکار: تابوهای جنسیتی در هم خواهد شکست!
«برنامههای خوبی که برای تغییر در وضعیت زندگی و آینده زنان تدوین میگردید، محصول کار تیمی در وزارت تحصیلات عالی بود. با حمایت رهبری وزارت تحصیلات عالی توانستم موضوع مشارکت زنان را تبدیل به سوژه جدی در تمام پلانهای انکشافی و راهبردی وزارت تحصیلات عالی بسازم.» بخشی از سخنان عارفه یکی از فعالان مدنی است که در ادامه میخوانید.
معرفی
اسمم عارفه و پیکار تکمیل کننده اسم من است. اگر قرار باشد عارفه پیکار معرفی شود باید چنین بگویم: عارفه پیکار دختر زن قهرمانی بنام خدیجه و پدر مهربان و فداکاری بنام محمد کاظم. تحصیلات عالی خویش را تا مقطع ماستری از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل بدست آوردهام، رهبری و مدیریت را در انستیتوت سازمان ملل و دانشگاه آرکنزانس آمریکا فرا گرفتم. در کنار این موارد تا اکنون موفق به اشتراک در چندین کنفرانس بین المللی در آمریکا، امارات متحده عرب، هند و پاکستان گردیدهام.
فعالیتها
از زمانیکه فعالیتهای اجتماعی و کار رسمی را آغاز کرده ام؛ بیشتر در بخش تعلیم و تربیه و تحصیلات عالی بوده است. اولین کارم به عنوان قابله بود که از قریهی خود آغازکردهام. زمانی که موسسه سویدن در غزنی فعالیت می کرد، تعداد دختران باسواد بی نهایت کم بود. من یکی از دخترانی بودم که میتوانستم بنویسم و بخوانم بابت همین کورسهای کوتاه مدت قابلگی را فراگرفتم و به عنوان قابله، واکسیناتور و معلم همزمان کار میکردم. اما فعالیتهای رسمی را بعد از فراغت از دانشگاه آغاز نمودم. مدت چهار سال به عنوان مسئول دیپارتمنت جندر و حقوق بشر وزارت تحصیلات عالی کار کردم و در کنار آن در چندین دانشگاه در رشتههای حقوق، علوم سیاسی و اداره تدریس میکنم. اما فعالیتهای مدنی و فرهنگی در کنار برنامههای رسمیام همیشه جز زندگیام بوده اند.
کار برای زنان
فکر میکنم اولین باری که تصمیم گرفتم بیرون از خانه کار نمایم؛ کارم برای زنان بود. فعالیت به عنوان معلم و مدیردر مکتب دخترانه و کار در کلنیک صحی از جمله نخسین فعالیتهایم بود که برای زنان انجام دادم. بعد از فراغت از دانشگاه هم بر اساس همان فرصتهایی که برایم موجود بود و به دلیل دردهایی که خودم به عنوان یک زن در اجتماع احساس میکردم؛ تصمیم گرفتم بازهم روند نا تکمیل گذشته را آغاز نمایم. در کنار تدریس در دانشگاه و در کنار فعالیتهای فرهنگی یکی از دغدغههای اساسی در زندگیام، تحقق حقوق انسانی زنان سرزمینم میباشد.
دستآوردها
گرچه ادعا ندارم که صاحب دستآوردهای بزرگ هستم ولی باور دارم، کارهای کوچک من و همراهان من نتایج بس بزرگ و ماندگاری برای زنان افغانستان در قبال داشته است. اگر از قریه و منطقه خود دستآوردهایم را برشمارم به یقین میتوانم بگویم فعالیتهای دیروز من باعث شده است خانوادهها برای تحصیلات و آموزش دختران شان هزینه کنند. امروز فارغان مکتبی که دروازههایش را من و همراهانم گشودیم برای ولسوالی دور دست و محروم ناور خدمت میکنند. فعالیتهای اجتماعی من ده سال قبل تابو و خلاف قواعد و نورمهای اجتماعی محسوب میشد ولی امروز دختران زادگاهم تلاش میکنند استقلالیت اقتصادی داشته و همگام با مردان کار کنند. ولی در حوزه زندگی خصوصیام بزرگترین دستآوردام تحصیلات عالیام میباشد. دوره تحصیل برایم یکی از پر مشغله ترین و دشوارترین روزهای زندگیام بود. آنچه من راوادار میکرد سختیها را تحمل و با چالشها مبارزه کنم، امید به فردایی بود که متفاوت و زیبا تصور می کردم. بعد از برگشت از دنیای مهاجرت مثل هزاران دختران افغان دنیا و آیندهام را تیره وتار میدیدم ولی همیشه در رویاهایم دانشگاه را تصور میکردم. و در نهایت آمدن در دانشگاه برایم رویا باقی نماند و من موفق شدم تا مقطع ماستری تحصیلات عالی خویش را در دانشگاه کابل به اتمام رسانم. دانشگاه کابل در قلب، روح و روانم از جایگاه ویژه و مقدس برخوردار است. این مکان باعث شد تا من در مقابل دشواریها و چالشهای زندگی قوی شوم. بعد از فراغت از دانشگاه کار رسمی را در وزارت تحصیلات عالی آغاز نمودهام. در هماهنگی با دونرها و نهادهای همکار توانستم برنامههای هدفمند و موثری را برای تغییر در وضعیت دختران و برای تقویت حضور زنان در نهادهای آکادمیک؛ انجام دهم. نمیخواهم خودخواهی نموده وتمام دستآوردها بنام خود یادآوری نمایم.
برنامههای خوبی که برای تغییر در وضعیت زندگی و آینده زنان تدوین میگردید، محصول کار تیمی در وزارت تحصیلات عالی بود. با حمایت رهبری وزارت تحصیلات عالی توانستم موضوع مشارکت زنان را تبدیل به سوژه جدی در تمام پلانهای انکشافی و راهبردی وزارت تحصیلات عالی بسازم. اکنون هیچ برنامهای در وزارت تحصیلات عالی طرح و تطبیق نمیشود که نقش زنان نادیده گرفته شود. امروز در دور ترین دانشگاهها به بحث حقوق زنان توجه میکنند. وقتی با مردان ولایتهای جنوبی صحبت میکنم و وقتی باورمندی آنها را جهت حمایت دختران میبینم؛ زیبا ترین لحظه زندگیام محسوب می شود. حالا نه نا امنی ونه هم قضاوتهای سنتی هیچ یک در مقابل پلانها و برنامههای ما توان مقابله را ندارد. حالا برنامههای ما در وزارت تحصیلات عالی تبدیل به یک جریان قوی و هدفمندی گردیده است که میتواند شگوفایی و روشنایی را برای آینده دختران در افغانستان به ارمغان آورد. به زودی دانشگاه بین المللی زنان در افغانستان اعمار میگردد، ستراتیژی تساوی اجتماعی یک پلانی هست که حضور زنان را در نهادهای آکادمیک سازماندهی و تقویت میکند و در کنار آن بحث جندر در تمام برنامههای دراز مدت و کوتاه مدت وزارت تحصیلات عالی گنجانیده شده است.
دشواریها
دشواریهایی که من با آن مقابل بودم و هستم، مطئمناً دشواریهاییست که تمام زنان همانند من با آنها مقابل بوده است. زنان افغانستان در کنار اینکه دستآوردهای خوب دارند ولی هنوز قضاوتهای جنسی از سیاست گرفته تا اداره و از اداره گرفته تا خانه به همراه شان است. وقتی به مسیری که من گام گذاشتم، وقتی به امکانات و منابع ام میبینم و وقتی به فعالیتهای پر دستآوردی که انجام دادم میبینم؛ خودم مطئمن میشوم که در خیلی موارد دستآوردهای من نادیده گرفته شده است و برمبنای زن بودنم قضاوت شده است. همیشه انگار عارفه درونم به من میگوید اگر زن نمیبودی با این همه فداکاریها، صداقت و دستآوردها؛ شایسته دریافت مدال طلا و بهترین موقفها میشدی. آنچه من امروز دارم چیزهایی زیادی نیست ولی همین مواردی کم را به تنهایی بدست آوردم. بدون وابستگیهای سیاسی در کشوری مثل افغانستان بیشتر از این نمیشود. اینکه مدیون هیچ کس جز زحمات خود نیستم باعث میشود با دشواریها آسان تر مقابله کنم. دشوارهایی که من با آن مبارزه کردم تنها دشواری نبود هر یک امتحانی بود که موفقانه سپری کردم و آموختم از بُن بستهای زندگی چگونه عبور کنم. راهی را که انتخاب کردهام، خودم ترسیم و خودم به سرانجام میرسانم. تا اکنون قست اعظم از زندگی خصوصی، اجتماعی و فعالیتهایم وقف زندگی و آسایش دیگران شده است. لذت زندگی من زمانی اوج میگیرد که پیامد فعالیتهایم را میبینم. مطئمن هستم نسل فردا در مورد قضاوت بد نخواهد نکرد. آنچه میتوانستم و در اختیار داشتم برای انسانی شدن روابط انسانها وبرای زیبا شدن جهان پیرامونم؛ هزینه کردمام.
بررسی از وضعیت زنان در افغانستان
گرچه نسبت به سرمایه گذاریهای هنگفت جامعه جهانی جهت توانمند سازی زنان، وضعیت زنان تغییر چندانی نکرده است. اما آنچه قبلاً وجود نداشت و باعث میشد با روی کار آمدن هر رژیم حقوق زنان مطرح و یا فراموش شود؛ حمایتهای قانونی بود. امروز خوشبختانه حقوق انسانی زنان در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است و با آمدن تیمهای بعدی شکننده نخواهد بود. زنان میشد وضعیت بهتر از امروز را میداشت ولی در وضعیت فعلی، زنان خود در خلق وضعیت موجوده در کنار سایر عوامل مقصر اند. زنانی که با استفاده از سیستم سهمیهای در شورای ملی، کابینه و سایر بخشهای حکومت عضویت یافتند، نقش فعال و تاثیر گذار را بازی نتوانستند. کلیشه حضور سمبولیک را زنانی خلق کردند که با استفاده از سیستم سهیمهای و با وابستگیهای سیاسی به احزاب و جریان سیاسی در قدرت سهیم شدند. چهارده سال فرصت خوب برای خلق باورمندی به حقوق انسانی زنان بود. ولی اکنون هم نگاهها در خیلی موارد انسانی نه بلکه جنسیتی است. در کنار مشکلاتی که وجود دارد باز هم امیدوار هستم. حکومت وحدت وحدت ملی بهتر و بیشتر از حکومت گذشته برای زنان و اشتراک فعال آنان برنامهریزی می کند. امیدوارم زنان افغانستان در انتخاباتهای پیشرو نقش فعال و مستقل را بازی نمایند. من باور دارم تا زمانی که زنان خود با خود باوری نرسند و خود برای آینده و سرنوشت خود تصمیم نگیرند، دشوار است وضعیت زنان بهبود یابد.
نظری درمورد کارهای که در دوران جدید برای زنان انجام شده است
به نظر من مهم ترین کارهایی که برای زنان و برای تغییر در وضعیت زندگی زنان در دوران جدید انجام شده است، به رسمیت شناختن حقوق سیاسی و اجتماعی زنان در قوانین افغانستان است. اکنون زنان در قوه مجرییه و قوه مقننه حضور پر رنگ دارند. اینکه آنها به چه پیمانه از این حضور در راستای بهبود وضعیت زنان استفاده کرده اند، موضوعی است که برمیگردد به خود زنان.
تدوین چارچوب حقوقی و ارایه تعریف واضح از حقوق مدنی وسیاسی زنان از جمله کارهای بنیادینی هست که میتواند فعالیتهای دولت و زنان را جهت تحقق حقوق انسانی زنان؛ هدایت کند. اکنون دروازههای مکاتب، دانشگاهها و ادارهها دولتی به روی زنان و دختران افغانستان باز است. در کنار اینکه هنوز هم چالشهای جدی در برابر مشارکت فعال زنان وجود دارد ولی من باور دارم زنان جوان تجارب خوب از یک و نیم دهه دموکراسی دارند. این نسل فراتر از نقشهای سمبولیک عبور خواهد کرد و فردای درخشان تری را برای سایر دختران افغانستان فراهم خواهد کرد.
برزرگترین پشتوانۀ زنان در افغانستان
به نظر من بزرگترین و قوی ترین پشتوانه و حامی زنان افغانستان، قانون اساسی افغانستان است. بر مبنای قانون اساسی کشور، زنان همانند مردان بدون تبعیض از تمام حقوق شهروندی مستفید شده میتوانند. قانون اساسی افغانستان نه تنها تبعیض جنسیتی بلکه تمام انواع و اقسام تبعیض وبرتری طلبی را میان اتباع افغانستان ممنوع قرار داده است. اکنون زمان آن فرا رسیده است تا برای تحکیم مادههای قانون اساسی در جامعه تلاش کنیم.
سخن آخر
فکر میکنم هرسه این موارد در صحبتهایم اشاره کردم. ولی به عنوان حرف اخیر میخواهم یادآور شوم اینکه، من مطئمن هستم نگاههای انسانی در قبال زنان شکل خواهد گرفت، من باور دارم تابوهای جنسیتی در هم خواهد شکست، من باور دارم قضاوتهای جنسیتی در قبال کار زنان تغییر خواهد کرد ومن باور دارم قرائتهای سنتی و مردانه در مورد نقش و حقوق زنان انسانی خواهد شد ولی این همه زمانی تحقق خواهد پذیرفت که زنان خود بخواهند و هماهنگ کار نمایند.
مصاحبه کننده: سودابه احراری