بیعلاقهگی زنان نسبت به موضوعات سیاسی کشور
گزارشگر: سیمین صدف
درگیر بودن در مسائل خانوادگی، خبرهای منفی، تکراری بودن مسائل سیاسی و نبود وقت کافی از جمله دلایلی است که به باور برخی از زنان باعث شده تا آنها کمتر به موضوعات سیاسی علاقه نشان دهند.
شماری از زنان دلیل عدم علاقهمندی خود را به سیاست تکراری بودن مسائل سیاسی عنوان میکنند.
فرزانه که برنامههای تفریحی را بجای خبر و گفتگوهای سیاسی ترجیح میدهد از تکراری بودن موضوعات سیاسی سخن میزند.
او میافزاید: “موضوعات سیاسی همیشه تکراری است، به همین دلیل حوصله ندارم تا آنها را ببینم.”
او میافزاید ضمن اینکه دانشجو است دو طفل هم دارد و زمانی را که در خانه است با اطفالش گذشتانده ویا برنامههای تفریجی میبیند.
صابره هم مانند فرزانه برنامههای اجتماعی را به موضوعات داغ سیاسی ترجیح داده و میگوید هیچ علاقه به برنامههای سیاسی ندارد.
او میافزاید:”به موضوعات سیاسی علاقه ندارم چون همیشه از جنگ و نا امیدی صحبت میشود و دیگر اینکه فایده هم ندارد مثلا پدرم که اینهمه از موضوعات سیاسی باخبر است چه فایده به حالش میکند؟”
اما عدهی از زنان این بیخبری از مسایل سیاسی کشور را بی پروایی میدانند.
اسرا حقیار میگوید:”این معنای ندارد که در یک کشور زندگی کنی و از موضوعات سیاسی آن بی خبر باشی، من همیشه مناظرههای سیاسی را دنبال میکنم و تقریبا خود را از همه اتفاقات کشور و منطقه آگاه میکنم.”
اسرا در ادامه میافزاید:”در کشوری مثل افغانستان همه زندگی ما به سیاست گره خورده است و من نمیتوانم نسبت به اتفاقاتی که در کشورم رخ میدهد بیتفاوت باشم.”
در همین حال برخی از فعالان حقوق زن عدم علاقهمندی زنان به سیاست را دور نگهداشتن زنان از مسائل سیاسی از سوی حکومت عنوان میکنند.
ماریا بشیر فعال حقوق زن میگوید:”از زمان شاه امانالله که سعی کرد زنان را در بخش سیاست جای دهد با واکنش تند متعصبان مقابل شد، حکومتهای بعدی سعی کردند که یک سیاست بینالبین را اختیار کنند و برای کشورهای پیشرفته نشان دهند که ماهم برای زنان ارزش قائلیم و برای کشورهای متعصب هم نشان دهند که ما به زنان صلاحیت نمیدهیم.”
خانم بشیر میافزاید: عدم آگاهی زنان از سیاست یک خلا بسیار بزرگ است که معمولا در زمان انتخابات این مسئله برجسته میشود.
او در ادامه میافزاید: “زنان در ادوار مختلف از سیاست دور نگه داشته شدند و گناه خود زنان هم است، چون زنان در این باره کوتاهی کردند.”
در همین حال شماری از جامعه شناسان به این باور اند که انزوای سیاسی زنان یک مسئله تاریخی است.
عرفان ارزاز جامعهشناس به این باور است که ساختار مردانه سیاست باعث دور شدن زنان از سیاست شده و این مسئله عدم علاقه مندی زنان به سیاست را در پی دارد.
آقای ارزاز میافزاید: ” مفهوم قدرت در داخل نظام سیاسی گره خورده با کنشگری مردانه در داخل ساختار سیاسی که این مسئله زنان را از لحاظ نظری و عملی به شکل نظاممند از سیاست دور کرده است.”
او میافزاید: فهم متعارف سیاسی نزد زنان وجود ندارد و زنان حتی برای شرکت در انتخابات هم نیاز به اطلاعات دارند و نبود فهم سیاسی زنان باعث شده تا از سیاست تصویری مردانه به وجود آید.
آگاهی زنان در مورد حقوق شان و گنجانیدن مضمونی به نام سیاست از جمله مواردی است که به باور فعالان میتواند زنان را به موضوعات سیاسی علاقهمند سازد.