فرامنش:« نی‌رنج فضای باز‌تر و پخته‌تری دارد»

شعر شبیه اتفاقی است که بخواهی نخواهی می‌افتد. و چاپ مجموعه اشعار هم از آن دست مجموعه اتفاق‌هایی است که همیشه وقتی می‌افتد قشنگی یک اتفاق را به تصویر می‌کشد چون شعر جهانی از قشنگی واژه‌هاست و حرف‌هایی برای گفتن از زیبایی‌ها و معنا بخشیدن به جهانی  به واژگان. اما در میان تمام خبرهای که مرتبط با زنان است وقتی یک خبر خوب از جنس شعر و چاپ یک مجموعه شعری یک زن می‌خوانیم می‌دانیم که ناگفته‌هایی زیادی از زندگی و تجربه زنان را به زودی خواهیم خواند و آن هم در قالب سروده‌ های گوناگون.
گفتگویی را با مژگان فرامنش انجام دادم خواننده باشید.

پرسش: فرامنش عزیز ابتدا رو‌ نمایی از سومین مجموعه شعری تان را تبریک می گویم؛ حالا در مورد این مجموعه کمی برای ما بگویید.

فرامنش: سلام و حرمت خدمت شما. سپاسگزارم زنده باشید.

نی‌رنج سومین مجموعه‌ی شعری من است که پس از اندیشه‌های دردٱلود و گره‌ی کور به زیور چاپ ٱراسته شده است که ویراستاری و گزینش ٱن را شاعر زبردست جناب تهماسبی خراسانی همسر گرامی‌ من انجام داده اند.

پرسش: در مورد اشعار در مجموعه نی‌رنج کمی برایم بگویید آیا تنها مجموعه غزل است و یا قالب‌های دیگر شعر را هم در بر دارد؟

فرامنش: مجموعه‌ی شعری نی‌رنج شامل قالب‌های مختلف شعری است. ازجمله: غزل، رباعی، چارپاره، مثنوی و… که در حدود یک‌صد و چهل و پنج صفحه را شامل میشود. ولی غزل نقش پر رنگ‌تری دارد درین مجموعه نسبت به قوالب دیگر شعری.

پرسش: طبیعی است که هرکسی برای نام کتاب دلایلی دارد، حالا خودت بگو چرا نی رنج؟

فرامنش: نام کتاب معمولا نمایانگر فضای درونی و کلی کتاب هست. نی‌رنج روی درد‌های زنان، فضای خفقانی که زنان امروز درین جامعه‌ی سنتی تجربه می‌کنند و مسایل ازاین دست پرداخته است. معمولا شعرهایم انعکاس رنج و درد زنان است و این موضوع در فضای کلی شعرها و نوشته‌ها، مقالات من  از بسامد بالای برخوردار است. و در واقع “نی‌رنج” نی‌ی است که رنج و درد را فریاد میزند. و کسی که بخواند به سوز و گداز ٱن پی می‌برد و حس می‌کند.

پرسش: چی تفاوتی بین این مجموعه تان با دو مجموعه قبلی “گره‌ی کور” و “اندیشه های درد آلود”  است؟

فرامنش: طبیعی است که هرقدر تجربه‌ی انسان بیشتر شود، وسعت جهان‌بینی ٱن نیز فراتر از قبل می‌شود. در نی‌رنج موفقیت بیشتری دارم نسبت به دو مجموعه‌ی قبل، هم از لحاظ زبانی، درونمایه، تصرف در اوزان عروضی، نوآوری‌هایی در قافیه و ردیف و… درکل این مجموعه را شاعران ، استادان و اهل ادب متفاوت از دو مجموعه‌ی قبلی من تعریف کردند. فضای که در‌نی رنج وجود دارد فضای بازتر و پخته تری است.

پرسش: در مورد برنامه رونمایی که در بلخ برگزار شد کمی به خواننده‌گان مان بگویید چقدر استقبال شد؟

فرامنش: محفل رونمایی و نقدی که دیروز در بلخ برگزار شد بسیار با شکوه بود. اگر از واقعیت نگذرم من انتظار این همه استقبال و حضور دوستان و شاعران بلخی را نداشتم . چندین نقد نوشته بودند آنهم تخصصی و  نشان دهنده این بود که نی‌رنج را خوب در یافته بودند.

پرسش: شما در فضای ادبی هرات بزرگ شدید و اما حالا فضای ادبی بلخ را تجربه می‌کنید این دو فضای ادبی را چگونه مقایسه می‌کنید؟

فرامنش: درکل فضاهای ادبی و فرهنگی امروز کشور مان تعریف چندانی ندارد. متاسفانه بهایی به این بخش داده نمی‌شود. فرهنگ کتابخوانی و مطالعه خیلی کم رنگ است. اما اگر بازهم خواسته باشیم این دو شهر را ازاین لحاظ باهم مقایسه کنیم به تفاوت‌های جزیی بر می‌خوریم . مثلا: در هرات انجمن ادبی هرات را داریم که زادگاه پرورش شاعران خوبی است که من نیز مدیون تمام زحمات اعضای آن هستم بخاطر رشد و انگیزه‌ی که در من ایجاد کردند. و انجمن ادبی مهتاب داریم که هرهفته برگزار می‌شود. و انجمن‌های دیگری که گاهی فعالیت دارند و گاه هم نه. در بلخ هم چندین انجمن وجود دارد که ازجمله انجمن نویسندگان بلخ، انجمن ادبی هشت بهشت که فعالیت دارند. من هرات امروزی را نسبت به بلخ امروزی پر رنگتر می‌بینم چون شاعران خوبی درآن شهر حضور دارند هنوز هم پراکنده نشدند، ولی اکثریت شاعران خوب بلخ پراکنده شدند و هرکدام به یک کشور رفتند. فضای ادبی و جلسات ٱن، شب شعرهای آن نسبت به هرات کم  رنگتر است.

پرسش: اشعار این مجموعه همچنان دردی نهان شعر های مجموعه های گره کور و اندیشه های درد الود را با خود دارد؟

فرامنش: نی‌رنج نیز مانند دو مجموعه‌ی قبلی من با درد و رنج زاده شده است با تفاوت اینکه این درد و رنج کلی تر هست و از منِ فردی وارد منِ جمعی شده است. در نی‌رنج تنها درد یک زن که خودم باشم نیست، بلکه درد زنان این جامعه‌ی وحشت‌زده است. نی‌رنج چهره‌ی واقعی زندگی زنان امروز را به تصویر کشیده است.

پرسش: وضعیت شعر و ادبیات زنان بلخ را چگونه می بینید؟

فرامنش: در بلخ شاعر زن کم داریم و تعداد محدودی هم که هستند از شعر فاصله گرفتند و در محافل ادبی شرکت نمی‌کنند و من درین مدت شاهد حضور شان نبوده ام . درکل هیچ انگیزه‌ی در وجود شان نمیتوان یافت برای جدی کارکردن شعر و ادبیات، هرچند قبلا وجود داشتند ولی امروز نیستند .

پرسش: در قسمت نشر این کتاب کی با شما همکاری داشت ؟ و تجربه نشر کتاب سوم چگونه بود؟

فرامنش: مجموعه‌ی نی‌رنج توسط ٱقای تهماسبی خراسانی گزینش و ویراستاری شد، و نشر و چاپ آن را انتشارات برگ انجام داده است . هزینه‌ی ٱن را نیز یک‌تن از فرهنگیان بلخ پرداخته است. درکل انتشارات هشت بهشت و انتشارات برگ آنرا تا مرحله‌ی چاپ و نشر رساندند و نقد و رونمایی نمودند.

وتجربه‌ی خیلی خوبی بود به این دلیل که همسر شاعری در کنارم هست که مانند بازوی است برایم . اکثریت زحمت این مجموعه‌ را به دوش گرفت و مشتاقانه به چاپ رساند ، در واقع زحمت و رنجی را که در دو مجموعه‌ی قبلی متحمل شده بودم، درین مجموعه نداشتم . همچنان با این مجموعه سبک و راه خودم را یافته ام.

پرسش: چند نمونه از اشعار مجموعه نی رنج را برایم بنویسید.

گیسوانم را به دست باد و باران داده‌ام

چشم‌هایم را به آغوش خیابان داده‌ام

 آرزوهای بزرگی را به سر پرورده‌ام

بعد٘ یک‌باره تمامش را به طوفان داده‌ام

 تا بدانند اندکی از روزهای تلخ را

شرح دردم را فقط دیوان‌به‌دیوان داده‌ام

 دختر بدروزگارِ سرزمین وحشتم

زندگی را در درون این قفس، جان داده‌ام

 مشت درد از اول تاریخ می‌کوبد مرا

ناله‌های سرد بر لب‌های خندان داده‌ام

 با وجود این‌که شعری می‌نویسم گاه‌گاه

بر مسیر زندگی و عشق پایان داده‌ام

//////

کم‌ نمی‌شود بی‌تو رنج روزگارانم

ای شکفته در جسم و رخنه‌کرده در جانم

 بی‌تو گم‌شدم در خویش؛ بادهای سردرگم ـ

خانه‌کرده در لای گیسوی پریشانم

 سرزمینی‌ام دور از کوه و جنگل و دریا

مزرعی که خالی از قطره‌های بارانم

 قلعه‌ای که نابودی رشد‌کرده در خونش

پاسبان به دست خویش کرده‌است ویرانم

 من زنی که از اندوه سیب چیده در دامن

شبنمی که یخ‌بسته‌ست روی نقش مژگانم

 چشم‌های نم‌دیده، مادرِ ستم‌دیده!

سرزمینِ غم‌دیده، خطّه‌ی خراسانم!

///////

عاشق نباشی حس باران را نمی‌فهمی

فرق قفس با یک خیابان را نمی‌فهمی

 عاشق نباشی می‌روی در جاده‌ها؛ اما

معنای فصل برگ‌ریزان را نمی‌فهمی

 عاشق نباشی زندگی بی‌رنگ و بی‌معناست

درد درون چشم انسان را نمی‌فهمی

 در شعرها دنیایی از اسرار پنهان است

عاشق نباشی راز پنهان را نمی‌فهمی

 عاشق نباشی فصل پاییز و بهار، اصلا

زیبایی فصل زمستان را نمی‌فهمی

مصاحبه کننده : نسیمه همدرد 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا